سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوستبدارد و او اندکْ کار خیری انجام دهد، در برابر آن اندک، به اوپاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک، براو سنگین نمی آید . [امام صادق علیه السلام]
به دانش زندگی خوش آمدید Welcome to life knowledge
درباره



به دانش زندگی خوش آمدید    Welcome to life knowledge


واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed
این پایگاه براساس قوانین ونیازهای فطری انسان فعالیت می نمایدوهدف آن تربیت وپروش جسم وجان وارتقای آگاهی های زوج هایا کسانی است که قصدازدواج دارند -یادمان باشد 50درصدطلاق هابراثرنارضایتی جنسی می باشند-آموزش علمی روابط بین زن ومرد بی حیایی نیست -ازکاربران گرامی تقاضامی شودبراساس محدوده ی سنی وشرایط اجتماعی به مباحث موردنیاز مراجعه نمایند (ازآنجا که هیچ انسانی بی خطانیست اگر سهوا هرزمان که مطلب وتصویری مخالف قوانین سایت دراین وبلاگ گنجانده شد که منجربه فیلترشدن می شدازمدیریت پارسی بلاگ خواهش منداست به بنده اطلاع دهند تا اصلاح نمایم) یادمان نرود که درصدبیشترروابط بین زن ومردبه مسایل عاطفی واحترام ودرک متقابل هم برمی گردد ومسایل جنسی حداکثریک سوم و کمتر ازنیازهای زوجین است وبس. پس همانقدرکه در مسایل جنسی باید مهارت پیداکنیم،برای رضایت واحساس خوشبختی کنارهم بایدمهارت ها وروش های ابراز احساسات وعواطف وروانشناسی خانواده وتربیت فرزندان ودوستی ورفاقت بین زن وشوهر راهم یادبگیریم که به نظرمن در اولویت قرار دارد.چراکه بدون عاشقی ومحبت وابراز عواطف غیرجنسی قادر به ارضای سایر نیازهای مان نخواهیم بودو خوشبختی در درک وارضای کامل همه ی این نیازهای عاطفی وجنسی وحتی کاری وخانوادگی به صورت متقابل وشناخت وظایف سه گانه ی: فردی ،عمومی ومشترک ،خواهدبود... ان اریدالاالاصلاح مااستطعت وماتوفیقی الا بالله واحدیکتا

استخاره با قرآن
استخاره

به نظر من دوستی وعشق بسته ی شکلاتی پرتقالی وخوش مزه ای است که همه دوس دارند!

نویسنده ومحقق : واحدیکتا

مسلما هیچ انسانی بدون کمک خدای آفریدگارش قادر به ادامه ی حیات وموفقیت وخوشبختی نیست.
نیاز اجباری ما انسان ها به ذات اقدس الی وآفریدگار یگانه مون ،نعمت ورحمت است ودراین جا یک ذره ظلم واجحاف وجودندارد بلکه چون خدامارو فارغ از زبان ونژاد وموقعیت ودارایی .مقام وجنسیت وسن،دوست دارد،این سنت فطری رو درنهاد هر انسانی قرار داده تا با بندگی وپیوندبا او خوشبختی را از صمیم قلب احساس کند والبته انسان در مسیر عمل ورفتار ونیت وسخن،مختار آفریده شده تا عقیده وباورش را خودش انتخاب کند وبه میزان نیت وعمل ورفتار وسخنش به او پاداش وسزاداده شود..
داشتن ونداشتن مادیات ومقام های دنیایی ودانش وعلوم مختلف وتحصیلات ومدارک گوناگون مهارتی ودانش آموزی وزیبایی ورفاه یانداشتن هریک از این چیزها دلیل بر ایمان وشخصیت خوب کسی نیست واگرچه همه ی این ها خوب وارزش مند هستند اما انسان چنن خلق شده که تنها در پیوند وارتباط واطاعت از خدای آفریدگارش به خوشبختی ورضایت قلبی می رسد وکمالات انسانی در او بروز ورشد می کنند واین برای همه ی انسان ها در سراسر دنیا با هر زبان ونژاد وموقعیت وجنس وسنی وفق می کند.
اما چرا از ایمان وتعهدحرف زدم؟ - چون می خواهم راجع به مراحل عشق کمی حرف بزنم ودیدگاه های سایرین را با نظریات خودم تالیف وبیان کنم .
به نظر من عشق (آن چیزی که بعدا به شرح آن می پردازم!) دلیل اصلی احساس خوشبختی ورضایت از زندگی وبودن است.
در حقیقت اگر عشق ومحبت در میان همه ی انسان ها کامل بود،هیچ فقر وفحشا وگرسنگی ونیاز مندی وغم ورنج وناامیدی وتنهایی در دنیا باقی نمی ماند چون به نظر من عشق به هم نوع وتعهد به وظایف انسانی باعث توازن وتعادل دنیای هستی ما می شد ودلیل وجود انسان های گرسنه ، محتاج،غمگین ، رنجور،نا امید وتنهاوناراضی  در دنیا سوء استفاده ی انسان ها از اختیارات ونعمات خداوند است که به اوداده شده است که گاهی صاحب این احوالات نامطلوب وسخت ، خودش مستقیما باعث ایجاد این وضعیت ها می شود وگاه غیر مستقیم،به خاطر انتخاب وعمل زشت سایرین .
عشق را روان شناسان در حوزه های متعدد روحی  وروانی وجسمانی انسان بررسی کرده وتقسیماتی را برای مراحل تکامل وتعالی آن برشمرده اند والبته این تعاریف از عشق کامل دربیان سایرمحققین گاهی تفاوت هایی دربیان با هم داردولی معمولا محتوای مشابه ومترداف واصولا هدف ونهایتی مشترک ویکسان دارد.

من هم جرات کرده وبه نوبه ی خود با کمک تجارب خودم دانش اکتسابی وفهم وشعور خودم ونتیجه گیری از سایر تحقیقات ومطالعات  وپژوهش ها به شرحی موجز وکوتاه از عشق وآنچه عشق می گویند می پردازم ..



















به نظر من هدف همه ازعشق رسیدن به خوشبختی وسعادت در تعریف واندیشه وباور خودشان است .
عشق ،بهانه ومسیری است برای ابراز این انسان بودن در معنای حقیقی .
انسانی که می تواند به ما عشقی پر محتوا وزیبا را به ما بدهد که شامل سایر نیاز های روحی وجسمی ورضایت قلبی است،بهترین شخصی است که به عقیده ی من می توانیم با او خوشبخت باشیم وبه جستجو در خود وجهان هستی بپردازیم واز کنار هم بودنم مون احساس لذتی ،نستوه با کلمات  محدود ودر دایره ی افکار واندیشه های مادی ،داشته باشیم که به ما خشبختی راهدیه می دهد.

اولین مرحله ی عشق دیدن، شور واشتیاق  وشناختن است وبعد دوباره شور واشتیاق ،اما با عمق بیشتر وروشن تر، وبعدشناخت ومعرفت است وبعداز آن مهر ودوستی .بعداز آن تعهد وحس مسولیت است وصمیمیت مرحله ای است که بعد از شور واشتیاق اولیه کم کم شکل می گیرد وبا رفاقت ودوستی تا بی نهایت ادامه دارد ..
من شخصاتا کسی را نشناسم واشتیاقی به او نداشته باشم وصمیمانه دوست نداشته باشم والبته اختیار خودم نباشد، برای زندگی مشترک انتخاب نمی کنم !

البته به ازدواج در سن مناسب اعتقاد دارم چون تاخیر به بهانه ی شغل پردرآمدیا ادامه تحصیل وداشتن استقلال ونداشتن بالاسر،حتی همسر!،بهانه های واهی ومخرب روحی اند که آسیب های اجتماعی وروانی متعددی را متوجه جوانان می کند وخانواده ها در این مرحله وموضوع نقش عمده ای را ایفا می کنند تا باآموزش های درست وکم کردت توقعات خودشان به کم کردن توقعات جوانان کمک کنند وبا سخت گیری های کورکورانه وچشم وهم چشمی ها مانع خوشبختی جوانان نشوندأ
متاسفانه این فرهنگ یا آموزش وتلقین های غلط والدین الان توقعات نسل جوان را آنقدر بالا برده که آن ها فکر می کنند ازدواج مانع پیشرفت وترقی واستقلال آن ها می شود وبه تلقی اینکه همسر ،بالاسر وارباب وزور گو ویک فرد متجاوز وغریبه است!؟! از ازدواج گریزانند وبرای خودشان دنبال تحصیلات وثروت اندوزی می روند که البته داشتن ثروت ودانش خیلی خوب ومفید است ولی وقتی از روند طبیعی زندگی انسان را جداکند دیگر باید در مورد ارزش آن بازنگری کرد وبه نظر من هر چیزی حتی دانش وثروت وقتی مانعی برای برقراری روال طبیعی زندگی باشدمخرب ومضر است وباید به مسیر درست خودش هدایت شود.
ما درس می خوانیم وثروت جمع می کنیم که یک زندگی راحت وآرام داشته باشیم اما عملا ضدآن است وزندگی برای ما سخت وپیچیده وخسته کننده می شود!؟
چون ما به دنبال نیازهای غیرضروری می رویم وچشم وهم چشمی وداشتن بیشتر وبیشتر وفخر فروشی وتکبر وجاه طلبی مانع خوشبختی ما انسان هاست وهدف خلقت را ازیاد می بریم وهمین باعث سخت شدن هررروز زندگی می شود وآماررسمی 60 درصد طلاق در ایران ازنتایج این بحران انسانی ومدیریت غلط آموزشی است ودر واقعیت ضدارزش ها را ارزش دانستن امروزه به عنوان مد ومحکم کاری وحق!!؟؟!! تعبیر وادعا می شود..
خانواده هایی هم به بهانه ی حفظ آبرو!!؟!! توقعات شان راآنقدر بالا می برند که دیگرارزش بی نهایت عشق وزندگی ،به یک تجارت تبدیل شده وعملابعضی ازدواج هایک نوع معامله ی مادی شده وهرلحظه درخطر فروپاشی است وفساد اخلاقی ومشکلات روحی وتنهایی های درونی انسان ها را در این عصر ماشینی وبی روح به دنبال دارد..

در حقیقت وضعیت خوب نیست بلکه ماشین ها زیاد شده اند اسباب راحتی جسم زیاد شده اند وهمه مشغول وسرگرم هستیم ولی در حقیقت بدن مان به شکل کذایی به این وضع وخیم عادت کرده وعلت بیشتر بیماری ها در عصر حاضر ،همین نوع نگرش وزندگی های بی روح ومادی انسان هاست..
عشق اساساخمیر مایه ی خوشبختی است ودرک زندگی ورسیدن به صمیمیت ورفاقت وصداقت قلبی میان زن وشوهر ها وعاشقان تنها در سایه ی یک عشق واقعی میسر است که در همه ی جهات عشق رشد کرده باشد وهم زمان این ابعادسیر صعودی وسپس، ثبات داشته باشند..
 ////
سمبل جهانی ازدواج((آرم جهانی ازذواج))
البته اینم برای دانستن است. ولی قبول یاردش به عهده ی شماست!

کلمات کلیدی: عشق، زندگی، هوس


نوشته شده توسط واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed 89/3/2:: 7:2 عصر     |     () نظر

دیدگاه غلط از آزادی
نویسنده ومحقق : واحد یکتا
یادمان نرود ،وفاداری احساسی وعاطفی، به این معنی نیست که زن ومردجزباهمسریامحارم شون حق معاشرت ومعامله ورفت وآمدهای معمولی وروزمره رانداشته باشند. متاسفانه طرزتفکرمتحجرانه ووجود ذهن بسته ومحدود اندیش درمیان بعضی خانواده ها،باعث ایجادتنش ها وبحث های بی خودی بین زن وشوهر وخانواده می شود. وناشی ازتفکربیمار وبدبین افراد است که به دلایل متعددی به وجود آمده ودچار شک وبدبینی شده است. ازجمله گوشزدهای فراوان وافراطی خانواده هابرای دفاع ازغیرت وناموس وشرافت،به حدی که شاهدبودیم یا شنیدیم وخوانده ایم که دربعضی جوامع وخانواده ها ،دخترحق تحصیل ویابیرون رفتن ازخانه یامسافرت را نداشته ودرحجابی از افراط وزیاده روی پوشانده می شود وبه نام پوشش اسلامی ازکمترین حقوق انسانی اش محروم می شود ..
گویااندیشه های بسته ومتحجربه این می اندیشند که هروقت زن ومردی ویا دختر وپسری باهم درحال گفتگودرباره ی هرچیزروزمره ویاکاری هستند، حتما دارنددرباره ء روابط جنسی ویا بی ببندوباری وخیانت صحبت می کنند!؟!
این طرز فکر احمقانه وبی انصافانه وعجولانه ناشی از آموزش های غلط وتبلیغات نادرست وغیرت نابه جا وسخت گیری های روان پریشانه است.
ازعوامل اصلی بروز اختلافات میان خانواده هاست وزندگی رابه جهنم وویرانی وجدایی هامی کشاند ویادرتباهی وفساد وخیانت به لجن می کشد. چندماه پیش من یک نمونه را خودم از این قضاوت های عجولانه شاهد بودم که یه حاج آقایی که محله ی ما ساکن هستند وبرای خودش ظاهر وشخصیت وبرو بیای ظاهری زیادی داره درحالی که ما توی ماشین بودیم از افتخاراتش می گفت ومی بالید که یه دختر وپسر دانشجو داره که درفلان دانشگاه هستند .. و می گفت : پسرم اوایل دانشگاه دوستانی داشت که من از اونا خوشم نمی اومد ولی پسرم جواب منو نمی داد وبا آ ها معاشرت داشت ومی گفت خوب وبد را بذار به اختیار خودم!(پسرک احمق!) ولی من تنبیه بدنیش کردم وخوب شد ودیگه با اونا ندیدمش!؟ .. وقتی از ماشین بیرون اومدیم تو فکر حماقت این پدربودم که یکی از پسرای دوست اون پسر که تو ماشین بود وداشتیم باهم به محله مون بر می گشتیم به من گفت : من فلانی رو می شناسم والان هم سیگار می کشه بدون اینکه پدرش بدونه وهم با دخترا که هیچی با زنان متاهل هم رابطه داره!؟ .. این هم افتخار نتیجه ی کاری که حاج آقا از خودش تعریف می کرد وبا کار اشتباهش غیر مستقیم در این اشتباه پسرش سهیم بود ونمی دانم با دخترش چه رفتار اشتباه بزرگ دیگه ای را داشت وباعث چه رفتار اشتباه دخترش شده بود!؟ 

او باسوء فهم ونداشتن شناخت روانی فرزند جوان وپرانرژی وآزادی خواهش با تنبیه بدنی وتحقیر پسرش به خاطر حتی انتخاب اشتباهش به جای راهنمایی ودلسوزی  ورفاقت با پسرش در واقع اورا به ادامه ی رفتار اشتباه ویا خطرات بعدی تشویق می کرد. پسرش صرفابه خاطر تسلط قهری واجباری پدرش از او اطاعت می کرد وهیچ گونه روراستی وصداقت وآزادی وحقیقتی بین اونا وجود نداشت ..
این والدین نا آگاه همان دوستان نادانی هستند که نتیجه ی کارشان از دشمن بدتر ومخرب تر است .
ووای به حال خانواده ای که چنین مدیران وسرپرستانی داشته باشند ..
دختر برادرم که امسال سوم دبیرستانه برام تعریف می کرد که باپدرش خیلی صمیمیه وخودش اغلب با پدرش پشت رایانه می نشستند وچت می کردند وپدرش اونو با دنیای اینترنت آشنا می کرد وراهنمایی اش می کرد واز خوبی ها وزشتی هاش می گفت وبه او گفته بود که اگه به او اجازه ندهد در دنیای اینترنت گشت وگذر کند وراه وچاه را بشناسد، به زودی خودش ازراه خلاف ونادرست ، به اشتباه می افتد وچون راهنما ودوست سالم وفهمیده ودلسوزی نداشته خطرات دنیای نت اورا تهدید می کند وبه اشتباه می افتد .. دختر داداشم گفت که پدرش به او راه وچاه را نشان داده وبهش گفته انتخاب راه با خودشه واین حق خودشه که مسیر زندگی اش را نتخاب کند ومسلما خوشبختی وسعادت دخترش برای او فوق العاده مهم واساسی است .
برادرم اینجا از تجربیات خودش وآگاهی هایش به دخترش گفته ودرعین رعایت احترام پدروفرزندی ، عین یه دوست خوب ومهربان بدون توقع واجباری با او هم صحبت وهمراه شده وبعد تنهاش کرده تا خودش راه را انتخاب کند ومسیر زندگی اش را انتخاب کند  واین خیلی خوب است وراه را برای بروز استعداد ها وشخصیت دخترش فراهم کرده است ومن به این خاطر تحسینش می کنم ..
اگر دخترش را تحت فشار قرار می داد ومجبورش می کرد در این مرحله از سنش که می تواند خیلی راه ها را انتخاب کند، فقط حرف وراهی را که او برایش تعیین می کند انتخاب کند بی شک عقده وگره ای روانی درون دخترش پرورش می یافت که راه را برای ورود اطلاعات وآگاهی های غلط فراهم می کرد وباعث تربیت نادرست فرزندش می شد.
روح انسان تنها در آزادی بیان عقیده وعمل تاجایی که به آزادی وقلمرو زندگی دیگری تجاوز نکند،پرورش یافته واستعدادهای نهفته ش بروز می کند ومن مطمئنم همه ی انسان های آزاده وآزاد اندیش این حرف من را تایید خواهند کرد.
چون هدف بی بند وباری نیست وبلکه برای دفاع از خود دربرابر ناملایمات وشتی ها وفسادهاباید اول آن ها را شناخت تا در مقابل آنها پادزهر وضدحمله ای مناسب به کار بست. این یک تاکتیک وسپر محافظتی در برابر هر نوع خطری است که روح پاک وآزاده ی انسانی را تهدید کند ویا بخواهداورا در اسارت ومحدودیت های بی مورد قرار دهد .
اگربرای دیگران همان قدر که برای خودمان حق آزادی قائلیم آزادی بخواهیم هرگز بدبینی وبدخواهی وقضاوت عجولانه در قلب وذهن ما بوجود نمی آید. وصرف ایجاد یک وسوسه ی ساده وخطور افکار ناراحت کننده وبدبینانه،این اندیشه های بدبینانه وناروا فرصت ثبات وباورشدن را پیدا نمی کنند.
یادمان باشد که همان قدر که بی حیایی وبی قیدی وپرده دری ورعایت نکردن مرز وحدود ارتباطات وگفتگوها بین نامحرمان،در عقایدما،زشت ونکوهیده ست، همان قدر هم بدبینی وشکاکت وبداندیشی وقضاوت عجولانه،زشت ونکوهش شده است.
به نظر من آزادی صرفا انجام دادن یا گفتن هرکاری وسخنی نیست بلکه گاهی انجام ندادن ویا نگفتن بعضی حرف هابه معنی آزادی است. کسی که کارهای غیر اخلاقی وغیر انسانی انجام نمی دهد ویا از زشتی ها نمی گوید ،انسان آزادی است چون خودش را با خردمندی از قید هوس ووسوسه وبردگی نفسش نجات داده است. به این معنی که آزادگی در قلب اوست وشرافت وزیبایی در اندیشه وگفتار وپندار او متجلی .
وقتی کسی فکر واندیشه ای زیبا گرا وخیرخواه داشته باشد وبه مرحله ی روشن بینی وخیرپراکنی ونیکوکاری رسیده باشد می تواند گفت او یک انسان ازاداز هر قید وبند واسارتی است . در عین حال که مثل همه ی انسان ها نیازمند خوراک،پوشاک،منبع کسب درآمد و.. است ،اما در عین حال او رفع همه ی این نیاز ها را برای به دست آوردن وکسب غذای روح وغنای اندیشه اش دنبال می کند وبر هوی وهوس ها واحساساتش چیره است.
این زمانهی است که رهایی به وقوع می پیوندد وانسان هر لحظه تولدی تازه پیدا می کند واز آزادی روحی اش لذت می برد. این زندگی طبیعی است..
حالا شما چقدر آزاد هستید؟!



نوشته شده توسط واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed 89/1/14:: 12:55 عصر     |     () نظر

ازدیگراشتباهات وطرزتفکرات غلطی که بعضی زوج های جوان وکسانی که تازه تشکیل خانواده داده اند مرتکب  می شوند این است که  تفاوتی بین زمان مجردی وبعداز ازدواج قائل نمی شوند ویا تشخیص نمی دهندکه نوع رفتارشان باید در بعضی حیطه ها اصلاح وتغییر پیداکند.
اگر پسری یا دختری آرزوهای کودکی ویا همه ی آرزوهای بلندبالا ودودر ودرازی راکه در خانه ی پدری وقبل از ازدواجش داشت باخودبه خانه ی متاهلی ومشترک ببرد کاملادر اشتباه است وناکامی وتنهایی به سراغش خواهد آمد.
البته منظورم این نیست که پی گیری همه ی آرزوها وخواسته های دوران کودکی ونوجوانی ومجردی کار اشتباهی است بلکه منظورم آن قسمتی از آنها ست که خودمان هم میدانیم نیاز به موقعیت های مناسب تری دارد ویا شاید اصلادرشرایط ما عملی نباشد وبخواهیم ومتوقع باشیم همسرمان آن را برایمان برآورده کند !
یا همان طور که می خواهیم او فکر کند،عمل کند، ویا حتی همان چیزی راکه ما احساس می کنیم او هم به همان طریق آن را احساس کند !(البته این تنها قسمت کوچکی از تفاوت های بین هردونفراست که زمان خیلی کوچکی را اززندگی فردی شان به خود اختصاص می دهد که خاص اوست .. وگرنه هم احساسی ها ویکی شدن های زن وشوهر فوق العاده زیاد ونزدیک به هم است) ویا از همسرمان شاهزاده ای خیالی ورویایی بسازیم که درصورت محقق نشدن آرزوها وتصورات مان دلسردی وناکامی به ما روی خواهد آورد. پس بهتراست ازهمان ابتدا تصورات مان را اصلاح کنیم وحداقل توقعات ضروری زندگی وآسایش را از شریک زندگی مان داشته باشیم. ومطمئن باشیم زمانی خیلی زود کنارهمسرمان ،با کم توقعی مان ،به زیبایی ها ولذت ها وارزش های ناب واستثنائی خواهیم رسید که قبل ازآن هرگزتصورش را هم نمی کردیم ومارامتعجب خواهدساخت. ولی با ابراز وتوقع آرزوهاوخواسته های دور ودراز غیرضروری وحیاتی ،از شریک زندگی مان ، که قرار است همه کس ما میان خلایق ومحرم شب وروز ما ویاروغمخوار ورفیق ودوست وپدر ومادرفرزندهای ما باشد،
ازآرزوهااشباع شده وچیزی برای تلاش نخواهیم داشت واگر چیزی بر آرزوهای ما افزوده می شود صرفا غرور و خودخواهی ماست ونه خیرخواهی زندگی مشترک مان !
لازم است توضیح دهم که منظورم از توقعات ، توقعات احساسی وعلایق وسلیقه ها وطرز فکرهاونیازهایی غیراز ضروریات حیات وزندگی مستقل است. یعنی بایدبه تفاوت ها ی احساسی بین زن ومرد وهم بین دونفر، باور داشته باشیم وقبولش داشته باشیم وآنوقت نه تنها از این تفاوت ها رنج نخواهیم برد بلکه با قبول شریک زندگی مان باهمه ی تفاوت هایش، به هردوی مان فرصت داده ایم تا اززیبایی های باهم بودن لذت ببریم وهمیشه برای هم تازگی داشته باشیم.
اگر همه مثل هم فکر می کردنددرواقع هیچ کس فکر نمی کرد! واین سخنی به جا وعالمانه ست.
ماشریک زندگی مان را نه به خاطر اینکه عینامثل ما فکر می کند انتخاب می کنیم نتایج تحقیقات نشان داده است که بیشترین گرایشات انسان ها به سوی دیدگاه های متفاوت ولی به شرط مثبت بودن است ! توضیح بیشتر اینکه این تفاوت نباید اختلاف باشد بلکه هدف یکی است ولی اسباب وطرز فکرها متفاوت وگوناگون هستند تا مارا به سوی اهلی شدن سوق دهند.
وباز این یعنی اینکه لطف زندگی زناشویی ومشترک زیریک سقف این است که دونفرازدوخانواده ی متفاوت با گرایشات گوناگون مثبت باهم زندگی می کنند واز تازگی های شخصیتی مثبت همدیگر لذت می برند. اگر با این دید به شریک وپارتنر زندگی مان نگاه کنیم ، نه تنها زندگی مشترک مان در بعدباهم بودن مان ودرک واحترام متقابل، سختی وتنگنانخواهد داشت ، بلکه به موهبت ونعمتی شیرین که خداوند شرح فرموده تبدیل خواهدشد وزن ومرد موجب آرامش وسکنای روح وقلب همدیگر وامنیت وآرامش وپرورش جسم وروح هم خواهندشد. این تمام اسرار زندگی مشترک است یعنی درک وقبول واحترم به تفاوت های اندیشه وسلایق واحساس های مثبت همدیگر ولذت بردن ازکنار هم بودن با همه ی این تفاوت ها وبه زبان عشق ، با همه ی این جاذبه ها وتازگی ها!
اشتباهی دیگر بین زوج های جوان تحمیل نوع کار ویا محل زندگی است که یا از سر نادانی به هم فشار می آورند ویا از سر لج بازی وغرور ودر عین حال که همدیگر را دوست دارن به زودی بااین کار ابلهانه وکودکانه همدیگر را ازدست خواهند داد ورویاهای شان هرگز به تحقق نخواهد پیوست ! چرا که دراین موقعیت نه کار برای هرکسی قابل تغییر ودل بخواه است ونه محل سکونت .اما حق زن است که شوهرش منبع کسب درآمدی حلال ومشروع برای تامین حق نفقه وراحتی وآسایش اووفرزندانشان را داشته باشد وهم مسکنی مناسب ونیز امنیت جسمی وروحی اورا تامین کند وبه نیازهای زناشویی اش کاملا رسیدگی کند. این حق مسلم اوست همچنان که سایر حقوق مرد هم مشخص وروشن است . زن وشوهر مکمل وپوشش روح وجسم وامین ناموس وموجب سکنا وآرامش روحی وجسمی همدیگر هستند واین تحقق نخواهدیافت مگر وقتی که محدویت ها را کنار بگذارند وبه خواسته ها ونیازهای دیگری به عنوان یک انسان بالغ وبا طرز تفکر خاص خودش ، احترام بگذارند ونزدیکی وصمیمیت وراحت بودن های شان باعث این نشود که به هم زور بگویند واین ، دو مقوله ی جداگانه است.
 اشتباه دیگری که دربین زوج های جوان ویا هر فردمتاهلی وجود دارد این است که چون فکر می کنند الان شریک زندگی شان مال آنهاست واز همه ی اسرار هم آگاه هستند ومحرم ناموس هم هستند پس حق دارند هر حرف رکیک وزشتی به هم بگویندویا هررفتارحیوانی ای  باهم داشته باشند! واگر چه در ظاهر از هم قبول کنند اما روح آدمی طوری خلق شده که به سوی احترام وادب وحیا وعفت واخلاقیات تمایل وگرایش دارد واین در دراز مدت وبا ادامه ی بی ادبی ها نسبت به هم زن ویا مرد در چشم دیگری سبک وخوار می شود واذهان شان به سوی انحرافاتی ناخواسته سوق پیداخواهدکرد. ملاعبت وشوخی ورفاقت بین زن وشوهر میان هیچ دونفر دیگر وجودندارد وخاص آنهاست اما نباید این از حد به در شود وموجب تالم ورنجش یکی ازآنها گرددواو به دلیل حفظ موقعیت زندگی شان اعتراضی نکند وزن ومردباید قلبا باهم صادق وروراست باشند تا خوشبخت شوند وخیانت ها وزشتی ها از آنها دور ودورتر گردد وبه هیچ کس اجازه ی دخالت درزندگی شان را ندهند حتی والدین هم . چون بهترین مدیران زندگی آنها فقط وفقط خودشان هستند وبس .
منظورم این نیست که همه باید فرشته سا وبی خطا بشوند وبا چندبار حرف آنچنانی قرار است زندگی شان از هم بپاشد ولی این زمینه ی این تخریب وانهدام درونی وسپس فاصله گرفتن های قلبی وسرانجام انحطاط وسقوط وبی بندوباری ویا متارکه وطلاق خواهدبود ویاعمری با تحقیر زندگی کردن را در پی خواهد اشت.
البته شوخی ظاهرا در میان افرادباگرایشات مختلف وطرز فکرهای گوناگون ومختلف ، فرق می کند وبعضی به کار بردن زشت ترین ورکیک ترین کلمات را در چارچوب شوخی به هم می گویند وظاهرا ازهمدیگر قبول می کنند واز آن به عنوان شوخی ! یاد می کنند. فارغ از اینکه ، نوع انسان فطرتاکمال گرا وزیباگراست واز زشتی ها، خواسته ناخواسته روحش متالم وآزرده خواهد شد واین سنت خداوندی است که در این سنت وروش تغییری نخواهد کرد.
باز باید این را توضیح بدهم که منظورم ادای بعضی لغات تحریک کننده بین زن وشوهر نیست. چرا که در مراحلی هرکدام برای تحریک وترغیب همدیگر می توانند ومانعی نداردکه از بعضی لغات مثبت وتحریک کننده که فقط برای آن دونفر ، که حلال همدیگر هستند ، استفاده کنند وبی شک بین حرف زدن بازن یا شوهرمان بایک نفر غریبه ،تفاوت ها واختلافاتی عمیق وجود دارد.
به این معنی که شریک زندگی ما هر کسی نیست وشریک نفس ها وحتی بیماری ها(به دلیل ترکیب ونزدیکی هورمون های دوطرف با هم دیگر) واحساسات وعواطف وهیجانات ولحظه لحظه ی زندگی ما هم هست وهردو لباس وپوشش جسم وروح وعیب های همدیگر هستیم  واز خصوصی ترین اسرار هم مطلع وآگاه می شویم که جز خدا قبلا ازاین خصوصیات وحرف ها وطرز فکر ها ورفتارها مطلع نبود وبه همین دلیل ارزش مندترین رابطه ی عالم رابطه بین زن وشوهر است وبیش از نود درصدبحث وگفتگوای دنیا برسر همین زندگی مشترک ویا زن ومرد است.
زندگی مشترک آنقدرهاکه فکر می کنیم پیچیده نیست ودر عین حال بیش از آنچه که تصورکنیم زیباست. از زیبایی های ازدواجی موفق که باگرایش وبرای پاکی وکمال اخلاقیات واستعدادهاوصفات انسانی صورت گرفته باشد، این است که زن ومرد بعداز ازدواج بیش از آنکه به زشتی وزیبایی ظاهری هم فکر کنند ، مراقب زشتی وزیبایی درونی همدیگر هستند. چون عیب وزشتی وزیبایی وشکوه ظاهری یکی شان زشتی وزیبایی آن یکی است وبه همین دلیل هرکدام درتلاش هستندکه مواظب دیگری باشند ودرعین حال از شادی وزیبایی رفتار ومنش دیگری خودشان هم شاد وزیبا می شوند وبه آرامش ولذت می رسند.
زندگی زناشویی برای کسانی که با هدف مقدسی باهم ازدواج کرده اند وعشق وزیبایی ومهربانی واحترام وگذشت ووفا وهمه ی صفات نیکوی فطری – انسانی - الهی ، وراه وروش ورضایت خدای آفریدگار وپروردگارشان خواست ومدنظرآنهاست، یک موهبت ونعمت بی مانند وزیباست که به وسیله ی آن به خداوروح وهدف عالم هستی نزدیک تر ونزدیک تر می شوند .
زن وشوهر موجب تعالی معنوی وجسمی همدیگر می گردندوباعث بروز استعدادهاوتوانایی های نهفته وشکوفایی پتانسیل بالقوه ی هم می شوند واز این کنار باهم بودن لذتی خواهندبردکه قبلا تصورش راهم نمی کردند.
یادمان نرودکه باهمه ی این زیبایی ها ،سختی هایی باید باشدتا این باهم بودن ها ودرخدمت متقابل هم بودن ها ، معنی ولذت داشته باشد.
نیزباید متذکر شوم که هرچیزی که باعث اختلال در لذت بردن وشادی وشکوفایی بین زن وشوهر می شود اشتباه ونادرست است واین هم نباید یادمان برود که همه اشتباه می کنند اما این نباید بهانه ای برای ارتکاب آن باشد وهرکس قلبا فرق اشتباه وعمدرا پیش خودش می داند وهرچقدر بخواهد طرز تفکرات غلطی مثل ارباب بودن یکی از زوجین ویا برتربودن آنها را درنظام خانواده پیاده کند ، نه تنها به لذت وآرامش وشکوفایی وپیشرفت نخواهد رسید بلکه همه ی رویاها وزیبایی ها ولذت هایش را از دست خواهد داد وزمانی خواهدرسید که برای فرصت های ازدست رفته اش حسرت خواهدخوردکه می توانست درکنار همسرش خوشبختی حقیقی را درک کند ونسلی از فرزندان نیکو وصالح وسالم وموفق وشادومتعادل تربیت کند ،اما خودخواهی ها وغرور وکوته فکری هایش مانع تمام این شکوفایی ها وموهبت ها ونیکویی هاشد.
 مهم نیست چقدر دارایی داشته باشیم مهم نیست در چه موقعیت اجتماعی وفرهنگی باشیم . مهم نیست سطح تحصیلات مان چقدرباشد،  اگر مهارت های زندگی را خوب یاد نگیریم وبرای خوشبختی آن یکی وخودمان ،صادقانه ، تلاش نکنیم ، فردی شکست خورده وناکام خواهیم بود که زندگی فقط مارا رنج خواهد داد وغرورمان مارا خواروکوچک و طردشده خواهدکرد.
لازم است تفاوت های همدیگر را درک و باور شان کنیم وبه هم به عنوان یک شخص مستقل با همه ی نیازها واستعدادهاواحساس ها وطرزفکرهای متفاوت مثبت ، احترام بگذاریم وبه همدیگربرای موفقیت درآرزوهاوخواسته های زیبای هم کمک کنیم وآنوقت از زیبایی وشادی وخوشبختی شریک زندگی مان خودمان هم به اوج لذت وزیبایی وآرامش خواهیم رسید . وبه قول قدیمی ها از هر دست بدهید از همان دست خواهیدگرفت .. وسزای نیکی ، نیکی است وسزای بدی عدالت !
زن وشوهر برای همدیگر همه کس هم میشوند . آنها باید برای هم، همسر،مادر،پدر،خواهر، برادر ،دوست ورفیق ومحرم اسرار وپزشک وبهترین یاور وغمخوار زمینی ، باشند تا خدا هم به زندگی وهمراهی آن ها برکت وروشنی وآرامش وزیبایی بدهد وآنها را به احساس ابدی خوشبختی وزیبایی ولذت برساند. خداپشتیبان چنین زندگی خواهدبود که بانیت خیر خواسته شود وبانیت خیر وصال صورت گیردوبا نیت خیر دوام یابد ودر همه ی سختی ها وراحتی ها وهمه ی فرازونشیب های عمر، زن وشوهر رفیق ویاور وغمخوار ودوست واقعی وصمیمی هم بمانند. به طوری که بعداز گذشت سال ها نه تنها ذره ای از محبت وعشق فی مابین کم نشودبلکه درخت این پیوندروحی وجسمی هرروز پربارتر وشکوفاتر وزیباتر ومحبت بین قلب های شان هرروز که می گذرد گرم تر وصیمی تر شود.
نه زن تنها برای توارث وزایمان وتولد وپخت وپز وکلفتی ازدواج می کند ونه شوهر تنهابرای روزی آور وتامین مایحتاج خانواده وانجام کارهای پرمشقت وطاقت فرسا. بلکه زن ومرد قبل از همه ی این ها دوموجود زنده هستند با احساسات واز نوع بشر ،بادرک وشعورونیازهای روحی وجسمی خاص خود و باید رفیق ودوست وغمخوار هم باشند تا بتوانند وطایف شان را به عنوان زن وشوهر وشریک زندگی ، صادقانه ودرست وشایسته ،به انجام برسانند وخوشبختی را با همه ی وجود کنار هم بچشند ومعنای عشق را بفهمند ونه فقط زیر یک سقف سال های سال موجب سلب آسایش ورنجش وآزردگی هم باشند وبه غلط ،تحمل کردن ابلهانه ی همدیگر را به زندگی تعبیر کنند درحالی که یک بار دست همدگر را نگرفته اند که به دور از همه ی گرفتاری ها ودغدغه ها ی شان بیرون بروند ودرخلوت شان صمیمانه تراز هردوستی ورفاقتی باهم گپ وگفتگو داشته باشند ومدتی درسکوت همدیگر را دربغل بگیرند وبه هم امید وآرامش بدهند. درصورتی که هرخدمتی که به هم می کنند خداوند سزاوزیبایی ومنفعت آن را به خودشان برمی گرداند وبه زندگی شان زیبایی وبشکوهی وخیر وبرکت وخوشبختی ورضایت را هدیه می دهد وهمیشه مورد رضایت خدا خواهند بود. اگر مردی کفش های خانمش راگاهی برایش واکس بزند ویا لباس هایش را ( البته اگر خانم ها اجازه ی دست زدن به مردها را بدهند!) برایش مرتب کند وبشوید، نه تنها کسر شان مرد نیست بلکه قرب واحترامش را پیش خانمش بیشتر می کند ویا بالعکس وقتی خانمی به شوهرش می رسد وبرایش پخت وپز می کند ویادرجلب رضایتش تلاش می کند ومواظب ناموس ودارایی وشرف خانواده اش است ، برای یک مردفهیم وعاقل لذت بخش ترین چیز دنیاست وبی شک قدر خانمش را بیش از پیش خواهد گرفت ودرمقابل جبران خواهدکرد وچه خوب است که به این رفتارها صرفا به عنوان وظایف نگاه نکنیم وازهرخدمت ومهربانی که در حق هم انجام می دهیم باهمه ی وجود لذت ببریم وبه عشقی واقعی برسیم وبا بندگی مطلق برای خدای آفریدگار ویکتای عالمیان ، به این زیبایی وهمراهی ، ارزش ولذتی واقعی وابدی بدهیم ..نگرش ارباب ورعیتی ویا برتری یکی از زن یامرد ،طرز فکر غلطی است که بایددریک پروسه ی خیرخواهانه ودوطرفه حل وفصل شود واهداف ازدواج بین دونفرزن و مرد بررسی ووظایف اصلی هرکدام مشخص گردد وآنوقت به طرف دیگرمان حق بدهیم که بعداز انجام وظایف اصلی به عنوان زن یا شوهر، بقیه ی اوقات رابرای خودش باشد ومسلما هیچ زن وشوهرفهیم وخردمندی جز برای منافع زندگی مشترک شان کاری نخواهدکرد . با اعتماد به توانایی ها وبه شخصیت ورفتار هم وباور به اینکه " او " زن یا شوهر من است ومن به خاطر اعتمادی که از هر لحاظ به اوداشتم بااو ازدواج کردم والان هم بهش اعتماددارم هرکجا باشد، به هم دلگرمی بدهیم وکنار هم به آرامشی واقعی وعمیق برسیم. نباید این اشتباه رابکنیم که هرلحظه به هم گیربدهیم واز شریک زندگی مان خواهان این باشیم که ثانیه به ثانیه ی لحظاتی راکه ازمادور می شود به ما بگوید کجابوده است ویا چی خورده وباکی بوده است . البته منظور این نیست که برای مان اهمیت نداشته باشد بلکه بایدبه او اعتماد داشته باشیم ویادمان نرود او همان کسی است که ما قبل از ازدواج آن همه بهش اعتماد داشتیم وتاپای جان باهاش عاشقی می کردیم وحرفای آنچنان رمانتیک بهش می گفتیم چون دوستش داشتیم وبرای مان مهم بود وآرزوشو داشتیم که با او زندگی کنیم. اغلب بخصوص خانم ها از این شکایت دارند که آقایون بعداز ازدواج آن چیزی نیستندکه قبل ازآن ادعاشو می کردند ونشان می دادند ! دلیل این طرز رفتار دوپهلو ومتناقضی است که بعضی  مردها قبل وبعداز ازدواج ازخودنشان میدهند چون درون شان تعهدی نسبت به خود وخانواده احساس نمی کنند ودرواقع ظاهروباطن شان یکی نیست .ولی همیشه باید یادمان باشد کسانی هستند که ظاهر وباطنی صمیمی وبی ریا دارند وبه قولی باید هر قولی رابه کسی که ازش خوششان می آید وبه او پیشنهاد ازدواج می کنند ، ندهند که بعدا نتوانند انجامش دهند وهر زن فهیمی هم وقتی از مردی شنیدکه نمی تواند بهش قول چیزغیرضروری را که او ازش خواسته بدهد نباید فکر کند او مردلایقی نیست چون آنچه او می خواهد را نمی تواند وادعا نمی کند برایش انجام خواهد داد چون اگر مرداز روی ریا ودروغ وصرفا برای به دست آوردن او این قول را به او داده باشد ، به زودی زندگی شان با برآورده نشدن خواسته های شان تباه خواهدشد وزن ناکام می ماند ومرد طردخواهدشد ولذتی نخواهد ماند . پس برای داشتن یک زندگی شیرین وزیبا واحساس خوشبختی باید از همان زمان آشنایی باهم روراست وصادق باشیم وفقط برروی توانایی های مان سرمایه گذاری کنیم وقول بدهیم. که البته زمانی می رسد که بیش از آنچه که صادقانه ودرحدتوانایی های مان ،قول داده ایم می توانیم عمل کنیم وخداوندازدواجی را که بر اساس صداقت ویکرنگی وبا این نیت خیر صورت گرفته باشد متبرک وباشکوه وسالم ورضایت بخش خواهد کرد.بی شک اگر ما کسی را واقعا دوست داشته باشیم از انجام هیچ کار زیباومثبتی درحقش کوتاهی نخواهیم کرد وباهرآنچه درتوان داریم می کوشیم اورا راضی وخوشنودکنیم تاخودمان هم به رضایت وشادی وآرامش برسیم.
یادمان نرود که درعین حال که زندگی پیچیده تراز آن چیزی است که تصور می کنیم، زیباتراست ازآنچه که هست و  ارزش مند تر از آن است که دست کم گرفته شود!
با قبول این نکته که هیچ کس به تنهایی کامل وبی نقص نیست وبانیت خیرخواهانه و آرزوی موفقیت داشتن وخوشبخت کردن شریک زندگی مان وباکسب دانش و مهارت های مشترک با هم  وتقویت وپرورش روح گذشت ومهربانی وخیرخواهی وکمک به همدیگر، زندگی مشترک مان را در همه ی ابعاد ، زیبا ورویایی کنیم ! وزندگی اجتماعی مان هم درسایه ی این صداقت ومهربانی وبخشش وگذشت ووفاداری وخوبی ، پرخیر وبرکت وخیرخواهانه وزیباخواهدشد ومنافع ذهن زیبای مان نه تنها به شریک زندگی وجامعه ای که درآن زندگی می کنیم برخواهد گشت بلکه اولین کسی که از نوع نگرش و رفتار ما تاثیر می پذیرد خود ماخواهدبود .
    نویسنده : واحد یکتا(نیایش) 19:4 دقیقه ی جمعه شب 10 مهر1388



نوشته شده توسط واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed 88/7/10:: 8:16 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8      



ثبت سفارش تایپ و ترجمه