سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید؛ هرچند در چین باشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به دانش زندگی خوش آمدید Welcome to life knowledge
درباره



به دانش زندگی خوش آمدید    Welcome to life knowledge


واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed
این پایگاه براساس قوانین ونیازهای فطری انسان فعالیت می نمایدوهدف آن تربیت وپروش جسم وجان وارتقای آگاهی های زوج هایا کسانی است که قصدازدواج دارند -یادمان باشد 50درصدطلاق هابراثرنارضایتی جنسی می باشند-آموزش علمی روابط بین زن ومرد بی حیایی نیست -ازکاربران گرامی تقاضامی شودبراساس محدوده ی سنی وشرایط اجتماعی به مباحث موردنیاز مراجعه نمایند (ازآنجا که هیچ انسانی بی خطانیست اگر سهوا هرزمان که مطلب وتصویری مخالف قوانین سایت دراین وبلاگ گنجانده شد که منجربه فیلترشدن می شدازمدیریت پارسی بلاگ خواهش منداست به بنده اطلاع دهند تا اصلاح نمایم) یادمان نرود که درصدبیشترروابط بین زن ومردبه مسایل عاطفی واحترام ودرک متقابل هم برمی گردد ومسایل جنسی حداکثریک سوم و کمتر ازنیازهای زوجین است وبس. پس همانقدرکه در مسایل جنسی باید مهارت پیداکنیم،برای رضایت واحساس خوشبختی کنارهم بایدمهارت ها وروش های ابراز احساسات وعواطف وروانشناسی خانواده وتربیت فرزندان ودوستی ورفاقت بین زن وشوهر راهم یادبگیریم که به نظرمن در اولویت قرار دارد.چراکه بدون عاشقی ومحبت وابراز عواطف غیرجنسی قادر به ارضای سایر نیازهای مان نخواهیم بودو خوشبختی در درک وارضای کامل همه ی این نیازهای عاطفی وجنسی وحتی کاری وخانوادگی به صورت متقابل وشناخت وظایف سه گانه ی: فردی ،عمومی ومشترک ،خواهدبود... ان اریدالاالاصلاح مااستطعت وماتوفیقی الا بالله واحدیکتا

استخاره با قرآن
استخاره

طب پزشکی قانونی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani

پزشکی قانونی و پدیده جدید شوهرآزاری

husband beating

 

 

 وقتی کلمه همسر آزاری را میشنویم فورا بیاد اذیت زنان توسط شوهرشان می افتیم در سالنهای پزشکی قانونی نیز زنان بیشماری را که آثار ضرب و جرح روی سو صورتشان مشهود است را به فراوانی مشاهده میکنیم ولی واقعا همیشه این چنین است ؟وزنان همیشه شاکیان منحصر بفرد سازمان پزشکی قانونی هستند یا مسئله بعدی دیگری هم دارد ؟در کنار زن آزاری توسط مردان متاسفانه مدتی است که پدیده شوم دیگری بنام شوهر آزاری شیوع پیدا کرده است این مقاله در دوقسمت به بررسی شوهر آزاری میپردازد این مقاله توسط کارشناسان آگاه به امور حقوق و قضا در سایت بسیار خوب وبلاگستان حقوقی تهیه گردیده که ایمیل این نویسنده خوب جهت مشاوره نیز در زیر برای استفاده بیشتر خوانندگان گرامی منتشر میشود :

pat_wx2@yahoo.com

هرچند همسرآزاری پدیده ای است که از گذشته های دور در بین جوامع مختلف وجود داشته است، ولی در عصر حاضر، شوهرآزاری به جهت شکل گیری نهضت های فمینیستی و نفوذ و گسترش افکار صاحبنظران این جنبش در جوامع مختلف، به نظر می‎رسد که این معضل شیوع بیشتری پیدا کرده است. در این نوشتار ضمن بررسی مفهوم شوهرآزاری، علل و عوامل بروز این پدیده، آثار ناگوار آن در سطوح مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می‎گیرد و در بخش پایانی مقاله برای کنترل این آسیب و تحکیم بنیان خانواده پیشنهاداتی ارائه شده است.واژه همسر آزاری که در اذهان عموم به عنوان خشونت شوهر علیه زن بکار می رود، در تمام اعصار و جوامع وجود داشته است و با نهایت تأسف در جوامع امروز نیز علیرغم فضای به ظاهر طرفدار حقوق زنان رو به افزایش است. آمار 43 درصدی زنان کتک خورده آلمانی به دست شوهرشان گویای وجود این آسیب غم انگیز می باشد. تبیین کیفی و کمی و بررسی اثرات ناگوار این معضل نیازمند مجال مناسبی است . دین اسلام برای نهاد خانواده در نظام اجتماعی، ارزش بسیار بالایی قائل است و آن را عامل ایجاد سکینه و آرامش بین اعضای خانواده و جامعه می‎شمارد، بدین لحاظ حقوق و تکالیفی را برای اعضای خانواده معین کرده و آنها را به رعایت این موارد ترغیب و تشویق نموده است و داشتن روابط سالم و اخلاقی را درکانون خانواده مبتنی بر رهایی از خودبینی و خودخواهی و رعایت احترام متقابل، گذشت و فداکاری، ایثار و دگرخواهی، توجه به مصلحت خانواده و مودّت و رحمت قرار داده است. از این رو معصومین (ع) در روایات مختلف، زن و مرد را دعوت به خوشرفتاری با یکدیگر نموده اند. از پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که: «اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً و خیارکم خیارکم لنسائهم» «کامل ترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاق ترین آنهاست و شایسته ترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند».امام صادق(ع) هم در مورد خوش‎رفتاری زنان فرموده است: «ایّما امرأة باتت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتی یرضی عنها...»«هرگاه زنی، شب را به عبادت بیدار باشد، در حالی که شوهرش به خاطر پایمال کردن حقش، از او خشمگین است، تا زمانی که او را راضی نکند، نمازش مورد قبول واقع نمی شود.»قرآن نیز در رابطه با رعایت و تقدم مصلحت خانواده می‎فرماید: «اگر در مواردی یکی از زوجین بعد از ازدواج، همسرش را بر اساس معیارهای خود مطلوب نداند، ولی زندگی با او را ادامه دهد و با وی خوش‎رفتاری نماید، خداوند به چنین فردی وعدة خیر کثیر می دهد.»همان‎طور که ذکر گردید در فرهنگ اصیل اسلام، بنیان خانواده بر پایه مودت و رحمت و تفاهم زوجین است، لیکن در فرهنگ مغرب زمین، به جهت اعتقاد به نظریات اومانیستی، فردگرایی و نسبیت اخلاق، خانواده تنها بر اساس معیارهای حقوقی محض پی ریزی شده و اعضای خانواده با اجبار و ابزار حقوق، به رعایت وظایف خویش ملزم می‎شوند، این مسئله یکی از تمایزات اصلی خانواده غربی با خانواده شرقی است، به طوری که گفته می شود: «شرق تمایل به اخلاق دارد و غرب تمایل به حقوق. انسان شرقی انسانیت خود را در این می بیند که حقوق خود را بشناسد و از آن دفاع کند و نگذارد دیگری به حریم حقوق او پاگذارد».در حالی که اگر خانواده بر محور حقوق بچرخد و هر یک از زوجین تنها بر اساس منافع شخصی خود، حقوق خویش را استیفاء نماید،خانواده به نهادی بی روح تبدیل می شود که بسیار خشک و شکننده بوده و با کمترین اختلافی متلاشی می شود. اما در دیدگاه اسلامی، برای ایجاد وحدت و صمیمیت واقعی میان زن و شوهر، به تفاوت های غریزی و طبیعی آنها توجه شده و بر اساس این تفاوت‎ها، برای هر یک حقوقی متناسب وضع گردیده است. اما در فرهنگ غرب تلاش می شود تا این تفاوت ها نادیده گرفته شده و زنان به حقوقی مشابه مردان دست یازند. امروزه می توان نمونه بارز این تفکر را در دیدگاه‎های فمینیستی می توان مشاهده نمود. گروه های فمینیستی با طرح شعار برابری مطلق زن و مرد در تمامی زمینه های اجتماعی، روانی و فرهنگی، خواهان تحولی اساسی در کلیه جنبه های زندگی فردی و اجتماعی می باشند. از نظر فمینیست‎ها، تعریف زنان به عنوان مادر، همسر و موجوداتی زینتی، آنان را در محدودیت های تاریخی قرار می دهد، لذا باید برای دسترسی به برابری و آزادی مطلق زنان مبارزه نمود.گسترش افکار فمینیستی و نفوذ آن در کشورهای اسلامی، موجب شده است تا برخی از زنان مسلمانی که آشنایی کمتری نسبت به حقوق، احکام و دستورات اخلاقی و دینی و فلسفه تدوین آنها دارند و یا پایبندی آنها نسبت به فرهنگ دینی کمتر است، تحت تأثیر اندیشه های غربی قرار گرفته و بنا را بر ناسازگاری، مخالفت و درگیری، عدم توجه به حقوق همسر و اذیت و آزار وی گذارند، زیرا مبانی حقوقی دیدگاه فمینیسم و اسلام متفاوت می‎باشد، به طوری که برخی مواد حقوقی در دیدگاه فمینیسم، از نظر آموزه های دین اسلام، شوهرآزاری تلقی می شود و بالعکس. از جمله این موارد «تمکین» است. زوج حق دارد که در قبال پرداخت نفقة زوجه، از او استمتاع نماید و بر زوجه واجب است که نسبت به زوج، جز در مواردی استثنایی با عذر شرعی یا عقلی، تمکین کامل داشته باشد. بنابراین اگر زوج از پرداخت نفقه خودداری نماید و یا زوجه خود را برای کامیابی مرد آماده نسازد، حق همسرش را زیر پاگذاشته و موجبات اذیت و آزار او را فراهم نموده است، در حالی که مطابق دیدگاه فمینیسم، شوهر چنین حقی ندارد و ارتباط جنسی مرد با همسرش بدون رضایت وی، تجاوز جنسی محسوب شده و از مصادیق بارز آزار و اذیت زن شمرده می شود، لذا ضروری است ضمن توجه به چنین تفاوت هایی، پدیده شوهر آزاری و مفاهیم مشابه و مرتبط با آن تعریف گردد.

تعریف شوهرآزاری: آزار در لغت به معنای «رنج، عذاب، شکنجه، اذیت، تعب، مشقت، ضرب، کرب و صدمه» می‎باشد.خشونت در لغت به معنای درشتی، زبری، ناهمواری، تندخویی و درشتخویی است. از معانی این دو واژه مشخص می شود که کلمه «آزار» از معنای عام تری نسبت به کلمه «خشونت» برخوردار است، بنابراین آن معنا را نیز شامل می شود.در تعریف «شوهرآزاری» گفته می شود: رفتاری آزار دهنده از سوی زن علیه شوهر که در محیط خانواده به وقوع می پیوندد و حقوق او را پایمال می کند، البته ممکن است جنبه روانی، جنسی، اقتصادی، جسمی داشته باشد.

مصادیق شوهرآزاری:

شوهرآزاری می تواند ابعاد و مصادیق مختلفی داشته باشد:

الف) بعد روانی

بعضی از خشونت های زنان، به روح و روان شوهر آسیب می رساند و او را تحت فشارهای روحی و روانی قرار می دهد. معمولاً این نوع آزردگی، شیوع بیشتری داشته و به صورت غیرمستقیم اثرات مخربی برجای می گذارد. جلوه‎های مختلف این نوع آزار عبارتست از:

1- تخریب حیثیت و آبروی شوهر

برخی از زنان به جای حفظ احترام و منزلت شوهر و تکریم او، گفتار، کردار، اوصاف یا خلقت وی را به واسطه قول یا فعل و از طریق ایماء و اشاره و کنایه تمسخر می کنند. در این صورت شخصیت و جایگاه شوهر در نزد دیگران مخدوش می شود.

2- شکستن حرمت پدر در نزد فرزندان

یکی از بارزترین مصادیق آزار روانی مردان در خانواده، از بین بردن حرمت و احترام نقش پدری آنهاست. رفتارهای اهانت آمیز و پرخاشگرانه از سوی زن در نزد فرزندان، می تواند اقتدار و ابهت پدر را در محیط خانواده مخدوش کند و ضمن شکستن غرور و شخصیت وی، عزت نفس او را لگد مال نماید، در حالی که توصیه های مؤکد دینی در راستای تقویت توانمندی و نظارت پدر در خانواده، به جهت حفظ استحکام بنیان خانواده و ممانعت از کجروی های اعضای خانواده می باشد.

3- فحاشی و انتساب صفات ناشایست

گاه برخی از زنان، اذیت و آزار را به مرحله بالاتری می‎رسانند و به جای سخنان احترام آمیز، از پاره ای الفاظ ناشایست، فحاشی و انتساب صفات منفی استفاده می‎کنند تکرار این اعمال موجب می‎شود که به تدریج شوهر باور کند که در نزد همسر خویش از چنین شخصیتی برخوردار است، در نتیجه رفتاری متناسب با این رویه، بروز می‎دهد.

4- عدم توجه به خواست و انتظارات شوهر

محبت و صمیمیت در کانون خانواده، از طریق شناخت و توجه به خواسته‎ها و انتظارات همسر و در حد امکان تأمین آنها ایجاد می‎شود. برای این کار می توان از فرد مقابل سؤال کرد که آیا انتظارات و خواسته های وی برآورده شده است. گاهی برخی از زنان، علیرغم آگاهی نسبت به حساسیت شوهر و اینکه با انجام آن رفتار خاص، به شدت آزرده و ناراحت می شود (هرچند ممکن است که عکس‎العمل آشکاری را نسبت به آن نوع رفتار نشان ندهد)، برای آزار و اذیت و رنجش خاطر او همان رفتار را انتخاب می کنند.

5- تبعیض بین خویشاوندان خود و شوهر

اگر ازدواج عامل وحدت و یگانگی زن و مرد باشد، در این صورت هر آنچه مورد علاقه و احترام یکی از آنها است، باید مورد علاقه و احترام دیگری نیز باشد. همچنان که حضرت علی (ع) می‎فرمایند: «أصدقاوک ثلاثة و اعداوک ثلاثة؛ فاصدقاؤک: صدیقک و صدیق صدیقک و عدو عدوک و اعداؤک عدوک و عدو صدیقک و صدیق عدوک» «دوستان تو سه گروهند و دشمنان تو نیز سه دسته‎اند، اما دوستانت، پس دوست تو و دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو است و اما دشمنانت، پس دشمن تو و دشمنِ دوست تو و دوستِ دشمن تو است.» بنابراین خویشان و بستگان هر یک، که در نزد او ارزش و احترام والایی دارد، به همان نسبت باید برای دیگری ارزشمند باشد. در غیر این صورت اگر زنی برای بستگان خویش، جایگاه ویژه‎ای قائل شود و آنها را برتر و بالاتر از بستگان همسر خویش به حساب آورد و بیشتر با آنها مراوده داشته باشد و در مقابل، بستگان همسر را بیگانه فرض کند و تمایلی به ارتباط با آنها نداشته باشد و راه را برای روابط آنان مسدود کند و از انجام هر خدمتی از جانب شوهر نسبت به آنها مخالفت ورزد، از این طریق ممکن است فشارهای روحی و روانی زیادی بر شوهر وارد شود، زیرا وی با این رفتار درمی‎یابد که علاقه و دوستی همسرش، نمی تواند صادقانه باشد.

6- مقایسه نامناسب همسر با سایر مردان

برخی از زنان دائماً همسر خود را با همسر بستگان یا همکاران و دوستان خود مقایسه می‎کنند و در این شرایط تنها جنبه های منفی شوهر خود را می بینند و آنها را برجسته می کنند و به دنبال آن، خود نیز احساس کمبود و محرومیت در زندگی می نمایند. در چنین شرایطی، تفاوت‎های فردی و فرصت های نابرابر افراد مورد توجه قرار نمی گیرد . با ادامة این روش، به تدریج زبان به شکایت و اعتراض گشوده و امتیازات دیگران را به رخ شوهر می کشند و با گفتار و کردار خود، موجب اذیت و آزار شوهر می‎شوند.

7- بزرگ نمایی مسائل جزئی

از جمله مسائلی که لازم است هر یک از زوجین برای استحکام بنیان خانواده بدان توجه کنند، چشم پوشی از مسائل جزئی و کم اهمیتی است که در زندگی زناشویی پدید می آید. در حالی که برخی از زنان در قبال این مسائل حساسیت بیش از اندازه داشته و آنها را به عنوان مسائلی بزرگ و مهم جلوه می دهند؛ در نتیجه نمی توانند برای حل آنها برخورد مناسبی داشته باشند و موفقیتی کسب کنند، لذا احساس ناراحتی و فشار حاصل از آن، موجب سلب آرامش و شادابی زن شده و بر سلامت و بهداشت روانی او تأثیر منفی می گذارد؛ در چنین شرایطی زن نمی تواند برخورد مناسبی با همسر خویش داشته باشد و رضایت او را جلب کند.

 

8- بدبینی و سوء ظن

بدبینی و سوء ظن که نقطه مقابل حسن ظن و اعتماد است، یکی دیگر از اختلالات روانی به حساب می آید. فرد مبتلا به این بیماری، صاحب یک فکر یا فاعل یک رفتار را بدون دلیل و شاهد، به داشتن اغراض سوء متهم می‎نماید. زنانی که به این بیماری مبتلا هستند، به شوهر خود اعتمادی ندارند و حتی از رفتارهای دلسوزانه و محبت آمیز وی، احساس رضایتمندی نمی کنند و نارضایتی خود را در گفتار و رفتار خود ظاهر می سازند.

ب) بعد جسمی

1- ضرب و جرح

این مسئله اغلب در خانواده هایی مشاهده می شود که زن دارای تسلط و قدرت بیشتری است. در این خانواده‎ها، زن نقش اصلی را در خانواده ایفا می کند و توقع دارد که سایر اعضای خانواده، تصمیمات وی را پذیرفته و به آن احترام گذارند، همچنین در واردی که زن احساس می کند دستورات و تصمیمات او، توسط شوهرش نقض می‎گردد، این حق را برای خود محفوظ می داند که با او درگیری فیزیکی پیدا کند.

2- همسرکشی

همسرکشی پدیده ای است که همراه با نرخ زن کشی رو به تزاید می‎باشد. تحقیقات اخیر در ایران که توسط مرکز تحقیقات جرمشناسی دانشگاه تهران در 15 استان کشور انجام شده است، نشان می‎دهد که جرم همسرکشی در بین زنان و مردان مساوی است. تنها تفاوت بین دو پدیده شوهرکشی و زن کشی، در نحوه ارتکاب جرم می باشد. بر اساس این پژوهش، مردان در کشتن همسران خود مستقل و مباشر هستند، ولی زنان در شوهرکشی، مباشر نبوده، بلکه از طریق تطمیع، تحریک و ... معاون جرم بوده‎اند. مطابق این تحقیق مشخص گردید که علیرغم آنکه درصد جرائم ارتکابی به وسیله زنان در کشور بسیار پائین است، اما نرخ جرم همسرکشی، توسط زنان بالاست و بالاترین سطح فراوانی آن در کل کشور به شهرهای تهران، کرج، خراسان، آذربایجان و کرمانشاه مربوط می شود.

ج) بعد اقتصادی

نوعی دیگر از آزار و اذیت‎ها، صبغة اقتصادی دارد که عمدتاً شامل تصرف بدون اجازه، تخریب و نابودی اموال شوهر می باشد:

1- در برخی موارد زن به قصد انجام کار خیر، بدون مشورت و کسب رضایت از شوهر، اموال وی را به افراد نیازمند و محروم می بخشد و از آنان دستگیری می کند.

2- در موارد دیگری، زن بدون اطلاع شوهر و کسب اجازه از او، مقداری از اموالش را به خود اختصاص می دهد.

3- نوع دیگری از آزارهای اقتصادی زنان، اسراف است، به این صورت که در مصرف اموال همسر، از حد اعتدال خارج می شوند و اسراف یا تبذیر می نمایند. چنانکه «اسراف به معنای خروج از حد، در هر کاری است که انسان انجام می دهد و مراد از حد، همان حد وسط بین سخت گیری و زیاده روی است». معیار تشخیص در این موارد، عرف است که مصرف مال را به اندازة احتیاج و متناسب حال شخص می داند. از جمله مصادیق اسراف عبارت است از:

4- تضییع،به مفهوم ضایع و خراب کردن مال؛ نظیر دور ریختن مواد خوراکی و پوشاک و ...

5- مصرف بیش از حد و خارج از شأن؛ در این شرایط مال برای چیزی دارای فایده مصرف می شود؛ اما مصرف، با حال و شأن آن فرد متناسب نیست.

6- مصرف چیزی که نیازی به آن نیست، یعنی انسان اموال خود را در راهی مصرف کند که مناسب حال او می باشد، ولی نیازی به آن ندارد، مانند کسی که یک ماشین برای رفع نیاز دارد، ولی ماشین دیگری هم خریداری می‎کند.

7- تبذیر (پراکنده کردن) مصرف مال بدون جهت و فایده است. به بیان دیگر تبذیر، به آن قسم از اسراف گفته می شود که همراه اتلاف مال باشد و هیچ هدف عقلانی نداشته باشد، در این صورت با مصداق یافتن تبذیر،اسراف هم صادق خواهد بود، از این رو برخی از اندیشمندان تبذیر را همان اسراف دانسته اند. در مجموع، زن در چنین آزارهایی با مصرف بی رویه، موجب نارضایتی شوهر می شود و چه بسا از نظر مالی وی را در تنگنای اقتصادی قرار دهد، به حدی که برای تأمین مخارج زندگی خویش تلاش مضاعفی کند و احساس خستگی جسمی و روحی نماید.

د) بعد جنسی

آزار و اذیت زن می تواند در روابط جنسی با شوهر به اشکال ذیل بروز کند:

1-محرومیت جنسی

یکی از وظایف اساسی زن، به جهت نقش آن درجلوگیری از انحرافات اخلاقی همسر، ارضای نیاز جنسی شوهر است، زیرا تأمین این نیاز ضمن آنکه یکی از کارکردهای اصلی خانواده محسوب می‎شود، از آلودگی های اخلاقی و جنسی افراد جامعه جلوگیری می کند. در برخی از موارد، اجتناب همسر از انجام این وظیفه، می تواند مرد را به جهت مواجهه با زنان دیگر و تحریک غریزی، دچار عصیان و گناه کند و یا در اثر مقاومت و خودداری از ارضای نامشروع، با مشکلات روحی و روانی مواجه نماید، به ویژه اگر چنین رفتاری در سال های اولیه ازدواج رخ دهد که تمایل همسر به برقراری ارتباط جنسی بیشتر است، اثرات تخریبی محرومیت جنسی بیشتر خواهد بود؛ به طوری که یکی از روانشناسان در این رابطه می نویسد: «اشتیاق به تمتع جنسی، خصوصاً در سال های اول زندگی مشترک، در مرد نسبت به زن قوی تر احساس می شود. این خصوصیت جنسی مرد را باید به زن آموخت. استنکاف زن از آمیزش، هنگامی که مرد متمایل به آن است، فقط در مواردی مناسبت دارد که علل معینی (از قبیل ناخوشی، قاعدگی، بارداری) در بین باشد.» از این رو در اسلام مسأله تمکین زن از شوهر در هنگام نیاز مرد، از حقوق شوهر محسوب می شود. ولی اگر مرد در آمیزش جنسی رضایتمندی زن را نادیده بگیرد و به شرایط روحی و روانی و جسمی او توجهی نکند و یا زمینه لازم را برای ارضای جنسی زن فراهم نکند و فقط درصدد ارضای جنسی خود باشد، زن احساس می کند که تنها ابزاری است تا نیاز مرد را فراهم کند و اغلب در ارضای جنسی، ناکام می ماند و این رفتار مرد را خودخواهی او برمی‎شمارد، در نتیجه از عشق و علاقه زن به شوهر کاسته شده و فضا برای ایجاد درگیری و تنش و رفتار آزاردهندة زن فراهم می شود.

2-بی میلی جنسی

در برخی موارد، گرچه زن از آمیزش جنسی با همسر خودداری نمی کند و به ظاهر با آن مخالفتی ندارد، اما این عمل را با سردی و بی میلی تمام انجام می دهد که در چنین وضعیتی، میزان اطفاء شهوت مرد بسیار پایین است و احساس محرومیت می کند، از این رو برخی از روانشناسان معتقدند: «عقیدة زنانی که خود لذتی نمی برند، ولی ظاهراً به امیال شوهرشان پاسخ می دهند و تصور می کنند که بدین وسیله به او خدمت می کنند، غلط و اشتباه است ... سردی جنسی زن و بی‎میلی او در لذت رساندن به شوهر می تواند سبب سردی همسرش شود، زیرا شوهر در واقعی بودن احساس او تردید می کند.»

 

دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

Dr.RAHMATSOKHANI



نوشته شده توسط واحد یکتا(احسان).... تقدیم به دوست( ا.م.vahed 93/3/6:: 11:21 صبح     |     () نظر



ثبت سفارش تایپ و ترجمه