عکس هایشان آزارش می داد، ادبیات و لحن شان روح و روان او را به هم می ریخت، مطالبی را که برای همسرش می نوشتند نمی پسندید. همسرش اما می گفت آنها را نمی شناسد، می گفت «آن ها فقط دوست های اینترنتی و فیس بوکی من هستند و در دنیای واقعی هیچ رابطه ای با آن ها ندارم». اما این حرف ها نمی توانست دل سمیرا را آرام کند، هر وقت وارد صفحه شخصی همسرش در فیس بوک می شد و عکس ها و نوشته های دخترانی را می دید که با شوهرش به اصطلاح «دوست» هستند، دوباره برآشفته می شد و به هم می ریخت...
چه بخواهیم و چه نخواهیم این روزها موج فیس بوک و شبکه های اجتماعی جمعیت قابل توجهی را همراه خود کرده است، حتی برای عده ای از نان شب هم واجب تر شده طوری که این سایت های اینترنتی قسمت جدایی ناپذیر زندگی شان شده است.
امروزه جوانان بسیاری هستند که با داشتن نقش همسری در یک خانواده، باز هم معتاد به شبکه های اجتماعی هستند و به همین دلیل گاهی غافل از نقش های مهم خود در خانه می شوند!
زن و شوهری از مهمترین نقش ها و می توان گفت از ابدی ترین نقش هایی است که انسان ها در زندگی می پذیرند و باید در قبال آن به تعهدات و اصول و خواسته های یکدیگر احترام بگذارند.
این مسئله یک امر کاملا بدیهی است که استفاده از شبکه های اجتماعی، به مرور زمان طرز فکر و روابط فرد را متحول میکند. اکثر روابطی از طریق شبکه های اجتماعی ایجاد می شود، پایه و اساسی ندارد زیرا مبنای واقعی ندارد. در این گونه روابط معمولاً افراد ناشناس هنگام توصیف خود در این شبکه ها، تصویر غیر واقعی از خود ارائه می کنند و بهطور خودآگاه یا ناخودآگاه موجب فریب افکار دیگران میشوند.
آنچه در استفاده از این شبکه های اجتماعی برای خانواده ها و به خصوص زوج های جوان چالش ایجاد کرده است ارتباط با برخی از دوستان اینترنتی است که زنجیره وار با یکدیگر در ارتباط هستند.
این حلقه های دوستی ناخواسته ارتباط شما را با دوستان دوستان تان برقرار می سازد و ممکن است در این بین افرادی در صفحه شخصی شما عکس یا مطلبی منتشر کنند که از نظر فرهنگ و سبک زندگی هیچ سنخیتی با شما، همسر و خانواده تان ندارند و این جاست که مشکلات بروز می کنند.
در بسیاری از مراجعین این نکته را دیده ام که مثلا خانم، از این موضوع ناراحت است که همسرش، اصلا به او جملات محبت آمیز نمی گوید و او را عزیزم و جانم خطاب نمی کند؛ اما در فضای اینترنت و در شبکه های اجتماعی به خانم هایی که در اد لیستش دارد ؛ کلمات محبت آمیز بسیاری نثار می کند و با آنها بسیار متشخصانه و محترمانه برخورد می کند.
خروج از دنیای واقعی به سراب تخیلات
افرادی که به طور مستمر از این شبکه ها استفاده می کنند و به نوعی به آن معتادند پس از مرور زمان غرق در رویا میشوند و از دنیای واقعی فاصله میگیرند.
افرادی که بیشتر از 3 ساعت از وقت خود را صرف شبکههای اجتماعی میکنند، به جای حل مشکلات به دنبال روش های جایگزینی هستند که به دروغ در ذهنشان ایجادشده است.
و این یک حقیقت تلخ است که روابط خانوادگی اکثر کاربران معتاد به شبکه های اجتماعی متزلزل است و برخی نیز منجر به طلاق شده است.
زوجینی که نسبت به همسرشان حساس هستند و دوست ندارد که همسرشان با شخص دیگری صحبت خصوصی یا متن خصوصی و یا کامنت خصوصی داشته باشد . این مسئله ربطی به زن و مرد ندارد و در هر دو گروه زنان و مردان به طور طبیعی دیده می شود. برخی مردان علاوه بر اینکه خودشان در شبکه های اجتماعی عضو هستند و با تعدادی کاربر خانم بده بستان کلامی دارند؛ دوست ندارند که خانمشان در این فضا حضور داشته باشد، یا لا اقل دوست ندارند که همسرشان با آقایون حاضر در شبکه اجتماعی مراوده ای داشته باشند چه برسد به کامنت ها و پیام ها و نوت های خصوصی!
از سوی دیگر، خانمها با درجه ی بالاتری از حساسیت ذاتی، نسبت به این موضوع واکنش نشان می دهند. ممکن است خود خانم در شبکه های مختلف اجتماعی عضو باشد و در طول روز بی آنکه همسرش در خانه حضور داشته باشد و با خیال راحت وقتش را صرف نت گردی و انواع شبکه های اجتماعی نماید.
در این حالت طبیعتا همه افرادی که در صفحه اجتماعی ایشان رفت و آمد می کنند «خانم» نیستند و گاهی آقایون هم، چه به صورت گذری و چه به صورت همیشگی از پیج این خانم عبور می کنند. اما با این حال مشاهده می کنیم که خانم از اینکه در صفحه اجتماعی مربوط به همسرش نام چندین «مونث» را دیده یا از اینکه همسرش برای مطالب و نوت های دیگر خانم های فعال در شبکه کامنت می زند، ابراز ناراحتی می کند.
می توان به جرات گفت که همسران شاید در زندگی واقعی، بتوانند حساسیت هایشان در برابر شریک زندگی شان، کنترل کنند اما به هیچ عنوان نمی توانند این نوع از حساسیت و رنجش خاطرشان از سوی شبکه های اجتماعی را کنترل کرده و آن را بروز ندهند. بی شک این ناراحتی باعث خواهد شد که چه زن و چه مرد، واکنش هایی را در طول روز در مقابل یکدیگر به خرج بدهند.
واقعا چه کسی معتقد است که این رفتار ها آفت زندگی مشترک نیست؟
تاثیر عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی بر هویت افراد؛ هم چنین تاثیر اینگونه شبکه ها در ارتباط با جنس مخالف بر سبک زندگی مجازی افراد به گونه ای است که به راحتی روابط میان محرم و نامحرم و شکسته شدن حریم ها در اینگونه صفحه ها قابل مشاهده است.
مسئله مهم دیگری که در رابطه با شبکه های اجتماعی به چشم می خورد این است که؛ امروزه بسیاری از زوج های جوان اگر روحیه خوبی نداشته باشند، به سراغ اینترنت و شبکههای اجتماعی میروند. باید توجه داشت که مراجعه به این سایتها و خودآزاردهنده (مثل مقایسههای منفی) را در افراد تشدید میکند.
درواقع در اینگونه سایتها این احساس به افراد دست میدهد که دیگران شادتر از آنها هستند و این باعث سرخوردگی و واکنشهای نامناسب در فرد میشود.
باید در نظر داشت که در شبکه های اجتماعی فضایی آکنده از غیر واقعیت جاری است! افراد می توانند با هویت مجازی و چه بسا هویت جعلی عضو شوند و فعالیت نمایند. از دنیایی که پر از جعل و تقلب است چه انتظاری می رود بر اصلاح روابط و ایجاد همدلی میان زوجین؟
آیا غیر از این است که شبکه های اجتماعی سردی ِ احتمالی میان روابط زوجین را تشدید می کند و در رفع آن هم هیچگونه تلاشی ندارد؟ آیا غیر از این است که شبکه های اجتماعی وقت در کنار یکدیگر نشستن همسران را گرفته و آنها را معتاد به جدا نشستن و سرگرم غیر واقعیت شدن؛ می نماید؟
منابع: مهرخانه/خراسان/تبیان
{ به نظر من ، چون این شبکه ها دیگه قابل برداشتن نیستند وانسان ها حریصن ، بهتره برای آسودگی خیال همسرمون ، همراه با همسرمون ، مشترکا ، به این سایت ها برویم ووقتی مشکلاتی بین ما وهمسرمون پیش اومد که به بگو مگوی لفظی هم ختم شد ، به فکر " عزیزم" ها و"دوسست دارم" ها و" به به! وچه چه !"های غریبه ها ودوستان اینترنتی نیفتیم وپیش خودمون فک کنیم الان اون غریبه بهتر از همسرمونه!! حتی نیت مونم نباید خیانت کنه چه برسه به قرار ملاقات و ..
اونایی که می فهمن می فهمن چی می گم وهرگز زهر دست همسرشونو با هزار من عسل آغوش غریبه ها عوض نمی کنن!
قرار نیس زندگی همه ش عسلی باشه ، در زندگی واقعی چ دوس داشته باشیم چ نه ، برخوردهای فرهنگی وسلیقه ای وتصمیمی زیادی بین زن وشوهر پیش میاد که بسته به هدف قلبی زوج ها از زندگی مشترک و سطح درک اونا از زندگی مشترک وشخصیت بخشنده ومومن اونا ، ونیز میزان مهارت وکنترل اونا و هم سطح واقعی عشق درونی ای که به هم دارند ، نوع وکیفیت برخورد هم با این مواقع وموانع متفاوته ..
گاهی باید به هم اعتماد کنیم و با هر سخنی از هر کسی که مارو به بد بینی نسبت به همسرمون سوق داد ، بلافاصله ما هم نیتمون به او بد نشه ، او همونیه که قبل از عروسی باهاش دیوونه ش بودیم ومشتاق بودیم با او زندگی مشترکی داشته باشیم !
دنبال راه حل باشد باشیم نه به هم زدن همه ی زیباییا وعشق مون! زندگی ما بیش از اینا ارزش داره ، کسی که دو دل و مزبزب و بی ثباته از نظر روانی مشکل داره وباید به خودش بیاد .. او ارزش زندگی مشترک وتعهد رو هنوز نفهمیده .. که با یه جر وبحث یا سر یه غذای سوخته یا جوراباش که شسته نشده یا همچین بهوونه های کودکانه ای می خواد از همسرش جداشه یا بی وفا می شه ..
زندگی خیلی کوتاهه و باید قدر هر لحظه شو بدونیم ..
بهتره قبل از ازدواج چشم وگوش دلمونو باز کنیم وانسان فهمیده وبا خدا وصمیمی ومهربون وبا گذشت وپخته ای رو انتخاب کنیم که معنی زندگی مشترک .ارزش وقیمت دوستی وصمیمیت رو بدونه ، و هدفش رشد وبالندگی وخدمت باشه از ازدواج نه ننر بازی وهوس ، تا بعدا مجبور نباشیم برای همسرمون بابا یا مامان باشیم .. باید پوست همو بکنید ونفس همو بگیرین ازنوع خوبش
حماقت زوج ها در اینه که قبل از ازدواج فک می کنن بعد از ازدواج زندگی اونا نیازی به تلاش نداره وهرچی امیال وآرزو توو خونه ی پدری شون داشتن برآورده می شه و با این توقعات وارد خونه همسرشون می شن وبعد که حقیقت زندگی رو می بینن که همه ش نشستن وعشق بازی نیس ونیاز به مدیریت وتلاش پی گیر وهمدلی وهماهنگیای هر روزه داره ، از همسرشون(در حقیقت از وفاداری وحس مسوولیت به زندگی مشترک) مأیوس می شن وفک می کنن دوسست دارم های بقیه ، که جز سمی بیش نیس ووساوسی شیطانیس ، از همسرشون بهتره ..
ما باید زرنگ باشیم وبدونیم که زندگی مشترک بهترین روش زندگی انسان های بالغه و تلاش وزحمت های اون هم شیرین وعشقه و وهر تلاشی که به نفع زندگی مشترک مون می کشیم ، لذتی بخش ترین عسل دنیاس!
هر کدوم از زوجین که بیشتر برای حفظ وشادابی ورشد وبهروزی وزیبایی زندگی مشترکشون تلاش کنه لذت بیشتری می بره !..
مهم نیس دور وبرما وهمسرمون هزار دختر و پسر قرطی باشن ویا کجای دنیا باشیم ، هرگز نباید دوستت دارم وتو لایقی وبه به وچه چه بقیه ما رو از عشق ووفامون به همسرمون دور کنه ، قوام ورشد زندگی ما وبچه های ما به عشق ووفاداری ما ومسوولیت وتعهدیه که در قبال زندگی مشترک مون ، نه صرفا در ظاهر بلکه در درون ونیت وفکرمون ، داریم!
سعی کنیم قلبا وفادار وعاشق بمونیم ..
زندگی وهمسرتونو با تموم زنان ومردان دنیا عوض نکنید هرچقد بدبینان وهوسرونا وبدخواهانی باشن که شمارو سرزنش کنن ولی در نهایت اونا در درون شون ویا در ظاهر به خوشبختی واقعی شما اعتراف می کنن وحقیقت اینه ما خوب زندگی نمی کنیم برای به به! واعتراف به خوبی ما از طرف بقیه بلکه ما مسوولیم نسبت به آفرینش خودمون ودر قبال بقیه .. ما مدیونیم که خوب وپاک وسالم وعاشق ووفادار زندگی کنیم .. }
آفرین ، حالا بفرمایین یه چای !
این مطلب اخیر ، عقیده ی قلبی بنده بود که عرض شد : واحید(یکتا احسان هاوری)
کلمات کلیدی: زندگی، زناشویی، زندگی مشترک، دوست اینترنتی همسرم
دنیای بدون زنان، چنین دنیایی خواهد بود:
دنیای بدون زنان، چنین دنیایی خواهد بود:
لباس خانگی ما بسیار ساده خواهد بود: پیراهن، عرق گیر،جوراب، حتی کفش های بیرون هم ساده خواهند بود.
و برای خانه مان یک یخچال، جاروبرقی، تلویزیونی بزرگ و یک کنترل تلویزیون از راه دور کفایت می کند.
تنها برنامه های دو کانال تلویزیونی را تماشا می کنیم، شبکه خبری و ورزشی.
به همین دلیل می گویند مردان موجوداتی ساده هستند و اگر زنان در زندگی شان نباشند، زندگی ساده ای خواهند داشت.
اما شما زنان سلطان «جمع و جور کردن» هستید. پس از یک کار تمام وقت به خانه می روید و تازه کار تمام وقت منزل یعنی نقش همسر و مادر بودن شروع می شود. باید به همه امور رسیدگی کنید و اغلب این کارها را بدون کوچکترین کمک از سوی مردان انجام می دهید. بزرگترین تصمیمات خرید مربوط به شماست، نقش کلیدی در اجتماع دارید و گاهی برخی کارها را به منزل می آورید.
چگونه یک خانم تمام عیار باشید؟
به او نگویید، کجا دوست دارید بروید – به او نوع غذا و فضایی را که دوست دارید بگویید و بعد اجازه دهید محل آن را او انتخاب کند که فکر می کند مناسب شماست.
به او نگویید من خودم رانندگی می کنم – اجازه دهید او شما را به محل مورد نظر برساند.
به او نگویید که من صورتحساب را می پردازم – اجازه دهید خودش بپردازد.
سعی نکنید سینک ظرفشویی، ماشین یا هر چیز دیگری را خودتان تعمیر کنید – اجازه دهید او این کار را بکند، سطل زباله را بیرون نگذارید، خانه را نقاشی نکنید، چمن ها را کوتاه نکنید، تمامی اینها وظایف اوست.
جابجایی های سنگین را انجام ندهید – او با عضله ای قوی به دنیا آمده است تا کاناپه، تلویزیون، کتابخانه و امثال آن را جابجا کند.
از پختن یک غذا یا دو نوع غذا نترسید – آشپزخانه دوست شما و اوست.
شما زنان قدرت دارید
در دانشکده بهترین هستید و نمراتتان بهتر از آقایان است و مدیریت مدارس و تربیت بچه ها به عهده شماست، در حقیقت تغذیه و حمایت از روح و ذهن ما به عهده شماست. ما مردان بیش از آنچه شما بدانید، قدردان این موضوع هستیم، فقط به دلیل مغرور بودن به زبان نمی آوریم. «استیو هاروی» در کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن» می نویسد: «در ذهن یک مرد، قدرتی که در یک زن نهفته است، وجود ندارد. به نظر ما، قدرت شما ناشی از یک چیز است، شما زن هستید. شما انگیزه بیدار شدن هر روزه ما هستید. مردان بیرون می روند و کار می کنند و پول به دست می آورند، فقط به خاطر زنان. به خاطر زنان، سوار ماشین های شیک می شوند. به خاطر زنان لباس شیک می پوشند، موهای شان را کوتاه می کنند و سعی می کنند که تمیز و براق جلوه کنند. همه این کارها برای این است که هر چه بیشتر شما را درگیر بازی خودمان کنیم و شما در واقع پاداش نهایی برای ما هستید.»
می دانم که برخی از شما به خاطر مسائلی که عنوان می کنم، آزرده خاطر می شوید و مثل این می ماند که قرص بزرگی را قورت داده اید اما ما مردان بازی های زیادی می کنیم، حقه های زیادی از کلاه مان بیرون می کشیم تا شما را مطمئن کنیم که خیلی برای مان مهم نیستید. به همین دلیل خیلی از زنان اینگونه این روزها بزرگ می شوند؛ آنان مرتبا از سوی مادر، خاله، مادربزرگ و دوستان خانم خود تشویق می شوند که درس بخوانید، شغل خوبی پیدا کنید تا زنانی مستقل باشید، بهای آن مهم نیست، فقط این کار را بکنید و یا اینکه مطبوعات مرتبا به شما یادآوری می کند به تکامل بخشیدن به خود بیندیشید. از مجله گرفته تا برنامه های تلویزیونی، پیام های بازرگانی و سایت ها و همه به شما می گویند که بایستی بهترین باشید تا بتوانید یک مرد خوب را به خود جلب کنید.
ما مردان خوب می دانیم که شما به قدر کافی زیبایی خود را دارید و فلان زن هم زیبایی خودش را دارد و شما نمی توانید مثل او باشید. اگر شما خودتان پول به دست آورید، ماشین خودتان، خانه خودتان، سیستم ایمنی خودتان را داشته باشید، همه چیز فریاد می زند که دیگر نیازی به ما مردان ندارید تا از شما حمایت و نیازهایتان را برطرف کنیم. اگر همه این موارد را داشته باشید واقعا چه نیازی به ما مردان است؟»
آقایان محبت می خواهند
اشتباه نکنید. ما نگران داشتن این امکانات از جانب شما نیستیم. می توانید پول، خانه و ماشین خودتان را داشته باشید اما اگر مردی واقعا به دنبال محبت شما باشد و شما هرگز اجازه ابراز عشق از طریق حمایت کردن و تامین نیازها و خواسته های تان را به او ندهید، پس چگونه احساس کند که مرد است؟ امکاناتی که از نظر مالی به دست می آورید و از نظر تحصیلی به آن می رسید هرگز جایگزین رابطه با یک مرد نخواهد شد. دی ان ای او اجازه این کار را نمی دهد. ترجمه این جمله: «ما مردان به زنانی که مثل یک مرد با ما رفتار می کنند، احترام می گذاریم و دوستشان داریم» پس اجازه دهید که ما فکرکنیم شما به ما نیاز دارید، ما نیاز داریم که توسط شما مورد نیاز واقع بشویم تا ماهیت خود را به عنوان مرد بودن به نتیجه برسانیم.
استیو هاروی می گوید: «البته شنیده ام که زنان می گویند «آنقدر خودم را حقیر نمی کنم که او فکر کند مرد است؛ او می خواهد پول، موفقیت و استقلالم را از من بگیرد تا من تحت کنترلش باشم.» ما می فهمیم و می توانیم حتی زنان قدرتمند را نیز هدایت کنیم. در حقیقت، ما محصول زنان قوی هستیم که توانسته اند زندگی شان را هدایت کنند. این یک موضوع پنهان نیست. شما به ما مردان اجازه می دهید که خود را رأس خانواده بدانیم، در صورتی که تصمیمات کلیدی در خانه و در رابطه با بچه ها به عهده شماست. می دانیم که مهم نیست چه کسی بیشترین درآمد را دارد، مهم این است که شما مسائل مالی را حل و فصل می کنید و تعیین می کنید که پول در چه راهی و کجا خرج شود.
می دانیم که اگر توافق می کنیم که درست عمل کنیم اما در نهایت برای حفظ آرامش، به کمک شما نیاز داریم. همه این موارد را می دانیم و مشکلی با آن نداریم اما اگر جملاتی بگویید که تاثیر ما را غیرضروری اعلام کنید و غرور ما را نادیده بگیرید، آن قوت دیگر به دنبال در کنار شما بودن نخواهیم بود. ما اینطور تصور می کنیم که اگر شما خودتان درآمد داشته باشید، یعنی به پول ما نیاز ندارید. اگر خود دست به کار شده و کارهایتان را انجام دهید، یعنی به حمایت ما نیاز ندارید. اگر نتوانیم از شما حمایت کنیم و خواسته هایتان را تامین کنیم، عشق ما به شما بی فایده خواهدبود. اگر اجازه ندهید، آنچه واقعا باید باشیم، باشیم، مطلقا نخواهیم گفت: «من مرد تو هستم.» پس چه اتفاقی می افتد؟ هیچ. خیلی زود از کنارتان دور می شویم. این حقیقت تلخی است اما واقعیت دارد. اگر زنان به آقایان بفهمانند که کمتر از یک شریک هستند، اتفاق های خوبی نمی افتد. پول و موفقیت شما او را می ترساند و تهدید می کند. بله، چون او را از نقش خود به عنوان یک مرد و یک تامین کننده دور می کند چون این انتظاری است که جامعه از او دارد و به آنان اینگونه یاد داده اند، که آنان باید مراقب و حامی شما باشند.
البته وقتی مردی جوان است و تجربه زیادی ندارد، کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد؛ مثلا بیهوده پولش را خرج چیزهایی می کند که نیاز ندارد. به جای مغزش از بازویش استفاده می کند اما هر چه بزرگتر می شویم بیشتر می فهمیم که برای ابراز عشق به کشانی که دوستشان داریم، بایستی به عنوان یک مرد واقعی، تامین کننده خواسته های آنان باشیم. به یاد داشته باشید اگر زنی عادت بد به رخ کشیدن نقصان های یک مرد را داشته باشد، دیگر ان مرد سعی نمی کند که نیازهای او را تامین کند و برای خوشبختی آن زن هرگز کاری نمی کند.
چگونه باید از این موقعیت عبور کنیم؟
پول، شغل، تحصیل، غرور و افتخار ناشی از آن را رها نکنید. فقط یک خانم باشید، می دانم الان مثل ماشین و هلی کوپتر پلیس آژیر می کشید و عصبانی هستید اما این داغ کردن و ناراحتی، حقیقتی را که در مورد مردان می گویم، عوض نمی کند. برای آنها مهم نیست که چه موقعیت مالی، شرایط اجتماعی، درآمد و سابقه کاری داشته باشند، فقط می خواهند مراقب زن خود باشند.
می دانیم که شما به قدر کافی قوی هستید که تلویزیون را جابجا کنید اما اجازه بدهید او این کار را بکند و بگویید برای شما سنگین است و این یک کار مردانه است. می دانیم که پول زیاد دارید و می توانید پول شام را بپردازید اما همانجا بنشینید و اجازه دهید او پول شام را بپردازد. او وقتی با نامزدش یا همسرش بیرون می رود، وظیفه او انجام همین کارهاست. درست است، شما زن مستقلی هستید وبه او نیاز ندارید تا آشغال ها را بیرون ببرد یا قاب عکس را به دیوار آویزان کند یا به انبار برود و وسایل تعمیر سینک ظرفشویی را بیاورد اما اگر انگشت به دهان بگذارید و وانمود کنید که نمی توانید این کارها را بکنید و نیاز به مرد دارید تا آن را انجام دهد و با لبخند بر لب بگویید: «عزیزم، ممنونم که این کار را به خاطر من کردی، نمی دانستم بدون تو باید چه کار می کردم.» چه می شود؟
از همسرتان تعریف کنید
بسیاری از مردان، اگر بدانند که مورد نیاز هستند، مردان بهتری خواهند بود. در عصر جدید زنان این نقش های ضروری را از ما گرفته اند و ما آن را قبول کردیم اما در برخی موارد، شما می خواهید که بپذیرید زنانی قوی و تنها هستید یا اینکه می خواهید تنها یک خانم باشید. بنابراین وقتی می دانید که اگر یک خانم باشید، ما به شما آنچه را می خواهید و نیاز دارید می دهیم، چرا این کار را نمی کنید؟ خانم بودن به شما احساس آرامش و راحتی می دهد. چرا از فرصت آرام بودن استفاده نمی کنید؟ عزیزان، قول می دهم که خیلی سخت نیست، شما را نخواهد کشت و اگر کمی قدردانی به او نشان دهید، آنچه را نیاز دارید تامین خواهد کرد.
دوستی برای من تعریف می کرد: روزی نخواهد بود که ما «من و همسرم» از یکدیگر تعریف نکنیم. حداقل طی روز چندین مرتبه این کار را می کنیم اما یک روز، او مرا برای مراقبت از بچه ها در خانه تنها گذاشت تا کمی خرید و به کارهایش در بیرون از منزل رسیدگی کند. وقتی به خانه برگشت، مرا خسته و به هم ریخته از مراقبت بچه ها دید دنبال کردن بچه ها، کاری نیست که از عهده من بربیاید. منظورم این است که می توانم اما بسیار خسته کننده است. وقتی زنم وارد اتاق شد و صورت خسته مرا دید، گفت: «واقعا ممنونم که مراقب بچه ها بودی، تو پدر فوق العاده ای هستی!» پسر، نمی توانم بگویم چه احساس خوبی به من دست داد. کلماتی از دهانش خارج شد که انتظار آن را نداشتم.
همین تعریف کار من را تمام کرد. برایم بسیار آزاردهنده بود که تمام روز در خانه بنشینم و مراقب بچه ها باشم، در حالی که می توانستم خیلی کارهای دیگری انجام بدهم، اما همین تعریف باعث شد به یاد بیاورم که چرا در بازی هستم قدردانی و سپاس از یک مرد، نه تنها اطمینان و اعتماد او را تضمین می کند، بلکه از شما نیز بهترین می سازد. بهترین راه برای قدردانی این است که یک خانم باقی بمانید و به او اجازه دهید که مرد خانه باشد.
امروزه مطمئنم خانم بودن، هنری است که به فراموشی سپرده شده و برخی خانم ها باید درس هایی در این زمینه بیاموزند. چند نکته به شما می گویم تا بیاموزید چگونه می توانید خانم باشید، به خصوص در مواردی که رو در روی شوهر و نامزدتان قرار می گیرد اگر از روزهای اول ازدواج اینگونه عمل کنید، شاید خیلی کم پیش بیاید تا در آینده دچار مشکلات زناشویی شوید.
منبع:مجله خانواده سبز