سخنی در مسیر تعالی عشق
نویسنده : واحد یکتا
عشق زاینده ، تربیت کننده وحامی زیبایی وزندگیست
هوس زاینده وتربیت کننده وحامی زشتی وویرانیست
عشق احساس وهویتی ست که باعث رشد شخصیت روانی فرد به سوی تکامل وانسانیت می شود وموجب اشتیاق انسان به تشکیل خونواده ی سالم وصمیمی می گردد
ونیز نیروی تعالی ، ایمان ، امید ،دوستی ، رفاقت ، صمیمیت وحتی سلامتی جسمی است.
عشق اغلب ملایم وارام است وهوس اغلب پر تنش وشتابزده ..
عشق ، فراتر از لذت جسمانی وخواهش نفسانیست و وقتی محکم ومستقر شد ،لذت اون مداوم وموندگار ومتالیه وحتی مرگ هم اونو تهدید نمی کنه ویا بر بالندگی اون تاثیرمنفی نداره ..
تنها عامل موندگاری (تنها ونه یکی از عوامل!) ایمان یقینی به خدا وبندگی ولذت بردن از خوب بودن وانسانیت است
چون ایمان در مرحله ی رشدش به سوی تکامل ، موجب تعهد قلبی می شه وتنها تعهد قلبی می تونه خوشبختی ورضایت بیافرینه ..
عشق قوی ترین عامل تسلط بر نفس شهوانی وکنترل کننده ی غرایز حیوانی وغرور وخودخواهی وزشت خواه درون انسانه وبا عشقی سالم ومتعالی در معنای حقیقی اش ، رتحت میشه هوسارو دور زد یا اونارو پشت سرگذاشت و حتی ذهن وقلب عاشق ، ظاهر انسان رو زیبا می کنه چه برسه به درون وقلب وذهنش !
عشق بخشنده وانسانی ونشاط آوره ومتوقع احترام وگرامیداشتن نمی نشینه وخودش می وزه ، طراوت می ده ومی بخشه ورد میشه ..
عشق تلاششو می کنه و عامل پیشگیری از رنج ودرمان رنج انسان ها ودر نتیجه رنج همه خلایق است ..
عشق درمانگر وشفابخش است ومعجزه ی خدا در بین آفریده هایش
عشق آفریننده ی انسان متعالی وتکامل خواه وساری وجاری به سوی نیکیست وهوس ویران کننده واز بین برنده ی همه خوبیاست ..
هوس به خودش وارضای نامشروع وخارج از طیعت ومرز وانصاف ، می اندیشه وعشق ، احساس کودکانه ی نگاهیست که به لبخند تو مشتاق !
عشق خدا به آفریده هایش
عشق بنده ها به خدا
عشق انسان به انسان(یا هم نوع به هم نوع)
عشق به سایر مخلوقات وجهان آفرینش
عشق به جنس مخالف برای زندگی
ولی افسوس ...
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم
و بعد...
برای آنچه از دست رفته آه میکشیم
پس هیچ وقت دریغ نکنیم
برای دوست داشتن
عشق مادر به کودک
عشق به خونواده
خدایا عاشقی را با تو می خواهم
عشق صریح وصادق ومطمئن وبدون شک وتردید وترس وتوقعه ..
وهمه ی عشق ها ودوست داشتن ها ،در محدوده وقلمرو ومالکیت وسرپرستی خدای خوب وبزرگ ومهربونه
پس جقدر خوب وقشنگه که خدارو در هر عاشقی سرپرست مون بکنیم ودر هر احساس اونو درنظر داشته باشیم تا به سرچشمه ی مطلق وبی چون عشق متصل بمونیم ولذت ببریم ..
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
کلمات کلیدی: عشق، زناشویی، عاشقی، محبت، پاکی، خدا، دوستی، خونواده، رفاقت، هوس وعشق، الله، خوا، ئه وین، خوشه ویستی، مال وبنه ماله
عنصری سراید : به مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال |
نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال |
بنده (واحد یکتا) فقط دنبال بهونه هستم که زیبایی ومهربونی تقدیم کنم وبه این امر که جز الله خداومعبودی نیست لایق پرستش و
ملک آسمونا وزمین همه از آن اونه ودر اختیار او ، باور یقینی دارم واز هرچی که منو از یکتا پرستی دور کنه بیزارم وفراری وازش فاصله می گیرم.
من ایرانی ام وپدران ومادران گذشته ی من این سرزمین رو به امید خوشبختی ونیک وبهروزی آباد کردند وبعد که اسلام آمد ، وقتی اونو شناختند با آغوشباز ازش استقبال کردند ویکتاپرستی شون محکم واستوار شد وخرافاتی رو که بود کنار گذاشتند وعزیز وشریف شدند.
من هرجای دنیا باشم به زیبایی های کشورم افتخار می کنم واز زشتی ها هرکجاباشه منزجر وفراری ام ..
آرزومه توی ایرانی آباد وآبادتر باشیم وخودم همین جا زندگی شرافتمندانه ای داشته باشم وهمین جا هم بمیرم وخاک بشم .. نه به تصعب فقط ایران بلکه به تعصب دینم اسلام وزادگاهم که برام همه خاطره وزیباییه ..
باشد که اگه خواهان افتخاریم وعزت ایران ووطن مون ، پاکی ها وزیبایی های اسلام رو بگیریم واز خرافات وزشتی ها دوریکنیم .. بی شک اسلام مخالف زیبایی ها ودوستی های دیگر اندیشه های باستانی ومعاصر نیست چون خوی ونیت نیکی وپاکی ومحبت در نهاد همه ی انسان ها از بدو آفرینش به ودیعه نهاده شده وتا آخرین نفس دنیا می مونه .. زبان مشترک همه ی ما انسان ها همین خدا گرایی وفطرت زیبایی جوییه ..
اما اگه جایی بهونه ای برای خوبی ونیکی بین انسان ها ببینم برام فرق نمی کنه از کجای دنیا و مربوط به کدام قوم ونژاد باشه ، ازش به نفع نیکی ، بهره می گیرم وبقیه ی خرافات وزشتی هاییی اگه داشته باشه رو ازش پاک می کنم ..
خوبی رو بگیر وبشنو از هر کی باشه وبه کار ببند! این شعار خوب وخواستنیه ..
تا جایی که خونده م ومطالعه کردم جشن مهرگان هم به خاطر پیروزی کاوه (اسطوره ی نیک نام ایرانی) بر ضحاک(اسطوره ی دیو شده وزشت کار ایرانی) است ودر این روز که اقوال مختلفی در تاریخ اون هست(اول تا 12 مهر به تقویم امروزی ، مردم به فالنیک پیروزی کاوه ، وسایر بهونه های قشنگ به هم مهرورزی می کردند و از اعیادزیبای باستانی ایرانیه که میشه بعضی خرافاتشو زدود وزیبایی هاشو به نفع انسانیت وزیباییی ومحبت ، برای نسل امروزی به ارمغان آورد.
جشن مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر افزا ای نگار مهر چهر مهربان
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود، گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آنرا با گلهای دیگر آذین میکردند. امروزه نمیدانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گلهایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا میمانند.
در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه میشد. میوههایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی.
دیگر خوراکیهای خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن مینوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه میگردید. غلهها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمههای سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنیهای محلی و بویهای خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختهاند. سرودهایی از مهریشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت میرفتهاند (میرقصیدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبوییها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش میشوند.
از آنجا که نشانههای بسیاری، همچون تندیسها، کتیبهها و سنگنگارهها (از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت میکند؛ بعید نیست که «سماع»های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشتهای میترایی باشد.
در پایان مراسم، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود که بطور دستهجمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمانهای گذشته، در هم فشرده میشدند.
ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی میگوید:
گزارش خلف تبریزی درباره? پیدایش مهرگان این چنین است:
کلمات کلیدی: عشق، زندگی، محبت، دوستی، عید مهرگان، جشن مهرگان، ایران، وطن
کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی مان شکل می دهند. ما می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاحات مثبت ، انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.برای مثال ما می توانیم از جایگزین های زیر در گفتگوهایمان استفاده کنیم :
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود.
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت!
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی.
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید ،متشکرم.
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود.
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده!
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما!
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه.
به جای فقیر هستم ؛ بگوییم : ثروت کمی دارم.
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم.
به جای به درد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست.
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم.
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود!
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه!
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم.
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم.
به جای جملاتی مانند چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر میآیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟! چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟ بگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی و....
منبع : http://www.drmolaei.ir/
نویسنده وتحقیق : واحد یکتا
عشق نه همته نه عادته ونه قسمته، سفرعشق یه اشتیاق ویه دعوته !
زندگی مشترک یک قرار داد دوطرفه است برای تحصیل در دانشگاه عشق. با این تفاوت که هردوطرف کم وبیش از هم درس یاد می گیرند وبه هم امتحان پس می دهند.
ازدواج یک قرارداد مادی وکاری نیست بلکه یک تعهد وقرار داد قلبی وعاطفی وانسانیه که با جان تایید میشه .. وهر دوطرف برای خوشبختی طرف دیگر بی دریغ تموم تلاششونو می کنن ..
عملی است که عمل وعکس العمل ورفتار اون به خود فاعل برمی گرده وصرفا فداکاری محض یک طرف هم نیست بلکه دوطرفه ومسولانه ست..
زندگی مشترک به ما می آموزه که عاشقی تکلیف ووظیفه واجبار نیست بلکه لذت وشور واشتیاقه.
هرچقدر عاشقی کنی ووقت بذاری برای عشقت لذت بیشتری خواهی برد وشادی وغم او شادی وغم ما میشه .
همسر ما نصف دیگر ماست ونه یک شخص دیگر. شخصیتش جداست ولی کامل کننده ی شخصیت ماست. زیباکننده ی همدیگریم وسالار وبرتری وجود نداره .. بلکه هردو ،در حق زندگی، یکی ویکسان هستند ومونس ورفیق ویار وغمخوار ودوست صمیمی ویاور همیشه ی هم.
زندگی مشترک یعنی یک زندگی در دوبدن ویک هدف باتفاوت های راه وروش.
واین یعنی زیبایی یعنی تازگی یعنی غافلگیری یعنی غیرقابل پیش بینی بودن در عین واقعیت داشتن.
قرار نیست هیچکدام از زن وشوهر اون یکی رو همون جوری که خودش میخواد تغییر بده .
هرچقدربرای تغییرهمراه وهمسرش مطابق با میل خودش اصرارکنه ، سخت تر با شکست مواجه میشه.
زیادفکرکردن نمیخواد ،ساده ست : هر چقدر سعی کنیم دوسر یک فنر رو به هم نزدیک کنیم اونا سعی می کنن ، در عکس العمل، از هم دور بشن!
باید بذاریم هرکس خودش باشه تا اون عطر وطعم وبوی واقعی شو به ما بده ..
درست نیست که همسرمون رو به انجام کاری یا ابراز احساساتی خلاف میلش وادار کنیم.
او باید رها باشه تا بتونه عشق رو احساس کنه وخودش باشه وزیبا بشه واون وقت عشقش رو خالصانه ابراز کنه.
قرار نیست زن وشوهر در حصار هم باشند بلکه دست در دست هم در رهایی وآزادی وکنار هم با همه ی تفاوت ها حقوق وآزادگی هاشون حرکت می کنن.
زن وشوهر محرم ترین افراد هستند برای هم وباید عزیز ترین صمیمی ترین وارزش مندترین انسان هم باشند برای همدیگر.
هرکدام مهارت ها ووظایف زن وشوهری را باید خوب یاد بگیرد واین یادگیری رو هرروز وشب ادامه بدهد ومطالعه وتحقیق کند. واز انجام این وظایف لذت ببرد واحساس اجبار وتکلیف رو کنار بذارد.
زندگی زناشویی ، انجام رفتارهاوابراز احساساتی است در قالب وظیفه ،ورابطه ای است که بارغبت ولذت وخواهش وشوق صورت می گیرد.
من تعجب می کنم از زوجی که خوشبختی رو متوقع باشند ولی به وظایف زناشویی شان عمل نکنند !؟
زن وشوهر بر هم منتی ندارند وهردو سالار وسرور هم هستند وخوشبختی هرکدام ،درگرو خوشبختی دیگری است.
احترام در اوج عاشقی وصمیمیت ،از مهم ترین مهارت های زناشویی است.
شناختن شخصیت وجنسیت زن ومرد ونیازها وگرایشات متفاوت بین آن ها به شکل ویژه! واجب است.
هرروز باید برای تداوم وزیبایی عشق مون راه های تازه ومبتکرانه ای بجوییم واز زیبا وگرم نگه داشتن عاشق وعاشقی مون خسته ونا امید نشویم.
لذت در سادگیه ..
از بند مکلف کردن هم بیاییم بیرون وهم رو راحت ورها بذاریم تا در اوج آزادگی وامنیت به وظایف زناشویی ،که من اون رو چاشنی عاشقی میگم، عمل کنیم ولذت ببریم ،نه احساس زور واجبار بکنیم.
تا قلبا از رهایی وآزادی همسرمون راضی نباشیم خوشبختی رو با او نخواهیم چشید چون خودشو رها نمی کنه وهمیشه توی زندگی مشترک مون احساس یک کمبود می کنیم .یعنی حرف ها در یک حصار واسارتی در قلب وذهن می مونن واگر زود ابراز وارضا نشوند به عقده ودر شرایط بحرانی به کینه ونفرت تبدیل می شوند.
تذکر دادن زوج به هم منافاتی با آزاد گذاشتن نداره بلکه عزیزترین کس وبهترین دارایی مارو از تباه شدن واشتباه رفتن باز میداره واونو از ضایع شدن محافظت می کنه وسالم وخالص وزیبا می مونه ..
با این توضیح که (تذکر) ،در شرایط احتمال (اشتباه جبران ناپذیر) ،صورت می گیرد و نه در هر لحظه که باعث رفتار ما با همسرمون مثل کودکی که هر لحظه به راهنمایی وسفارش نیاز داردواین رفتار(تذکر دادن وسفارش لحظه به لحظه وکنترل رفتار همسر)شکلی از بی اعتمادی وبدبینی است.
فقط لفظ تذکر وروش بیان اون مهمه.