بسم الله الرحمن الرحیم
رمضان ماه کاشت خوبی ها
" شهررمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس وبینات من اهدی والفرقان فمن شهدمنکم الشهر فلیصمه" بقره/185
" یا ایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون" بقره /183
روزه فقط بر ما مسملنان واجب نیست بلکه قوم های قبل از ما بیشتر وکمتر برشون واجب بود. اما هر چی خدا امر کرده بی شک به نفع خودماست ولذت خواهیم برد از انجام امر خدای مان.
برادرم خواهرم تو که از انجام درخواست عزیززمینی ومخلوقت خوشحال وراضی میشی ولذت می بری آیا از خدای آفریدگارت عزیز تر ومهربون تر سراغ داری؟ آیا به درخواست اون که برخلاف عزیز زمینیت ،که ممنکه همیشه به نفع هردوتون نباشه کاملا تنها به نفع خودته وهیچ سود وضرری به خدانمی رسونه ،اهمیت میدی واجراش می کنی؟
آیا فقط در مواقع گرفتاری و مصائب پروردگارت رو به یاد میاری؟ این انصافه؟ دوست نداری اونو از خودت راضی کنی وخودت راضی بشی وبه آرامش برسی ولذت ببری از هستی وزندگی؟
فرصت غنیمتی است که باید قدرشروبدونیم
خواهرم برادرم روزی رو به یاد بیار که زمین وزمان برتو تنگ گیرد وکسی به فریادت نرسدوتنهایی وغم واندوه ووحشت بر توچیره شود. فکر می کنی راه نجات وفرارت به کجاست؟
آیا اون لحظه علاقه وهمراهیت با پدرومادوعزیزان ودوستان بسیار نزدیکت ویاهمه ی دارائی ها ومدارک دنیایی وموقعیت هات به دردت می خوره وبه فریادت میاد؟
آیا قبل از اون در زندگیت برای خودت خیر ونیکی وذخیره ای جمع کردی؟
آیا به بلاها وگرفتاری هایی که امروزه ما - جماعات وافراد - به اون گرفتاریم نگاه کردی؟ این همه بلاو بیماری وتنهایی واندوه. حتی اوج دارایی های مادی وموقعیت های اجتماعی چقدر ماتنهاییم واحساس پوچی می کنیم . این به خاطر نبودن ایمانی قلبی وواقعی ونداشتن توشه وذخیره ی نیکی هاست .
خواهرم برادرم .نتیجه ی نیکی ها به خود مابرمی گرده ودر مواقع شدائد وگرفتاری وتنهایی ها به دادمون می رسه. آیا تو چیزی اندوخته ای؟
اگه جوابت " آری " است خوش به حالت واگه "نه " است ، تا دیرتر نشده فکری به حال خودت بکن خدا همین جا باهاته ومنتظره یه نگاهی بکنی بلافاصله به استقبالت میاد. تو یک گام برداری اوصدگام برمی دارد به سویت وبی انتها دوستت خواهد داشت. خدابهتر است یا انسانها ودنیای پوچ وفانی که اکنون در تنهایی هیچ کس به درد ت نمی خورد؟ خودت جواب رو پیداکن .. وفکری به حال خودت بکن خدا توبه پذیر ومهربونه ودوستت خواهد داشت . او بخشنده ومهربونه ..
" بگو ای کسانی که بر نفس خودتان ظلم رواداشته اید،ازرحمت خدا ناامید نشوید او همه ی گناهان(تان) را می بخشاید " زمر/53
پیامبر - درودوسلام خدابراو وخاندان پاکش باد فرموده است :
" برای روزه دار دوخوشی هست : خوشی اول زمانی است که افطار می کند(گویی هر روزش عیده) وخوشی دیگر زمانی است که خدایش را ملاقات می کند "
- باز پیامبر -درود ورحمت خدابراووخاندان پاکش باد- می فرماید :
" هرکس ماه رمضان را با اعتقاد( وباوریقینی) وبا محاسبه گری (اعمال گذشته وحالش خالصانه برای خدا ، ونه هیچ کس دیگر) روزه بگیرد،گناهان گذشته ش بخشیده می شوند(گویی تازه متولدشده است)."
عجب سعادتی !
نمی خواهی نصیبی برای خودت ببری؟ معامله نمی کنی با خدا؟ سودمندترین معامله رو نمی خوای؟ راست گوتر ازخدا کی رو سراغ داری؟ وخدا هر گز خلاف وعده ش عمل نمیکنه تا مابنده هاش به اون توکل مطلق داشته باشیم وخیالمون از طرف اون راحت باشه . مهربونی شو نمی خوای جواب بدی ؟ دیر میشه ها!
نماز رو فراموش نکن ! اون رو با اشتیاق بیاموز وانجام بده واز هر کلمه ش لذت ببر چون داری با خدای آفریدگار مهربونت حرف می زنی ودرد دل می کنی . مبادا بی نماز بشی: روزی رو بیاد بیار که از اهل آتش پرسیده میشه : " چه چیز شمارا به دوزخ انداخت؟ می گویند : از نماز گزاران نبودیم!" مدثر/42-43
واو بسیار مهربون وبخشنده ست : " وهرگاه بندگانم در مورد من از تو پرسیدند ،بگو همانا من(خدای پروردگارتان به شما بسیار) نزدیکم " 186/بقره
کلمات کلیدی:
همانطور که می دانیم زنان و مردان دارای تفاوت های بسیاری هستند و آگاهی ازاین تفاوت ها در بهبود روابط بسیار مؤثر است. همچون آهن ربا، تفاوت های افراد می تواند باعث جذب آنان به یکدیگر شود. با بالا رفتن درک و آگاهی می توانیم به این تفاوت ها احترام بگذاریم و توجه خاصی داشته باشیم.
تفاوت های بین مردان و زنان حقیقتاً می توانند مکمل یکدیگر باشند و به هر یک از طرفین فرصتی دهند تا به تعادل برسند.
در واقع تفاوت های بین افراد باعث می شود آنان به سوی یکدیگر جذب شوند و این همان احساسی است که ما آن را عشق تعبیر می کنیم. معمولاً دختران جوان دوست دارند فردی را شریک زندگی خود انتخاب کنند که فاقد خصوصیات بـَدِ خودشان باشد.بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یک عشق واقعی است. تجربه ثابت کرده است که انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفاً برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می دهد و در زندگی زناشویی تأثیر خود را خواهد گذاشت.
تفاوت های بین افراد، بُعد دیگری را نیز ایجاد می کند؛ بدین معنا که وقتی زن و شوهری تفاوت های بین یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، در این صورت شباهت ها و همانندی های بسیاری را نیز در دیگری درک می کنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم ولی در بیشتر جنبه ها به هم شباهت داریم. این تفاوت ها ما را به یک حقیقت شگفت انگیز در روابط رهنمون می کند. به عبارت دیگر شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوت ها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهای واقعاً عاشق، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب می دانند.نمونه های ذیل گفته های این افراد است:
ما با یکدیگر بسیار فرق داریم ولی آنچه که ما را به یکدیگر پیوند می زند این است که هر دوی ما خیلی احساساتی هستیم.
ما در بسیاری جنبه ها با یکدیگر تفاوت داریم. من طلوع آفتاب را دوست دارم ولی همسرم از غروب آفتاب خوشش می آید. او رؤیایی است ولی من واقع بین هستم. او از هر حادثه ای نگران نمی شود ولی من دائماً نگران هستم. با این وجود ما در بسیاری جنبه ها یکی هستیم. به طوری که حرف و عملمان در زندگی یکی است و انگار دارای یک طول موج می باشیم.گاهی اوقات من عاشق همسرم هستم و گاهی اوقات از او خسته می شوم. وقتی عاشق او نیستم به این خاطر است که در آن لحظه توانایی ابراز عشق و محبت به او را ندارم. در این مواقع احساس خوبی ندارم زیرا می دانم برای بهبود رابطه و داشتن یک زندگی خوب باید با هم باشیم و یکدیگر را حمایت کنیم.
بیشتر مشکلات ما کاملاً متفاوت از یکدیگر است، ولی شباهت ما در این است که هر دوی ما مشکلات زیادی داریم. ما یاد گرفته ایم برای غلبه بر مشکلات به یکدیگر کمک کنیم بدون آنکه به دیگری احساس بی ارزشی دست دهد. فکر می کنم اگر همسرم انسان کاملی بود و مشکلی نداشت احساس من طور دیگری بود به طوری که می خواستم همیشه او را شکست دهم.
مدت دو سال از زندگی ما بسیار عاشقانه گذشت. بعد از مدتی آتش عشق و محبت ما فروکش کرد. حالت رمانتیک زندگی از بین رفت. وقتی یک روز صبح از خواب بلند شدم احساس کردم ما دو انسان متفاوت از یکدیگر با شباهت های بسیار کم هستیم. بسیار غصه خوردم و از زندگی مأیوس شدم ولی بعد از مدتی فهمیدم که این عشق واقعی نیست.عشق واقعی یعنی تقسیم احساسات و درک ناراحتی هایمان. من عاشق یک شخص واقعی شدم تا عاشق شخصیتی که می خواستم از او بسازم.
در همه این مثال ها عشق در طی زمان با پذیرش و درک از یکدیگر توسعه و رشد پیدا کرد. با این روش هدف از عشق هماهنگ کردن تفاوت های بین زن و شوهر و ساختن یک رابطه مثبت و پایدار است.
شاید بسیاری از خانواده های امروزی با عشق واقعی بسیار فاصله داشته باشند. بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یک عشق واقعی است.
عشق واقعی و عشقی که امروزه تمام روان شناسان مسائل خانواده متفق القول بر آن صحه می گذارندپذیرش و احترام به تفاوت طرف مقابل است. مطمئن باشید اگر تمام کره زمین را نیز بگردید همسری که در تمام جنبه ها همانند شما باشد پیدا نخواهید کرد. تنها با پذیرش تفاوت های همسرتان خواهید توانست در ساختن یک زندگی خوب قدم های مثبتی بردارید.
http://iranmovafaghiat.com
کلمات کلیدی: احترام متقابل ولذت تفاوت ها!(تازگی وجذابیت برای هم)
زن / مرد وبرابری
آیا این طرزفکر که بعضی خانم ها وآقایون تصورمی کنند منظورازتساوی وبرابری زن ومرد این است که مثلاقوانین وحقوق مادی ومعنوی هردوی آنها به یک میزان باشد درست است؟
مسلما جواب " خیر " است. اما چرا؟
حتی اگر دوجنس مخالف را در نظر نگیریم وبه دو مرد یادو زن ( که هم جنس هم هستند ) نگاه کنیم متوجه می شویم که حقوق بین آن دو هم ، با هم متفاوت (ونه متضاد!) است چرا که خداوندهیچ دونفری رادرعالم خلقتش صددرصد شبیه هم نیافریده وبه هر کسی نیازهای روحی وجسمی خاص خودش را داده است که البته تنها با سایرین تفاوت دارد ودر تضاد نیست ودریک توضیح آسان تر برای هرکسی راهی برای زندگی وجود دارد ولی هدف همه ی آنها یکی است ولی راه های رسیدن شان متفاوت.!
اما از نظر جنسیت انسان ها بیش از دوجنس زن ومرد نیستند وهر کدام طبیعتا دارای نیازها وتوانایی هایی عمومی وهم خصوصی هستند. در نیازهای عمومی ، هر دوشان حقوق ومزایای برابرو یکسانی دارند همانند حق زندگی وخوردن وپوشیدن و... وکاروانتخاب همسر وآزادی بیان . ولی چرا زنان در اسلام نصف مردان ارث می گیرند یاحق طلاق به عهده ی مردان گذاشته شده است؟ یا چرا شهادت زنان نصف مردان حساب می شود مگر زنان راستگو نیستند؟! نه! حقیقت این است که این قوانین همیشگی نیستند وزنان هم عین مردان می توانند راستگو باشند ویا ارث برابر بگیرند ویا حق طلاق داشته باشند وشهادت یک نفرشان کفایت کند !
این احکام وقوانین عمومی است وبسته به شرایط زمانی ومکانی وموقعیت اشخاص ( چه زن وچه مرد ) تغییر می کند. ودربعضی شرایط مرد از بعضی حقوقش منع می شود!
در مورد این حقوق باید گفت که حقوقی هستند که خاص مردهستند ویا خاص زن . همان طور که درشرایط طبیعی هیچ مردی قادر به حامله شدن وشیردادن نیست ، جنس زن هم به شکل طبیعی برای انجام کارهای سخت وطاقت فرسا آفریده نشده است. وتفاوت های دیگر این چنینی ..
منظور ازتساوی وبرابری رعایت عدالت وگذاشتن وظیفه وتعهد به میزانی است که هرکدام طبیعتا توانایی کافی برای انجام آن کار را داشته باشند .
اگر ارث زنان نصف مردان حساب می شود چون در اسلا م حق نفقه ی زن بر عهده ووظیفه ی مرد گذاشته شده و هر درآمد ودارایی شخصی دیگری را که زن از سرمایه ی خودش کسب می کند برای خودش است وهرجور بخواهد می تواند خرج کند چه به شوهرش وزندگیش ببخشد ویا برای آتیه خودش ذخیره کند ویا درامور خیریه خرج کند. اما وظیفه ی پرداخت نفقه وتامین مسکن از گردن شوهرش سا قط نمی شود. اما وقتی درشرایط خاص زنی هم مثل شوهرش برای خانه وخانواده ش کسب درآمد وسرپرستی ومدیریت می کند ، دیگر حقوق ،همانی نخواهد بود که درشرایط عادی بوده است ویا زنی که به تنهایی سرپرست خانواده است مسلما هم عقل هم منطق وهم شرع وقانون خدا وحتی انسانی حکم می کند که ارثش نصف مردان نباشد!
ویا زنی که دوشادوش مردش به کارهای سخت وطاقت فرسا مجبور است او نیز مسلما حقوقی برابر در شرع وعدالت خداوند وعقل ومنطق بشری دارد. ویا درشرایطی که ادامه زندگی بازوجش برای او ممکن نباشد وروح وحیاتش در خطر باشد مسلما خداوند به او این حق را داده که بتواند از طریقی عمل کند که به او وداریی وسلامتی اش ضرری نرسد حال یا درموارد کم اهیت تر شوهر خودرا اصلاح می کند ویا درمواردی که قابلیت اصلاح نباشد می تواند برای طلاق برابر وهمانند مردان ذی حق باشد واین عین عدالت است.( نه زن ونه مرد حق این را ندارند که بدون دلیل کافی وفقط به خاطر هوس ویا زیاده خواهی ای خواهان جدایی از همسرشان باشند!)
اما درشرایط عادی چون تربیت اصلی فرزندان به عهده ی زن است وظیفه ی انجام کارهای سنگین ویا پرداخت نفقه ی خانواده وشوهر وبچه ها از دوش او برداشته شده است ودر زمان جنگ هم این مردان هستند که وظیفه ی جهاد دارند نه زنان ..
زن هر چیزی که دارد مال خودش است وموظف نیست آن را برای شوهر وخانواده حتما خرج کند وهرکجاخواست می تواند برای خودش سرمایه گذاری ویا خرج کند!( البته وقتی به زندگی زناشویی می نگریم که سراسر عشق ومحبت است هرگزاین به معنی جدایی ودوری وفاصله بین زن ومرد نیست بلکه زن ومرد در کنار ودوشادوش هم وبا حمایت هم است که زن ومرد می شوند ویک خانواده را تشکیل می دهند.ولی باید بین این دومسلئه تفاوت را دید که هرکدام جدا ازاینکه با قبول پیوند زناشویی به هم تعلق دارند ومال هم هستند ، ولی هرکدام صاحب ومالک دارایی ها وآزادی های شخصی ای هم هستند وبا ازدواج برده ومالک روح وجسم هم نشده اند بلکه بعد ازاینکه وظیفه ی زن وشوهری شان را رعایت کردند بقیه ی زمان ومواقع می توانند به رفع سایر نیازهای شخصی وخیلی خصوصی شان برسند واین اشتباه را خیلی از زوج ها می کنند که فکر می کنند هر لحظه باید به تفتیش عقاید وبررسی ثانیه ای کار هاواسرا هم بپردازند چون مال هم هستند!؟! این واقعا مخالف فطرت آفرینش ودرتضادباعقل بشری است چرا که هر انسانی گاهی به تنهایی ویا داشتن چیزهایی احتیاج دارد که خاص وویژه ی اوست مثلا نمازودعا ومناجات را چه زن یاشوهرراضی باشد یانه ما درقبال آفریدگارمان داریم شکر گذاری می کنیم وربطی به کسی ندارد ویا گاهی هرکدام از زن وشوهربه خلوت هایی برای تفکرات شخصی وکاملا خصوصی اش در تئامل با خود خدا وجهان آفرینش ویا کارهای روزمره اش نیاز دارد. این جدااز مشورت ونیاز به هم فکری همدیگر است وتنها بخش کوچکی ازشبانه روز زن ومرد را شامل می شود.فقط وفقط خاص اوست وهرگز مانع ومشکلی در ادای سایر وظایف اش به عنوان زن یا مرد خانواده ایجاد نمی کند ولی همین مدت کم وبه ظاهر ناچیزموتور حرکت اصلی روانی اوست وزمانی برای پردازش وبازنگری ومرور همه ی اتفاقات وآنچه برایش پیش آمده وارتباطش با عالم هستی وخداوند آن است ونبایددربرابر این نیاز روحی مقابله وعکس العملی نابخردانه انجام داد. وهم در نیاز ها وحقوق مادی مثلادیداربا دوستان خوب قدیمی اش نباید مانع شد چراکه او این دوستی ارزش مند را به آسانی به دست نیاورده که ما بلافاصله مانع آن شویم چون غیرت داریم ویا نمیتوانیم آزادی اورا تحمل کنیم!؟! یا کشو لباس های زن مال خودش است ومرد نباید به هر بهانه ای به داخل کشو لباس ها ی او سر بزندویاحتی دفترنوشته های خصوصی زنش را بدون اجازه بخواند وهرلحظه به بهانه ی غیرت مندی ، دنبال وجاسوس خانمش باشد!؟! این به معنای رها کردن همدیگر نیست بلکه اتفاقا نشانه ی اعتماد وفرصت دادن به همدیگر است واینکه با زبان بی زبانی وزبان رفتار به زن یا شوهرمان می فهمانیم که بهش اعتماد داریم ودرکارهای خصوصی ولحظات تنهایی اش دخالت نمی کنیم این حق مسلم هر زن ومردی است ونباید به محض ازدواج همه ی آزادی ها ورفتار گذشته ی اورا محدود کنیم . درست است بعضی آزادی ها را خود زن یا مردباید خودش محدود کند چون مثل قبل مجرد نیست ووظایفش تغییر کرده است واینک کسی را دارد که همه کسش بعدازخداشده ورازدار لحظه های اوست ولی این به معنای محدودیت نیست بلکه باید به خواست های هم که در طی سالیان متمادی با آن بزرگ شده ایم توجه کنیم وبا هم حتما دراین مورد حرف بزنیم که من مثلا چنین نیازهایی دارم وازتو می خواهم دراین مواقع رعایت منو بکنی ومن هم به تو قول می دهم این نیازهای خصوصی مانع ادای وظایف همسری نشوند وهم سایر اوقات فراغت مان مال هم وپیش هم باشد! مسلما با احترام ورعایت این نکات هم زن وهم مرد به ارزش هم بیشتر پی می برند وعاشقانه به هم نزدیک تر ونزدیک تر می شوند وهیچ کس وهیچ چیزی نمی تواند بین شان فاصله بندازد وخدا هم از این رابطه وعشق شان دفاع می کند وکسی زورش به خدانمی رسد ! پس حقوق زن ومردرا رعایت کنیم تا بهترین وشیرین ترین زندگی مشترک را تجربه کنیم وسرمشق بقیه گردیم واز تجارب شیرین زندگی مان به بقیه بدهیم. این یعنی عادی وسالم بودن یعنی انسانی رفتار کردن یعنی خدایی بودن این هدف خلقت است که روحیات وتفاوت های هم دیگر را بشناسیم وبا احترام ورعایت آن ها نتیجه ی زیبا وشیرین آن را بچشیم وهرگز دعوا واختلاف بوجود نیاید ویا درصورت بروز ناخواسته ی اختلافات ، به دلیل حکومت منطق وعشق با هم ،بلافاصله بخشش وصبر وزیبایی به یاری می آیند وزندگی شیرین به زودی برمی گرددچون ما به دلیل عشق به هم فکر می کنیم وبهانه ی ما مادیات وموقیت های اجتماعی نیست که هرلحظه ممکن است ازدست بروند ویا متزلزل گردند. تا وقتی روح معنوی وعشق دلیل پیوند ها وهمراهی ها وزندگی مشترک است در شرایط بسیار سخت هم هیچ ترس ونگرانی ای وجود نخواهد داشت وعشق معجزه می کند واین ثابت شده وکاملا واقعی است. ) در عین حال که حقوق شان متفاوت( ونه متضاد) است. مسلما زن خودش را از مرد وخانواده ش جدا نمی داند واز درآمد ودارایی هایش به نفع خانواده هزیه وخرج می کند ولی موظف به خرج دارایی هایش برای نفقه نیست ودرکارهای دیگر مثلا سرمایه گذاری برای فرزندان ویا امور خیریه وکارهای مورد علاقه خودش می تواند آن را خرج کند.
مسلما تحکیم ونظام خانواده به همان میزان که برای مردان مهم است ، برای زنان هم اهمیت دارد ونه کمتر واین عین خواست یک زن است که درخانواده وپیش کسی زندگی کند که بارعایت عدالت امنیت وراحتی هردوطرف رعایت شود چون روح زن بسیار لطیف تر وحساس تر از مردان است وبه این گرمی وامنیت برای بروز توانایی ها وتربیت فرزندانش نیاز حتمی دارد. بیش از80 درصد تربیت فرزندان به عهده ی مادران است واین حقیقتی است که همه ی مردان دردامان مهر ومحبت زنانی که مادران شان بوده اند تربیت شده اند و در کل تاریخ این ثابت شده است که نه فقط مادربلکه هرجا مردی موفق وتوانا ومدیر حضور دارد بدون شک زنی ( خواهر ،مادر، دوست،همسر و..) دلگرمی وراهنما ومشوق اوبوده است واین باید به مردها این گوشزد را بکند که حقوق زنان را بدون چون وچرا پرداخت کنند. اگر از نظر معنوی به این حق نگاه کنیم بی شک زن ومردهردو پشتوانه ی روحی وعاطفی همدیگر هستند وهیچ یک به تنهایی در این مرحله به تکامل نمی رسد همچنان که زن ومرد بعد از ازدواج به طور طبیعی استعدادهای نهان شان آشکار می شود وخیر وبرکت ودارایی وآرامش وزیبایی هایی که قبلا تصورش را هم نمی کردند شکوفا می شود وبروز می کند.واین اصطلاح که زن ومرد کامل کننده ونصف دیگر هم هستند کاملا واقعی وعلمی وثابت شده است.
اما باید یادمان نرود هرکدام دارای روحیات وشرایط فیزیکی خاص خودش است که البته خلقیات وصفات هم زنانگی وهم مردانگی در نهادپنهان هردوشان وجود داردوتنهادرشرایط اضطرار مفید ویاری رسان است ولی می بینیم وقتی زنی زنانگی ویا مردی مردانگی خودش را فراموش می کند ومثل جنس مخالف خودش رفتار می کند هرگز به شکوفایی وآرامش نمی رسدچون برخلاف جریان آب مشغول به شناکردن شده است وبانیروهای طبیعی به مقابله می پردازد که سرانجام به شکست منجر خواهد شد. این به معنی این نیست که زنی نمی تواند خارج ازخانه کار کند ویا پزشک واستاد ورئیس جمهوربشود بلکه اتفاقا زنان ثابت کرده اند که مدیران بسیارموفق وتوانایی هستند واین توانایی ازآنجا ناشی می شود که خداونداحساسات قوی و توانایی مادرشدن وتربیت فرزندان شان را به آنها عطافرموده واکثرا زنان ازپشت کار وظرافت بالاتری نسبت به آقایان برخوردار هستند .بلکه به این معنی است که زن درجایگاه خودش باشد ومرد در جایگاه خودش! یعنی با نیازها ورفتار وخلقیات طبیعی شان مقابله نکنند وسعی نکنند چیزی جزآنچه هستند وبا آن خلق شده اند باشند .
ولی باز نباید یادمان برود که نه زن ونه مرد به تنهایی نمی توانندمدیران وسرپرستان خوبی برای خانواده وجامعه شان باشند وذاتا با هم به موفقیت واقعی وقطعی خواهندرسید.
پیامبر اسلام بسیار در مورد رعایت حقوق زنان توسط مردان به مردان سفارش فرموده ودرسخنی نیکو می فرماید : بهترین شما، بهترین تان با همسرش است ومن بهترین شما هستم." وحقیقتا خودش بهترین نمونه والگو برای همه ی مردان بعد از خودشان هستند.
درجامعه ای که دیگر نیروی فیزیکی نقش اصلی را بازی نمی کند، مثل جامعه ی شهری امروزی ،مسلما باید نسبت به ادای بعضی حقوق زنان ، تامل بیشتری صورت گیرد وقوانین عادلانه ای مطابق عدالت الهی وضع واجراگردد.
بدون شک جامعه زمانی به پیشرفت وتکامل معنوی ومادی،با هم، پیش خواهد رفت که مردان بیشترازآنچه هست مواظب زنان باشند واز نیروی فیزیکی وقهری شان برای سرکوب وتعدی به حقوق زنها سوء ستفاده نکنند چون زنان روح عاطفی انسان ها هستند:چیزی که هرجامعه ای برای آسایش وامنیت وزیبایی به آن نیاز دارد چون مسلما پیشرفت ها درامنیت وآرامش به دست می آیند.
من شخصا معتقدم زنان بیش از مردان درطول تاریخ مورد تعرض وظلم واقع شده اند ویکی از دلایل آن خودخواهی های مردها وسوءاستفاده از نیروی فیزیکی وقهری شان برای ارضای شهوات وزیاده خواهی شان بوده است درصورتی که هرجا تعدی ای به زنان صورت گرفته وحقی از آنان پایمال شده است ،این خودمردان بوده اند که امنیت وآرامش را ازدست داده اندچون روح معنوی زنان را از دست داده اند وفرصت شکوفایی وبهره دهی این درخت پرثمر وزیبای خلقت را از او گرفته اند وخود نیز بی نصیب این موهبت شده اند اگر چه درظاهر حاکم وزورگوی بلا منازع بوده اند!!
هرجازنی فرصت شکوفایی وترقی داشته است مردان بسیاری به آسایش ورفاه رسیده اند اما متاسفانه دراین میان باید اعتراف کنم مردان زیادی قدر زنان را چنان که باید نگرفته اند وگاهی آن عده کمی هم که فریاد دادخواهی ودفاع از حقوق زنان را سرداده اند به شدت سرکوب وترد شده اند وهرگز صدای شان شنیده نشده است اما خوشبختانه این همیشگی نیست وهمیشه مردانی آزاده وفهیم برجامعه حاکم ویا سرپرست خانواده بوده اند که ارزش وجود یک زن آزادومدیر را درخانواده واجتماع دانسته اند وبا آزاد گذاشتن ورعایت عدالت انسانی – الهی ، موجب ترقی وآسایش هم زنان وهم به برکت آنها ، آسایش مردان بسیاری شده اند.این عده از مردان به فهم درست ومنطقی ودرک وشناخت تفاوت های جسمی وروحی زن ومرد واهمیت ولزوم وضع واجرای قوانین زندگی ومدیریتی با توجه به این تفاوت ها رسیده اند وهرگز با رهاوآزادگذاشتن ورعایت حقوق زنان ،شکست نمی خورند وپشیمان نمی شوند . اما آن عده از مردانی هم که بابی توجهی به حقوق وارزش زنان ، درآسایش خانواده وجامعه، سرشان را درلاک غفلت وبی توجهی فرو برده اند،هیچ گاه موفق نمی شوند وبه آسایش نمی رسند وموهبت یک زندگی سالم وپاک را از دست خواهند داد. اینان مردانی یا هوس رانند یا متعصب وخودبین که هرچقدر انسان های خیرخواه درمورد اهمیت نقش وحضور زنان در پیشرفت معنوی ومادی جامعه با آنها حرف بزنند ،آنها بیشتر به دور مغز تهی وخودخواهشان پیله ی نادانی را می پیچند واصلا تولد ومادرشان را هم ازیاد می برند وانگارازدامان سنگ وآهن به دنیا آمده اند وجز پول وموقعیت وقدرت چیزی نمی شناسند وبه جنس زن جز به عنوان جنس وکالا ویا جنس کمتر نگاه نمی کنند! اینان از هر موجودی پست ترو بی ارزش تر هستند ولی خودشان بی خبر!
هرمردصالح وفهمیده وعادل ومنصفی می داند زندگی اش با یک زنش کامل می شود وهرچه دارد به برکت حضور اوست واین درمورد هر زنی هم صادق است. چراکه یک زندگی دردید انسان های عادی ، از یک زن ویک مرد تشکیل می شود که پایه وبنا ی خانواده هستند وهیچ کدام دراین مورد بردیگری برتر نیست وبه تنهایی قادر به تکامل روحی ومادی با هم نیست اگرچه ممکن است به تنهایی هرکدام دارایی وموقعیت مادی بالایی کسب کند اما ذاتا چنان خلق شده که (هرچقدر درظاهر منکر این باشد اما) خود می داند جنس مقابل وعواطف وانرژی های اورا کم دارد .
در این مورد وهم درمورد حقوق وبرابری زن ومرد وشرایط وگوناگونی ها،باید بحث های تخصصی ومنصفانه ای صورت گیرد تاجامعه بازنان ومردانی که دیگردردرون شان به این فکر نمی کنند که حقی ازآن هاضایع شده است وهمیشه نگران ظلم وزور وتعدی طرف مقابلند،توسعه وتربیت وپرورش شودونسل های آتی هم از فهم وانصاف وعدالت نسل ما به خیر وبرکت وسعادت برسند. واین وظیفه ی تک تک ما زنان ومردان به تنهایی ودرقبال هم است که این فاصله ها وبی عدالتی ها را از بین ببیریم واز خودمان شروع کنیم ودر نهاد خانواده ای که تشکیل می دهیم آن را رعایت کنیم والگو وسرمشقی نیکو برای بقیه شویم." زنان ومردان بعضی شان سرپرست (ودوست خیرخواه) همدیگرند همدیگر را به نیکی ها امر وسفارش می کنند واز زشتی ها وبدی ها نهی "
نویسنده : واحد یکتا
5شنبه29مرداد88
کلمات کلیدی: زن / مرد
سرزنش کردن
مردها دوست ندارند که زن ها آنان را سرزنش کنند و راه درست را به آنان نشان دهند .
گوش دادن به حرف های مردان
یکی از علت هایی که مرد سفره ی دلش را برای زن باز نمی کند و غم دل با او نمی گوید این است که زن با دقت و توجه و دلسوزی به حرفهای مرد دل نمی سپارد. در چنین شرایطی مرد از این بیم داردکه مورد تمسخر زنش قرار بگیرد اینگونه زنها باید راه درست شنیدن و علاقه نشان دادن به حرفهای مرد را یاد بگیرند .
ایجاد تعادل روحی در مردان
یکی از مهم ترین کارهایی که مردان دوست دارند زنشان برایشان انجام دهد این است که به او اجازه دهند بار دلش را خالی کنند و مشکلاتی که در سر کار قادر نیستند با کسی در میان بگذارند و نزد کسی اعتراف کنند به او بگویند. زن هایی که به این مسئله اهمیت می دهند باعث توازن و تقویت احساس تعادل روحی در مردان می شوند .
نیاز مردان به زنان با هوش
مردها آن اندازه که به زن شنونده و باهوش و با توجه نیاز دارند به زن اندرز دهنده نیاز ندارند.
نگه داشتن راز مردان
یکی از علت هایی که بعضی مردها راجع به کارشان با همسرشان مشورت و صحبت نمی کنند این است که به زنان خود در جهت حفظ راز میانشان اعتماد ندارند .
اعتماد به نفس دادن به مردان
در مواقعی که مردان به آستانه ی شکست می رسند و احساس می کنند که همه چیز برای آنها تمام شده است به زنی نیاز دارند که اعتماد به نفس و روحیه ای سرشار از انرژی را به او هدیه کنند .
فراهم کردن راحتی مردان
مرد ها دوست دارند تا جایی که ممکن است وسایل راحتی فکر و جسم آنها در خانه فراهم باشد.
لیاقت زن برای پیشرفت مرد
هر مردی دوست دارد همسرش طوری تربیت شده باشد که در اجتماع موجب آبرو و اعتبار او باشد و وظایفش را با لیاقت هر چه تمام تر به دوش بکشد فرقی نمی کند که شغل شوهر او چیست آیا از مقام بالایی برخوردار است یا نه ؟ در هر صورت وظیفه ی زن است که با شخصیت و لیاقت خود پیشرفت شوهر خود را تسریع کند چون او در این مسئله می تواند مهمترین عامل موثر باشد . http://jashn.anzaliblog.com/33818/index.html
کلمات کلیدی: رازهایی مهم درباره مردان
اگر شما نمی خواهید که زنی که با شماست ، حال چه این زن فقط دوست دختر شما باشد و حال اینکه همسر شما باشد ، در بازوان مرد دیگری خود را قرار دهد ، اطمینان از خود حاصل کنید که هیچکدام از کارهای زیر را انجام نمی دهید.
می توان گفت خیانت در ازدواج یکی از دردناکترین کارهایی است که یکنفر می تواند با نیمه دیگر زندگی خود بکند. چیزی که تنها دردناک نیست و می تواند باعث شود یک نفر دچار احساس عدم اعتماد بنفس و نا مطمئنی از شخصیت خود و دیگران شود. اگرچه که همیشه یکسری از دلایل باعث می گردند که زنی احساس کند لازم است دارای روابط جنسی خارج از چهارچوب همسر خود باشد ، اما عموما خیانت به همسر نتیجه یکسری نارضایتی ها در یکسری مسائل می باشد.
همیشه زنان بدلایل مختلفی دست به خیانت میزنند اما در مورد زنان اینگونه نیست که به مانند مردان اگر شرایط لازم شد بلافاصله اقدام به خیانت نمایند! آنها از قبل آماده این عمل می گردند و بندرت به جایی می رسند که حال به هر دلیلی که صلاح می دانند خیانت کنند. اما اینکه به چه دلیلی خیانت می کنند با اینکه دلایلی که خیانت در ذهن آنها شکل گرفته چیست زمین تا آسمان فرق می کند .در مورد خیانت زنان و دلایل انجام آن زیاد نوشته شده اما در مورد اینکه چگونه این مسئله در ذهن آنها تشکیل می گردد بندرت نوشته شده و اینبار تصمیم به توضیح پاره ای از این دلایل دارم .من اعتقاد دارم که هیچ زنی خیانت نخواهد کرد مگر به سمت آن کشیده شود. اعتقاد دارم که زنها مثل کامپیوتر های امروزی هستند که برای هک کردن و بدست گرفتن اختیار آنها باید به نوبت پورتهای آنها را باز کنید تا در نهایت بتوانید به آن دست یابید! نفوذ به کامپیوتری که پورتهای آن بسته باشد به آسانی صورت نخواهد گرفت. زنی که اقدام به خیانت می کند از مدتها قبل پورتهای خود را بدلایل یکسری اتفاقات باز کرده است. چراکه در حالت معمولی این پورتها توسط شما اشغال شده و بسته اند. و اعتقاد دارم مردان همیشه احتمال خیانتی را برای خود قائل هستند . بنظر من اگر زنی بخواهد مردی را به دام بیاندازد حتی خدا هم نمی تواند بداد آن مرد برسد! در نهایت وی به دام می افتد. اما زنان بصورت معمول اینگونه نیستند و نمی توان همیشه آنها را برنده شد. اگرچه که همه ماها معتقد هستیم که هیچ عذری برای خیانت جائز نیست اما خود مردان هم همیشه عقیده دارند که این در ژنتیک آنها نهفته است که با زنان مختلف باشند. من بشخصه فکر می کنم این برای زنان هم صادق است و امروزه این حس در آنان در حال بیدار شدن است.بخاطر داشته باشید که هیچکدام از دلایل زیر دلیل خیانت نیست بلکه تنها چیزی است که ذهن وی را برای خیانت آماده می سازد.
برای خیانت خیلی ها درجات مختلف قائل می گردند.از خود ارضایی گرفته تا دیدن تصاویر جنسی یا حتی خیالات شخصی و یا فانتزی ذهنی یکنفر مبنی بر داشتن سکس با فرد دیگری برای بعضی ها خیانت به حساب می آید.من کاری ندارم که دیگران چه فکر خواهند کرد و اعلام می کنم منظور از خیانت در این مقاله همان تعریف قدیمی مبنی بر داشتن روابط جنسی با یک مرد غریبه منظور می باشد. از طرف دیگر همانطور که خیلی وقتها نوشته بودم بعضی ها چه زن و چه مرد ، فقط یک توریست در دنیا هستند.اگر همسر شما چنین فردی می باشد و عادت به دیچ کردن و خیانت کردن داشته باشد و یا دوست دختر شما عادت داشته باشد که مدتی را با هرکسی بگذراند این سطور برای شما دردی را دوا نخواهد کرد چراکه وی به هر حال با شما نخواهد ماند.
زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون توجه شما قطع شده است و دیگران بیشتر متوجه شده اند!
سعی نمی کنم خیلی پیچیده کنم. در ساده ترین حالت شما بر خلاف روزهای نخستین که مدام به وی توجه داشتید و همه رفتار وی را زیر نظر می گرفتید و حتی از نفس کشیدن وی تعریف می کردید ، دیگر اینکار را نمی کنید.آقایان معمولا قبل از بدست آوردن فردی تمام زور خود را می زنند و از انواع و اقسام ترفندها استفاده می کنند.گاهی هم مجبورند توجه بیش از اندازه و غیر واقعی نشان دهند. در نتیجه ظرف زنان را بزرگتر خواهند ساخت.پس از بدست آوردن فرد شروع به دم جنباندن می کنند و بازی در می آورند و دیگر خیالشان هم نیست.در بهترین حالت اگر حتی خواهان شدید وی باشند قدرت پاسخگویی به ظرفی را که ساخته اند ندارند و همیشه زنان می نالنند که چرا به ما کم توجه می کنید.در مثال ساده اگر همسر شما رنگ موی سر خود را عوض کرده ، هرچند یک درجه روشنتر و شما نفهمیدید یا چیزی نگفته اید مطمئن باشید که اولین پورت را برای ورود هکر باز کرده اید. باید بخاطر بسپارید که قابلیت چرب زبانی شما باید بعد از تشکیل رابطه بجای اینکه ذخیره گردد یا در انتظار به تور انداختن زن دیگر گردد یا صرف جمع آوری گند هایی شود که زده اید یا دروغ هایی که خواهید بافت بهتر است صرف خود رابطه شما گردد! برای شما یک جمله یک خطی که چقدر فوق العاده شدی ، حتی اگر هیچ تغییری هم نکرده باشد ، می تواند خیلی به شما در رابطه کمک کند. اگر در مبنای سکس بخواهیم حرف بزنیم اینکه شما شروع کرده اید به توجه کردن به خود ، مدام تکرار یکسری حرکات ، سکوت در رابطه ، سکسهای کوتاه مدت و سریع ، ارگاسمهای شخصی ، حرکات ثابت و یکنواخت و مسائل اینچنین اولین چیزی که باعث می گردید این است که وی ممکن است از رایحه بدن فرد دیگری که از کنارش رد شده بیشتر از شما خوشش بیاید! حالا شما هی این مسائل را شدیدتر کنید تا وی هم درجه خوش آمدنش را بیشتر کند! ببینیم کی آخر سر می بازد!
بیاموزیم:
در ابتدا اولین چیزی که به زن می فهماند رابطه دارد کمرنگ می گردد و از حالت شیرین آن خارج می گردد و وی را آسیب پذیر و نفوذ پذیر در برابر دیگران می کند این است که شما کم توجه شده اید.
زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون کینه دارند .چون شما با آنها صادق نیستید.
باز هم پیچیده نمی کنم. همه جور صداقت.همه جا از انواع آن خوانده اید و من آنها را دوباره نمی گویم .بلکه مدل دیگری را عرض می کنم. عدم صداقت شما از زمان ازدواج و زمانی که به خواستگاری وی می رفتید گرفته تا زمانی که مال شما شد. در مورد دوست دختر شما از زمانی که می خواستید وی را بدست آورید تا زمانیکه بدست آوردید. منظورم عدم صداقت شما با ذهنتان است. یعنی اگر دوست دختر شما یا همسر شما ، فرقی نمی کند ، دلش می خواسته که با شما اندکی در خیابان راه برود و شما بر عکس فشار وارد می کنید که زود به خانه بروید که سکس راه بیاندازید! شما چیزهایی گفته اید که بعدا حاضر به انجام آنها نشده اید.شما وعده هایی داده اید که نخواستید به آن عمل کنید.شما حتی حرف از ازدواج هم زده اید شما همه کار کرده اید و در نهایت مدام فلسفه بافی کرده اید تا دروغ هایتان را توجیه کنید. این در خوش بینانه ترین حالت (دوست دختر ) به شما بعد از جدایی ضربه نخواهد زد و مالیات آن را نفر بعدی پس خواهد داد! در ساده ترین حالت شما نفر بعدی هستید که با این دختر دوست می شوید! و در بدترین حالت شما صادقانه ازدواج نکرده اید.شما زن گرفته اید چون سکس می خواستید ، چون طرف خوشگل بوده ، چون طرف موقعیت داشته ، چون سن شما سن ازدواج بوده و هر چیز دیگری.شما صادقانه زن نگرفته اید و در طول زندگی این مسئله مدام به چشم خواهد خورد.زنان چیزی به شما نخواهند گفت اما این نیز دلیلی می گردد برای کشش به سمت باز کردن پورت دیگری برای نفوذ پذیر شدن در برابر کسانی که در موقع مناسب حرفها و برخوردهای مناسبی کنند!!
زنان بسمت خیانت لبخند خواهند زد چون شما آدم روز اول نیستید.
بله.شما الان زن دارید.یا دوست دختر دارید.شما الان مثل روز اول که نداشتید و تمام زورتان را میزدید که بدست بیاورید نیستید! شما دیگر به خود نمیرسید.اصلاح گه گاه می کنید.حمام کرده نیستید.ورزش نمی کنید.مسواک تک و توک می زنید.لباسهای شما دیگر اهمیتی ندارد که چه مارکی است. شما خیلی با حوصله بودید.شوخ طبع بودید.وقت داشتید اما اکنون به نظر می آید که همه چیز دارد حوصله شما را سر می برد و یا شما را عصبی می کند.شما قبلا جک های رکیک نمی گفتید. شما مودب بودید.قاه قاه بلند نمی خندیدید.آرام و مطمئن بنظر میرسیدید. این را هم بگم شما قبلا که مخ میزدید خیلی بچه پولدار بودید!! لاف میزدید نه؟ بسیار مشخص است.هزینه بی خود ندهید.چیزی از خود نسازید که نیستید. زمانی که آشنا می گردید هزینه زیاد ندهید توضیح بی خود ندهید.نقش کسی که نیستید را بازی نکنید.بعد از بودن و یا بدست آوردن حال چه در غالب ازدواج چه دوستی، لطفا خودتان باقی بمانید! آیا چون دیگر قرار نیست کسی را تحت تاثیر بگذارید به خود نمیرسید؟ آیا ماجرا " همینه که هست " می باشد؟ آیا دیگر اهمیتی ندارد؟ آیا شما زنان را نمی شناسید؟ که چقدر به نمایش همسر خود حساس هستند؟ چقدر مهم است که چه هستید؟ حال اگر دیگر آنچه که آنها می خواهند نیستید بدانید که :
زنان پورتی همیشه باز ، برای تحت تاثیر قرار گرفتن توسط افراد جنتلمن و خوش تیپ در خود دارند.تنها چیزی که باعث نمی شود در ابتدا از آن چیزی رد شود این است که شما در حال ارتباط با آن هستید و پورت قبلا مشغول شده ولی اگرشما جایگاهتان را فراموش کنید دیگر پورت را آزاد گذاشته اید برای کسانی که بدنبال ماجرا می گردند!
زنان به سمت خیانت می روند چون یک نفر به آنها می فهماند که با وی تحت فشار نیست!
سعی نکنید آقای باحال باشید! سعی نکنید آقای همه چیز دان باشید و یا کسی را مدام به خاطر عقیده اش بکوبید (قابل توجه خودم!) سعی نکنید مدام کسی را برای بودن با شما تحت فشار بگذارید.زنان گاهی شدیدا پورتهای خود را OPEN می گذارند چرا که از مشغول بودن آنها توسط شما خسته شده اند! آنها حوصله شان سر رفته ازاینکه نمی توانند راحت باشند . با شما چرت بگویند و یا حرفهای ساده بزنند.هر چیزی در مقابل شما خسته کننده شده. این شرایط خطرناکی است و براحتی فرد دیگری می تواند وارد شده و کنترل پورت را بعهده بگیرد.همیشه خیلی ساده است که دوست دختر فردی که دو سال است با یکنفر بوده را گلابی کنید تا اینکه فردی را که 3 ماه است با کسی دوست شده.همیشه زنانی که بالای پنج سال از زندگی مشترکشان می گذرد آسانتر از کسانی که تازه عروس هستند فریب می خورند. زنان حسی برای هیجان دارند.اینکار یک هیجان برای آنها به حساب می آید .هیجانی برای فرار از روزمرگی شما ! اگر روزی وی بشما بگوید که مورد توجه فردی با لیاقت قرار گرفته بوده ولی به شما خیانت نکرده چون شما را دوست داشته شما اینبار بدانید که چه سعادتی داشتید که خطر رفع شده . چه سعادتی که به شما اعلام کرده و چه سعادتی که اکنون می دانید دلیل آن چیست!
آنها خیانت را می پذیرند چون شما اینکار را کرده اید یا نشان داده اید اینکاره اید!
دیگر از این واضحتر؟ دلیل نمیشود بگوییم که هر مردی خیانت کرد زنش به وی خیانت خواهد کرد! اما اینکه زن بداند شما کلا آدم مطمئنی نیستید و یا خیانت کرده اید باعث می شود که وی نیز در مراقبت از پورتهای خود آن شکیبایی لازم را بخرج ندهد و اگر در شرایطی قرارا گرفت که مورد نفوذ توسط بیگانه ای قرار گرفت آن استقامت لازم را نشان ندهد. نکته دیگر می تواند حتی انتقام باشد.وی می خواهد انتقام بگیرد و از همانجا بشما ضربه بزند.آنها سریعا تصمیم نمی گیرند.بلکه صبر می کنند و شاید به زبان شما را هم ببخشند.شاید تا حدی ذهنی هم شما را ببخشند.اما اینبار نرم افزاری را در حافظه خود نصب کرده اند که منتظر سیگنالهای لازمه است! وی احتمالا نزدیکترینهای شما را انتخاب خواهد کرد.عموما به دو دلیل.یکی اینکه در اصل نمی خواهد در لحظه کاری انجام دهد و نزدیکان شما با وی هستند و موردی هم نیست.ناگهان یکی از نزدیکان بازی را نا خواسته یا خواسته انجام می دهد و اینبار این حرکت بجای اینکه مثل همیشه دفع گردد جذب می گردد و مراحل بعدی و در نهایت خیانت! دوم اینکه وی می خواهد بیشترین ضربه را به شما بزند! در نتیجه بهتر است خیانت نکنید و یا اگر قبلا اینکار را کرده اید باید تمام حواس وی را به خود معطوف کنید و به وی اطمینان بدهید که دیگر این مسئله تکرار نخواهد شد.نه با زبان بلکه با عمل. از هرگونه کاری که حتی نزدیک به این باشد که وی حس کند ممکن است شما کاری کنید نیز بپرهیزید.زندگی سختی خواهید داشت!
زنان به خیانت می اندیشند چون همیشه دنبال بهترینند!
این پورت هیچگاه توسط شما نه استفاده میشود و نه توسط آنها بسته! این یعنی زنان همیشه مردان را یک مشت خوک خیانتکار می پندارند اما خود همیشه در شرایط لازم، همیشه زندگی خود را به مرد بهتری خواهند فروخت! کاری که شما می کنید این است که شناسایی کنید که چقدر طرف مورد نظر شما از این پورت استفاده می کند.اکثر دختران نفوذ از این پورت را چندان جذاب نمی دانند.آنرا نمی بندند اما به نفوذهای آن نیز توجهی نمی کنند.اینگونه افراد نگرانی خاصی را نباید برایشان قائل شد.آنها با داشتن یک وضعیت ساده عملا هرگونه دیتا و یا استفاده از پورت را مهم نخواهند دانست.اما گروهی از دختران هستند که بدنبال صعود به قله های بالا هستند.اینها مانند گرگدن فقط به سمت جلو می دوند و همه چیز را جلویشان خراب می کنند.اینها نگران چیزی نیستند.اینها از همه چیز استفاده می کنند . هدف وسیله را برایشان توجیه می کند.انها پول و موقعیت و همه چیز می خواهند.فقط یه توصیه.اگر سر قرار بودید و دیدید فرد مورد نظر شما اینگونه است به آرامی محل را ترک کنید.این افراد شما را براحتی خواهند فروخت . http://jashn.anzaliblog.com/34383/index.html
کلمات کلیدی: راه های جلوگیری از خیانت در ازدواج
کلمات کلیدی: همدلی وهم سویی