مجتبی کاشانی در سال 1327 در خانواده ای معمولی در مشهد به دنیا آمد . پس از اخذ دیپلم جهت ادامه تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه شیراز شد . و در سال ا356 فوق لیسانس خود را از مرکز مطالعات مدیریت وابسته به دانشگاه هاروارد دریافت نمود و در سالهای 1356و 1367و 1369، به ترتیب دوره های مدیریت صنعتی ،‌مهندسی صنایع و کنترل کیفیت فراگیر را در ‍ژاپن گذراند . حس نوع دوستی و عدالت خواهی از مواردی بوده که همیشه او را تحت تاثیر قرار میداده و این را در همه آثارش می توان مشاهده نمود . او در شعر نو هم به موفقیت هایی رسید.تاکنون هفت کتاب با نام های : از خواف تا ابیانه ،‌بارن عشق ، به آیندگان ، روزنه ، پل ، عشق بازی به همین آسانی ست ،‌خویشتن را باور کن و دو کتاب در رابطه با مدیریت : از گاراژ تا کلینیک ، نقش دل در مدیریت، از این مدیر فیلسوف و شاعر منتشر شده . کاشانی مدیر صنعت و مشاور صنعت بود و با همه خشونت ها صنعت ،‌او یک شاعر بود . کاشانی می گوید :‌ به دلیل اینکه هنر و کار از هم جدا شده اند ما اکنون با مشکل رو به رو هستیم و یکی از خصوصیاتی که در کمتر هنرمندی می توان یافت ، الفت دادن و گره زدن شعر با جریانات زندگی اجتماعی است

شعر : نگاه معلم( مدرسه عشق )

شاعر : زنده یاد مهندس مجتبی کاشانی ( سالک)

در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح                                           
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند،
و بگویند خدا :
خالق زیبایی
و سراینده ی  عشق
آفریننده ماست.


مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
و به خود می خواند
جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد- به گمانم
کوچک و بعید
در پی سودا نیست {ئیست}
که ببخشد ما را
و بفهماندمان ،
ترس ما ، بیرون از دایره ی رحمت اوست



در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
همه را با تشویق تدریس کنند

لای انگشت کسی
قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غایب بکند
و به جز ایمانش
هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند
مغزها ، پرنشود چون انبار
قلب  ،خالی نشود از احساس
درس هایی بدهند
که به جای مغز، دل ها را تسخیر کند.

از کتاب تاریخ
جنگ را بردارند
در کلاس انشاء
هر کسی حرف دلش را بزند
«غیرممکن» را از خاطره ها محو کنند
تا، کسی بعد از این
باز همواره نگوید: «هرگز»
و به آسانی همرنگ جماعت نشود

زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پائیز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی را در رفتن و برگشتن
از قله کوه
و عبادت را در خدمت خلق
کار را در کندو
و طبیعت را در جنگل و دشت
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار
همه تکرار کنیم :
عدل
آزادی
قانون
شادی  ...
امتحانی بشود
که بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم
در مجالی که برایم باقیست              





باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن آخر وقت
به زبانی ساده
شعر تدریس کنند
و بگویند که تا فردا صبح
خالق عشق  ، نگهدار شما !

 می‌شود ،  سبز بود با یک برگ

می‌شود ،  شد بهار با یک گل

از دل یک شکوفه شادی کرد

دل به سودای یک شقایق داد

گاهی زن مجنون می شود …

و مرد لیلی …!!!
گذشت وصمیمیت رو ببین

خنده های روی لبانشان را ببین!!

با دیدن این عکس فهمیدم که همیشه مجنون مرد نیست...

بهونه ی میلاد پیامبر رحمت ومهربونی برای تموم آفرینش مبارک وناز

در این دنیا این عشق واقعی است و جاودان است

از عشق زیبایی تولد می یابد

" عشق ، تجربه ست و  زندگی وروابط زناشویی ، آموختنیست ، جرقه از یک تجربه وآشنایی شروع میشه واگه خوب ریشه بدوونه وبا آگاهی باشه ، می تونه ابدی وموندگار بشه. اگه محبت ودوست داشتن وعشق ، ریشه ای بشه ، اونوقت ازذهن ناخودآگاه ما ناشی میشه وخودش زیبایی می آفرینه، یعنی خودش ، خودشو به روز می کنه بدون این که ما بهش بگیم یا حتی برنامه ای براش داشته باشیم ، اما پیش نیازها و  نیازهای مکملی داره که با مطالعه ی سایر روابط ومهارت های  بین زوجین ، به دست می آید .زوجین باید درطول زندگی مشترک شون ، در دوره های مشخص روزانه هفتگی ماهانه سالیانه و ... درحوزه ی بهترشدن رابطه شون ونزدیکی وصمیمیت بین شون ودرک شخصیت و رازهای هم ، مستمرا ، در کار باشن ، واز عشق شون مراقبت کنند . بی شک فرزندانی که از یک زوج عاشق ، به دنیا می آیند  هم عاشق وسالم ودانا وتواناتر خواهند بود ، از فرزندانی که در خانواده هایی همسان ومشابه با والدینی ناآرام وپرخاشگر وبدون روابط عاشقانه و بدون صمیمیت ، رشد وپرورش وتربیت می یابند. یکی از مهم ترین دلایل اصلی سردشدن عشق ومحبت وصمیمیت بین زوجین ، نبودن یا سست بودن ایمان قلبی به خدا وتعهد به اخلاقیاته " "واحدیکتا"

برخلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت این است که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم، آن را تغذیه کنیم و مستمراً به آن رسیدگی نماییم.

•چگونه عشق به مرور کمرنگ می شود یا از بین می رود؟

ما عاشق ایده آل ها و کمال ها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید معمولا انسان ها عاشق یک موجود کامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی که این تصویر ذهنی را با یک دختر یا یک پسر در اطراف خود منطبق می کنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وامی دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارایه دهد و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود ببینیم، عشق ما رو به افول می رود. اما این که تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شکل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد، لذا عشق مافوق عقل است، یعنی این که باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد، نه برعکس. یعنی عشق نباید مادون فکر باشد. عشقی که مادون باشد و از سطح پایین تری برخوردار باشد، ارزش ندارد تا برایش بمیریم.

پس اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسوولیت های خود شانه خالی می کند، لذت های خود را محور قرار می دهد و هنوز “من” بودن محور فکری اوست. این گونه می شود که کسالت مزمن عشق، را به چشم خواهیم دید. از دیگر آفت هایی که ما به عشق می رسانیم، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

•عدم انعطاف پذیری

عدم انعطاف پذیری نسبت به مسایلی که در زندگی با آن روبه رو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان، مکرراً انتقاد کنیم یا به آن اهانت کرده یا آن را مسخره کنیم.

•کمال گرایی افراط

از آن جا که در ناخودآگاه عاشق “خوبی مطلق”، “مثبت مطلق” و “کمال مطلق” شده ایم و خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی کرده ایم، به مرور این ارزیابی خطا، خود را به ما نشان می دهد و دچار مشکل می سازد. او هرگز نمی تواند انتظارات و توقعات ایده آلی ما را برآورده کند. او هم یک انسان مثل بقیه انسان هاست و بدیهی است که نقاط ضعف زیادی نیز در کنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد.

•عدم مهارت زندگی

مهارت های کافی جهت رسیدگی به بذر عشق را نداریم. مهارت های ارتباطی زندگی را کسب نکرده ایم، مقابله یا تنش ها و مشکلات را تجربه نکرده ایم، نحوه سازگاری با مسایل زندگی را نیاموخته ایم، همه و همه موجب ناکارآمدی ما در ایجاد عشق و آرامش در زندگی می شود. در حیطه و مرزهای همسرمان دخالت می کنیم و به نام عشق و دوست داشتن وی را کنترل کرده و قفس نامریی انتظارات خودمان، او را محبوس و زندانی می کنیم.

•عدم رعایت حریم خانواده و مرزهای زندگی

به وظایف خود در زندگی آگاهی ندایم یا مرزهای مسایل زندگی و مشکلات خانواده را رعایت نمی کنیم. مثلا موارد مربوط به خانواده را به بیرون منتقل می کنیم. مشکلات را به دلسوزان خود مثل پدر، مادر، دوستان، فامیل، حتی همسایگان و… در میان می گذاریم یا در حیطه و مرزهای همسرمان دخالت می کنیم و به نام عشق و دوست داشتن وی را کنترل کرده و قفس نامریی انتظارات خودمان، او را محبوس و زندانی می کنیم. مثلا به علایق او، دوستان وی، نحوه لباس پوشیدن او، شیوه راه رفتن و حتی طرز تفکر و احساسش انتقاد کرده و او را در تنگنا قرار می دهیم و در نهایت آزادی را از او می گیریم.

•مشکلات شخصیتی و انتظارات غیر واقع

توقعات بی جایی به لحاظ مسایل شخصیتی خود، از همسرمان داریم، که برآورده شدنی نیست و برآورده نمی شود. مثلا یک نفر با اختلال شخصیت وسواسی، یاد نکته سنجی می کند و معیارهای زیادی در ذهنش دارد و با ریزبینی بیش از حدی که به همسرش نشان می دهد و او را در چهارچوب خشک و در قالب معیارهایی که تعیین کرده؛ حبس می کند و عرصه را بر او تنگ می نماید. یا کسی که اختلال شخصیت پارانویید دارد و بدبین است، با سوءظن ها و بدبینی هایی که آنها را در ذهن خود می بافد، همسرش را همیشه در نقش یک دشمن و جاسوس می بیند.

•لذت طلبی و خودکامگ

ما باید در چهارچوب خانواده، خود را مقید به بعضی امور کنیم. وقتی که لذت های خود را که در خارج از خانواده است به صورت افراطی دنبال می کنیم و توجهی به خواست و میل خانواده نداریم، به مرور زندگی یک طرفه و بی روح می شود. زن و شوهر هر کدام دنبال تمایلات خاصی در خارج از خانواده هستند و لذت بردن از یکدیگر را درک نمی کنند. عشق عمیق تر از آن است که لحظه ای خلق شود یا در لحظه ای بمیرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختی و زمان است و هم از بین رفتن آن به علت مسایل مختلفی است که در طی زمان و به وسیله زوجین ایجاد می شود.

•عدم مهارت های ارتباطی

نمی توانیم ارتباط موثری با همسرمان برقرار کنیم، حرف هم را نمی فهمیم. هر کدام به ظاهر منطقی صحبت می کنیم ولی نمی توانیم یکدیگر را قانع کنیم. توجه کافی به احساسات، خواسته ها و صحبت های یکدیگر نداریم. گوش شنوا و تحمل ارتباط موثر را از هم دریغ می کنیم. در رساندن حرف های خود به یکدیگر آنها را تحریف می کنیم یا آن قدر مبهم رفتار کرده یا صحبت می کنیم که دیگری را به خطا می اندازیم. در واقع مهارت های ارتباطی را نمی دانیم.

اگر گویند “لحظه ای است روییدن عشق…” پس این هم شاید درست باشد که “لحظه ای است مردن عشق”. ولی عشق عمیق تر از آن است که لحظه ای خلق شود یا در لحظه ای بمیرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختی و زمان است و هم از بین رفتن آن به علت مسایل مختلفی است که در طی زمان و به وسیله زوجین ایجاد می شود.

آن چه که اکثرا افراد با هم اشتباه می گیرند؛ “هوس” و “عشق” است. “هوس”، میلی شدید برای پاسخ آنی به یک نیاز جسمانی و روانی است که به خود رنگ رمانتیک می گیرد و یک استدلال به ظاهر عقلانی نیز در پی دارد و پس از ارضا تا زمان نیاز بعدی محو می شود. هوس شامل آن چیزهایی از وجودتان است که شما نقشی در آن نداشته اید. فقط احساسی هست که در خود برای ارضا نیاز می بینید. اما “عشق”، دوام دارد و مهارت های زوجین به رشد آن کمک می کند. دو طرف با برنامه و انرژی آن را رشد داده و تداوم می بخشند و از آن نگهداری می کنند و بیشتر از آن که احساسی باشد، متشکل از احساس و منطق است.

عشق سنگین و به تدریج می آید، با زحمت و تلاش می ماند و هرگز نمی رود. و از همه مهم تر اینکه منحصر به فرد می ماند و هیچ کس و هیچ چیز جای آن را نمی گیرد.

برگرفته از سایت تکناز

   

بحثی در عشق ونظام خونواده
نویسنده : واحدیکتا(احسان= هاوری)

 
آزادی ، به معنی بی قیدی وهرزگی نیست . ما تا جایی آزادیم که به مخلوقی (نه صرفا انسان) که حتی اعم از خودمون هم است ، آسیب ضرر وزیان اذیتی نرسونیم وبه حقوقش تجاوز نکنیم.
قرار نیست بگیم آزادیم ودلمون می خواد با زیر شلواری وشورت بیاییم خیابون واونوقت اگه اعتراضی شنیدیم ، بگیم آهای فلان شده چرا اعتراض می کنی ؟ من دارم از آزادیم لذت می  برم!!
این جهان بی نظام وبی هدف خلق نشده وتک تک ما نسبت به رفتار وگفتار ونوشتار وهر تاثیری عمدی که بر خودمون وبقیه می گذاریم ، مسوولیم.
همه از هم تاثیر می پذیریم وبه همین خاطر نسبت  به حرفی که می زنیم ، پوشش ولباسی که بر تن می کنیم ، ورفتاری که داریم ، مسوول هستیم.
درست مثل قواعد ودستورات راهنمایی ورانندگی واجتماعیست که اگه کسی از ما نپرسه ، حتی اگه قانونمندترین شخص دنیا باشیم ، کم کم ، به طبع وناشی از ذات انسانی ، به خودمون می گوییم خب کسی که از ما بازخواست نمی کنه وناظر ما نیست ونیازی به پاسخ گویی نداریم ، واندک اندک این شخصیت بسیار متعهد وقانونمند هم دچار لغزش وغرور وخطا میشه وبه خلاف اخلاقیات ، آلوده خواهد شد.

عشق بر بلندای سخت ترین صخره ها هم ، نرم ولطیف وآرومه
شاید باید بگویم عشق سخت ترین صخره هارو هم نرم ولطیف ومهربون می کنه ..
مهم اینه که وجود عشق وپاکی  ، هرجایی رو پرخیر وبرکت وآرامش وزیبایی می کنه وخانه ، نماد زندگی ، رو می آفرینه




انسان ، به  چند گونه ست که خوب ولایق ومحترم وقابل احترام وپاک میشه : گاهی باتشویق وتمجید ، گاهی با وعده و وعید گاهی هم با قرار دادن مجازات و با ترساندنش از سزای زشتی ها.
خدا انسان رو شناخته که براش قانون زندگی رو در قران بیان کرده وبا فرستادن پیامبران اونو از نادانی وسرگشتگی ، در آورده واگه اونو به حال خودش رها می کرد بی شک ناعادلانه بود واونوقت انسان می نالید که چرا خدا هیچ برنامه وقانونی برای زندگی در این دنیا ، در اختیارم نگذاشته ؟! واونوقت جرائم وخلاف هایش را توجیه می کرد .. فرقی نمی کنه انسانی که قصد اشتباه وخلاف اخلاقیاتی رو داره ، بهونه هاشو داره وخودشو تبرئه می کنه ، هرچند حقیقت عین زلال بارون وروشنی آسمون صاف براش تبیین ومشخص باشه اما خودشو به نفهمی می زنه .. این ترفند وفریب وتجاهل ،در مقابل سایر انسان ها ممکنه جواب بده اما خدایی که از  نهاد  وپیدا وپنهان ما مطلعه وچه بخوایم ودوس داشته باشیم چه نخواهیم ودوس نداشته باشیم ، شاهد وآگاه به قلب ورفتار ونیت ما هم هست ، رو نمی شه فریب داد وبی شک این عدالت اونه که  ما بالاجبار در زیر رحمت ولطف اونیم ودوسمون داره ..
حتی وقتی که تنها هستیم نیز موظف به رعایت اخلاقیات وخوبی ها هستیم وقرار نیست تا تنها شدیم تن  رو برهنه وپرده های عفت وشرافت رو پاره وهر کاری که نفسمون میل می کمنه رو انجام بدیم.
شاید بپرسین پس حق آزادی ما کجا رفت؟! ومن در جواب عرض می کنم  عزیز! شما با رعایت شئونات اخلاقی ، به خودتون احترام گذاشته اید وبرای خودتون ارزش قائل می شوید
وقتی تنها هستیم ، اگرچه هیچ انسانی پیش ما نیست ، اما فرشته ها وسایر خلایق الهی حضور دارند وبرتر وفراتر و در راس شواهد وهمنشینای ما ، این خدا و آفریدگار ماست که داره مارو نظاره می کند وچقدر زیباست در حضور عشق مطلق وپروردگار مهربون مون ، با ادب وخویشتن دار باشیم ..
نمی گم وقتی تنها هستین لخت نشین که مثلا لباس بپوشین و یا با همسرتون همبستر نشین ، این اقتضای ذات بشره ، واز نیاز های اونه ، منظور من اینه که از حد نیاز فراتر نباید بره وهرکسی می دونه پرده دری چیه ولذت ادب وشخصیت حتی در تنهایی رو اونایی که باید ، بدانند می دانند.
چند شب پیش داشتم از صدای فارسی صدای آمریکا برنامه ای رو نگاه می کردم .. خانم مجری سوالی رو در مورد تغییرات نوع ازدواج های امروزه ی جامعه ی ایران مطرح می کرد وآگاهانه می خواست به مردم تفهیم کنه که بله دیگه مردم سنتی فکر نمی کنن ونیازی به  ازدواج دائم نیست و الان توی ایران دختر وپسرا خودشون برای خودشون تصمیم می گیرند وباهم می سازند خونه ی خلوت وخاله ومجردی تهیه  می کنند وبدون اطلاع والدین وسرپرست شون ، با هم رابطه های عاشقونه وجنسی هم دارن ودارن با خوبی وخوشی با هم زندگی می کنن ومشکلی ندارن واز دغدغه ی مسوولیت ازداوج وتعهدات اون فارغ هستند!!؟؟؟
هرکسی که تماس می گرفت ونظری خلاف این  رو داشت واز اخلاقیات ونظام خانواده دفاع می کرد زود بی صدا می کردند ومحترمانه می زدند توی دهنش ...
من سایر برنامه های علمی وتفریحی خیلی از شبکه های ماهواره رو نگاه می کنم ومعتقدم انسان باید     نظرات موافق ومخالف رو بشنوه وزیبایی وحقیقتی رو ازون میان برای خودش انتخاب کنه وبهش برسه، اما وقتی این مزخرفات وبی بندوباری هارو می بینم نمی تونم راضی به سکوت بشم وبگم خب به من چه .. حال یا اینجا مطرح می کنم یا  با دوستام ویا  اگه شرایط فراهم نباشه با خودم !
اگرچه عمدا خودشو به بی طرفی می زد ولی هر ذهن روشنی می فهمید که مسیر برنامه وتبلیغش ، هدفدار وبرنامه ریزی شده ست ..
اون خانم می خواست به مردم دیکته کنه که بله در ازدواج( ازدواج که چه عرض کنم : همبستری وشریک جنسی انتخاب کردن) نیازی به اطلاع والدین نیست ونمیشه الان توی این شرایط سخت ایران ازدواج کرد وبرین بچه ها با هم هر ارتباطی دوس دارین داشته باشید.
نمی دونم این آدما آیا نظام خونواده چقد برای شان مهم وارزشمنده؟؟  وظاهر قضیه که به  من میگه : نیست!؟
اما به خدا توی همین آمریکا ومیون همون مسیحیا ویهودیان وسایر ادیان هم خونواده خیلی مهمه وبه این راحتی کسی بی خیال قوانین واخلاقیات نمیشه که بگه دختر وپسر برن چند سال با هم زندگی مشترک بدون آگاهی واجازه ی والدین  داشته باشن واگه از هم لذت بردن   وخوششون اومد ودوس داشتن حالا وحالشو داشتن میرن ازدواجشونو رسمی کنن واگرم رسمی نکردن اشکال نداره!!!؟؟ نمیگم این جور روابط نیست میگم این خواست اکثریت نیست ونکوهیده ست .
درسته فساد زیاد شده وهمه ظرفیت سالم موندن وازدواج از راه درستشو انتخاب کردن رو ندارن ، اما هنوز زیبایی در تموم جوامع انسانی وادیان مختلف ، بیشترین مشتری وپیروان رو داره ونظام محکم ازدواج دائم ومسوولانه وخانواده هنوز در اوج ارزش هاست.

خانواده ای متعهد ودائمی ، خیلی زیباتر وفراتر از تخیل کوتاه وزمینی شهوت ران ها ،می ارزه وارزش اونو تنها یه عاشق می فهمه
زن وشوهر درین خانواده ها برای وبا هم سرشار دعاهای ناز وقشنگ هستن وفرزندان شون برای اونا واونا برای فرزندان شون ...
عشق وتعهد وزیبایی در میون اونا موج می زنه . 

متاسفانه بعضی ها می خواهند به جوونا تفویض کنند که بی بند وباری همون آژادیه ونیازی به درگیر شدن در تعهدات اخلاقی وقوانین الهی ندارند.
می خواهند انسان هارو از زیبایی ها محروم ، ولاقیدی رو ارزش جلوه دهند ، جوونای ساده وخام هم ، متاسفانه ، به خاطر مشکلات ومعضلات عدیده ی اقتصادی وسیاسی وفرهنگی واجتماعی  وسستی ریشه ها وکمی ظرفیت ، به جای یافتن حقیقت وصبوری ویافتن واجرای راه چاره ، ممکنه به خاطر سادگی وسهولت دسترسی به زشتی در هر موقعیتی ونبودن مسوولیت ، به آن خلاف ها گرایش یابند.
در اینجا بزرگتر های جامعه وخانواده ، مسوولیت شان چندین وچند برابره تا مراقب جوونا باشند وشرایط کار وازدواج جوونا ( که از حقوق اساسی اوناست ) رو فراهم کنند و با محبت واحساس مسوولیت ، به سلامتی روانی جامعه کمک کنند .. خود جوونا ودختر وپسرا هم بسیار بسیار در مقابل هم مسوول هستن وباید همه جوره مراقب هم باشند و با نگاه هوس وفرصت ارضای عقده ها وخواسته های شهوانی شون ، به هم نگاه نکنند. و به بهونه ی لج بازی با مسوولین ویا شرایط سخت زندگی ونبودن سهولت در امر ازدواج ، به خلاف ، روی نیاورند و در این مسیر خدارو یاد کنند . جز خدا چه کسی تواناومهربون وآگاه مطلقه؟
تمام قدرت های دنیا در مقابل خدایی که یکتا وبی نهایته ، هیچ نیستند ، همه فنا پذیرند واونی که در نهایت ابدی وعشق وتوانای مطلقه ، خداست.
اینا شعار وتحجر وکهنه پرستی نیستن ، این اساس زندگی وتنها راه نجات بشره که خودشو از خدا وقوانین اخلاقی جدا نکنه.
اگه می بینین من از دین وبخصوص اسلام دفاع می کنم چون معتقدم اسلام سوای تموم ادعاهای بشری در مورد اونه وبنابر تحقیقات وشناختی که از قران پیدا کرده ام با همین علم اندکم دریافته ام هیچ راه نجاتی جز اون وجود نداره.
اسلام ، بر خلاف تبلیغات جاهلان وبدخواهان ، شمشیر وخونریزی وتحجر وروبنده واسارت زن وناقص شناختن اون وخشونت وسرکوب واستکبار وزیاده خواهی نسیت ..
اگه کسی به ناموس وداریی شما ، بله خودشما! بخواد تجاوز کنه ، ساکت می نشینید ومی گویید : به به!  مهمون عزیز قاتل ومتجاوز عزیزم بفرما تجاوز کن وداراییمو ببر؟؟؟؟ خب شمشیر شما این موقع اگه از غلاف بیرون کشیده نشه ، احمقانه ست! وخودتون کشته وهلاک می شین که هیچی ، حقیقت هم نابود می شه وهرج ومرج  زمین رو در بر می گیره.
در اسلام کسی نمیاد به تویی که در سر خیابون راه می ری سیلی بزنه یا بهت بگه هوی خانم روسری بذار یا آهای شما! دارایی وناموستون مال منه!
گربه ای رو هم وقتی در کنجی از خانه بخوای اسیر کنی وبهش آسیب برسونی اگه مطمئن هم باشه میمیره  باز تاپای جونش با چنگ ودندان ازخودش دفاع می کنه. اونوقت از اسلام توقع داری ،که خودشو برای تموم انسان ها می دونه ونه عرب وفارس وکرد وفرانسوی وروسی ومجار ومکزیکی و... ، سکوت کنه وبگه من دخالت نمی کنم چون اونوقت بعضی ها ناراحت میشن!!؟؟ انسان به تنهایی اگه تموم قوانین وروش زندگیشو می دونست وعقل اگه کافی بود به تنهایی ، نیازی به وحی وسرپرستی ودرکار بودن هرروز وهر لحظه ی خدا نبود. اما هرگز عقل بشری به تنهایی برای سعادتش بسنده نیست.
این اخبار دردناکی که می شنویم وبه نام اسلام قتل وخونریزی وعملیات انتحاری وترور وزروگیری ها رو منعکس می کنن ، هیچ  ربطی به اسلام نداره ولی متاسفانه چون به نام اسلام انجام میشه ، مردم از اسلام بیزار میشن ومیگن میریم بودائی میشیم که دین آرومیه!!!؟؟؟ وبی خبرند که مثلا در بودایی هزار برابر این حقوقی که الان به نام اسلام ضایع میشه ، از زن ها ومردها ، ضایع میشه وفقط چند واژه وظاهر قضیه رو که به شکل برنامه ریزی شده توسط باندهای تباهکار ، تبلیغ میشه ، دستمایه قرار میدن وسادگی شون اونارو ازینجا رونده وازونجا مونده می کنه وسرگشته وحیروون میشن ..
مثلا من شخصا به چادر به عنوان حجاب صرف خانم ها نگاه نمی کنم گرچه به تموم خانم های چادری بسیار احترام می ذارم .اونا پاکی شونو اینجوری حفظ می کنن ویه خانم دیگه یه جور دیگه .. اما  اسلام هرگز نگفته حتما باید یک خانم چادر بذاره ، اسلام گفته حجاب یعنی پوششی که حجم بدن رو نشون نده وتحریک کننده نباشه ولباس های قشنگ محلی وکت وشلوار هم می تونه حجاب باشه .. همون جور که مردها هم باید حجاب رو رعایت کنن وپوشش تحریک کننده ومبلغ خرافات وزشتی رو در جمع نپوشن .. این قضیه که میگن حجاب مردای ما چشماشونه ، اگرچه واقعا ارزشمند ومحترم وگران بهاست ،اما خیلی رویایی وبعیده وخودمونیم درمورد چند درصد میشه اینو تسری داد؟؟ یا این که خانم ها بگن خب به ما چه ما سکسی میایم بیرون آقایون نگاه نکنن یا نگاه می کنن هوسی نشن!!! اما نمی دونن اون درصد اندکی از مردا که می تونن خودشونو کنترل کنن ، خیلی کم هستند وهرزن ومردی نسبت به رفتار وپوششش وتاثیری که بر بقیه میذاره مسووله ونمی تونه به بهونه ی آزادی هرکاری بکنه وگرنه معترض باشه که حقشو نمی دن!!!؟؟؟
همیشه افراط وتفریط موجب خرافات وانحرافات وبیزاری ها میشه .. یکی می گفت دو دوست دانشجو بودن که یه بار که یکی از اونا که دوستشو برای نماز صبح صدا می زنه واون دوست هم اتاقیش تنبلی می کنه وبلند نمیشه ، همون جا طرف ، حکم ارتداد اونو ازطرف خودش صادر می کنه وتکفیرش می کنه وبا کپسول گاز محکم می زنه توی سرش ودوستشو میکشه!!!!
واقعا انسان ازین اعتقادات خرافی وافراطی تأسف می خوره که اونوقت به نام اسلام مطرح میشه وانزجار می سازه ..
اسلام میگه قران بخونین وشادمهرواحسان ومعین وامید ومحسن وحمیدم یا بخونین اگه صدایی دارین یا بهش گوش کنین .. برقصین وشاد باشین وبخندین اما هوس رونی نکنین!
اسلام میگه حجاب اجباری نیست وشاید طرف یهودی یا مسیحیه ودر قانون اونا نیست که یک یهودی یا مسیحی روسری بذاره ، همچنان که در جامعه ی اسلامی صدر اسلام پیامبر وصحابی وتموم امامان وخلفا ، هرکسی بر منسک خودش بود وتاجایی که با اسلام وارد عناد وجنگ عمدی نمی شد ، کسی مانع عبادات وپوشش او نمی شد. اسلام به زور وارد نمیشه .. بلکه از قلب ها وارد میشه چون دین عشق وزیباییه .ووقتی از قلب وارد بشه مثل اسلامی که در سایر جوامع غربی در آزادی پذیرفته میشه واقعا از ته قلب وارد میشه وریشه می دوونه چون اونا می تونن در آزادی فحشاروهم انجام بدن اما پاکی  وخدارو انتخاب میکنن ..
قبلا هم گفتم پیامبر همسرشو کول می کرد ، براش آهنگ می خوند وبازی می کرد باهاش و همسرش عالم دینی ومعلم مردم بودن ، واین درمیون تموم مسلمونای اون زمان ها وجود داشت واتفاقا رابطه ی بین زن وشوهر خیلی عاشقانه سالم وصمیمی بود.. این روزا با وجود این همه روان شناس خونواده ومشاور وعالم روابط پیشرفته ی بین زن ومرد ،  نظام خونواده واقعا شکننده وسسته وبه کمترین بهونه از هم می پاشه واین ناشی از بی اعتقادی به خدا ویا سستی این اعتقادات ونبودن آموزش درست وسالمه ..
باید تاریخ  رو خوب خوند وتاریخ درست رو!

شاید کمی از موضوع اصلی دور شدم اما نیاز دیدم که بعضی چیزهارو تبیین  کنم وتذکر بدم ..
اما در مورد نوع رابطه وازدواج بین دختراوپسرای امروزی ، روان شناسان اسلامی وغربی معتقدند که داشتن یک نظام قوی ودائم خونواده نه تنها برای سلامتی روحی وجسمی اون زن ومرد بسیار ضروری ومفیده بلکه اگه مقدر بشه وفرزندانی داشته باشند ، به تبع این نظام ومسوولیت بین زن ومرد(زن وشوهر) اون فرزند ها هم از نظر روانی ، سالم تر و مفیدتر خواهند بود برای خودشان خانواده وجامعه شان.
داشتن یک پایگاه قوی مثل خانواده وزن ومردی که قانونا وشرعا زن وشوهرند ووالدین وسرپرستان طرفین مطلع وراضی هستند ، از نعمت هاوموهبت هاییه که از ارزشمندترین ولذت بخش ترین دارایی های بشره.
چطور میشه منکر این حقیقت شد که زندگی و تعهد ازدواج دائمی ، می تونه  تنها راه رضایت وخوشبختی انسان هارو درپی داشته باشه؟!؟
آمار بالای طلاق نسبت به آمار کمتر ازدواج متاسفانه ، زنگ هشداریست برای مسوولین وبخصوص خانواده ها وما دختر وپسرا که آگاهانه همسرمون رو انتخاب کنیم : یعنی هم خودمون به آگاهی وهدف از تشکیل خونواده رسیده باشیم وهم بدونیم کسی رو که انتخاب می کنیم ، می دونه چی می خواد ومی تونیم بهش اعتماد واطمینان کنیم که  فردا روز ، به هر بهونه ای کوچک ، درصدد برهم زدن ازدواج بر نمی آید وانسان دمدمی مزاج ودهن بین وچشم وهم چشم بازی نیست وبرای خودش عقیده وباوری محکم وقابل اتکا و مستقل وعادلانه داره.
حق رو ولو برعلیه خودش باشه می پذیره واهل انتقاد ومشاوره وگفتگو بدون خشونت است.
ماباید مواظب باشیم شریک زندگی مان از خودمان بهتر ولایق تر باشه واخلاقیات ، برایش عین نان وآب ضروری باشه.
کسی که قبل از ما وخودش ، به خدا متعهد باشه تا بتونیم قلبا بهش اعتماد کنیم وفرزندی اگه مقدر شد ونسلی که ازما ممکنه بیاید ، نسلی سالم ومتعهد وخیرخواه وروشن و سهلگرا ومسوول باشد.
ازدواج کامل ودائم ،تعهدکامل میاره و پیوند روحی محکم ومستمری بین زن ومرد به وجود میاد .. فرزند داشتن ، نه تنها  نظام وزیبایی خانواده را سست وسخت وکمرنگ نمی کنه ، بلکه مادر وپدر خودشونو بیشتر مسوول می دونن وبرنامه ریزی هاشون رو بیشتر می کنن ..
منظورم این نیست که دونفر نمی تونن بدون داشتن بچه خوشبخت باشن وهرکی بچه داره دیگه خوشبخته ، هدف رو دارم شرح میدم و به عنوان یه نمونه عرض می کنم.

زن ومردی که الان با هم ازدواج کرده وطرف هم هستند الان مقابل هم هستند وخوشبختی اونا اول به شناخت اولیه وقبول وتوافق وتفاهم اونا وعشق ومحبت واهلی شدن برای هم ، بر می گرده ، واین که چی می خوان از زندگی!
مسلما کسانی که به داشتن رابطه ی آزاد وبی قید وبدون اطلاع واجازه ی والدین وبدون مسوولیت ، معتقدند ، یا خودشون خانواده ای سالم ومنسجم نداشته اند وسرشار از عقده وکمبودهای روانی هستند ویا عمدا از راه به در شده اند وقصد گمراهی ورواج هرزگی رو دارند تا در جامعه ای که بی بند وباره ، هرزگی اونا دیده نشه ودکان خودشونو باز کنند ویا واقعا در اشتباهی ناخواسته هستند که نیاز به راهنمایی آگاهانه دوستانه ودلسوزانه ی کسی دارن ..
ما انسان ها به تنهایی مسوول رفتار مونیم ، اگرچه سخته ، اما حتی اگه خونواده ای نابهنجار ولجام گسیخته داشته باشیم ، خودمون می تونیم سالم وارزشمند باشیم واین ، حاکی  از عدالت خداونداست که هر کسی به تنهای بازخواست میشه وبدی کاربقیه در تعهد اون نیست مگر این که او واقعادر اون بدی ، تاثیر گذار بوده باشد ویا در قبال مسوولیتش کوتاهی کرده باشد .

من به این خیال پردازان شهوت پرست می گم ، نخیر ، حضرات وفلانی ها! ما مردم شریف واصیل ایرانی هرگز فریب توطئه ها ونیرنگ وبدخواهی های شما کوردلان وشکست خوردگان تاریک اندیش وعقده ای را نخواهیم خورد ونظام خانواده هنوز در میان بیشتر ما ایرانی ها محکم وارزش مند وعزیزه وزنده باد تک همسری با عشق ووفا وصداقت وتعهد ومسوولیت .. سختیشم قشنگه چون انسان ازش لذت می بره ووجدان هرگز از عاشقی در مسیر درستش خسته ودرمانده وحسرت به دل نمیشه ..
بله فساد ورابطه های دختر وپسر ، نه برای عشق وزیبایی و در پاکی ، در ایران در میان سایر اقشار جامعه زیاد شده واین از کمبود ایمان بشر در تموم دنیاست نه صرفا ایران ، ونشان از ضعف ریشه های باور درست وسالم وبدور از افراط ، ونیاز به کار بیشتر خود ما جوونا در درجه ی ، اول داره که ما دختر وپسرا خیلی مسوول همیم تا هم رو به زیبایی وپاکدامی تا داشتن ازدواجی سالم دعوت وتشویق کنیم وبه روابط نامشروع "نه" بگیم ، اما هنوز بیشترین مردم هموطنم ودخترا پسرای خوب ونازنین هموطنم ، پاکی رو می خوان وازدواجی دائم که بر پایه ی تعهدات ومسوولیت ها وشناخت ووفاداری وصداقت ، شکل گرفته وعشق ویکرنگی ، حاکم اونه نه روابط لجام گسیخته وبی قیدی که شما مدعیان ، حرفش را می زنید.

هنوز ما دخترا وپسرای ایرونی مث تموم نیاکان مان ، پاکی وشرافت ومسیر درست ازدواج رو ارج می نهیم و پاکی وشرافت هنوز درمیان ما اونقدر سست ومیرا نشده که صاحبان عقده وشکست خوردگانی مثل شما ، مارو به طمع وهوس ، شهوت راحت و رابطه ی نامشروع به نام آزادی ، در دام شیطانی ونا انسانی تان ، اسیر کنید. هنوز ، خدا مدافع وحامی خوبی هاست و تا گنجشک ها می خونن وگل ها شکوفه می دهند وگندمزار ، در آغوش نوازش نسیم ، رقصان و ترانه گوست وباران هنوز زلاله ودونه های برف سفیدن وهنوز عشق ومهربونی ستودنی وپاکی ، خواستنیست ، هنوز هنوز وهنوز ، خدا از انسان نا امید نشده ومشتاقشه صداش کنه..


ما عاشقی می کنیم با هم ومحبت مان را (نه لاس زدن!) با هم سهیم می شیم ، ومرزهای پاکی رو رعایت می کنیم تا خدا  مارو از گنجینه ی بی نهایت خودش غنی کنه وشریکی سالم وپاک وعاشق ونیکو نصیب مان کنه ، اما دامن مون رو به بهونه های واهی ، به زشتی ، آلوده نمی کنیم ..

تبلیغات سوء شما تاثیری منفی در مسیر زیبای ما دختر وپسرای ایرانی نخواهد گذاشت وبا توکل به خدا ، راه ازدواج وکار وآسایش وامنیت ورفاه ونشاط تموم ما دختر وپسرای خوب ایرونی ، خیلی زود هموار وآسان خواهد شد ..
وخدا یاور وشاهد وسرپرست ماست .. شاهد ویاور وتکیه ی شما کیست؟
  


برای کسی که عاشقه ، اهمیتی نداره که دخترا/پسرا ی دیگه دور وبرش چقدر زیاد وزیبا وخوشگل وداراودلبر وشیرین ودلربا وپولدار و قدرتمند وعالی مقام و مشهور ورنگارنگ باشن ، چشم احساس وخواهش عاشق فقط کسی رو می بینه که دوسش داره وتوی قلبشه .
توی قلب وذهن وخیالش به او وفاداره وبه هیشکی وهیچی اجازه نمیده نظرزیبا وخوبش نسبت به عشقش بد بشه ویا بخواد به حریم خصوصی قلبش وارد بشه .

عاشق ، با همه ،  با ادب ومحترم وبا احترامه ودر حد دوستی ساده ومعمولی با تموم انسان ها رفتار می کنه ، اما عشق واحساسش تنها مال کسیه که دوسش داره ..
برای ثبات یک عشق ، نیاز به شناخت طرفین از هم است واگر به قدر کافی همدیگه رو بشناسیم وشخصیت هم رو تحسین کنیم وهم رو لایق دوست داشتن بدانیم ، اونوقت احساس می کنیم پیش هم خوشبخت وآروم وراضی هستیم وبا کمبودهای هم می سازیم ونیازی به شخص سومی جز خدا بین مون احساس نمی کنیم ..
یک عاشق ، تنها وقتی لذت می بره که سومین نفر بین شون فقط خدا باشه ووقتی عشقش خدارو از همه بیشتر دوست داشته باشه ، عاشق ، بی نهایت شاد وراضی میشه وخودشو خوشبخت ترین ها می دونه چون تکیه ی کسی که دوسش داره ، خداست واین یعنی ، میشه بهش اعتماد کرد ..
وقتی شرایط مناسب وکافی فراهم باشه ، دوعاشق ، اهلی هم میشن ودیگه نمیشه کاریش کرد واونا ازمیون تموم دنیا تنها دلتنگ هم میشن واز حتی فکر کردن به هم به آرامش می رسن وغم ها ورنج هارو ، با تکیه به عشق هم ، خیلی راحت تر وساده تر تحمل وپشت سر می ذارن .

وقتی عشق پیش میاد ، نیازی به نگهبان و محافظ وتهدید وزور وقانون انسانی نیست و عاشق همه جوره مواظب وحامی عزیز ومحبوبش هست چون اونو تموم آبرو وناموس وزیبایی وزندگی وبهترین دوست ورفیق ومونس وروشنی ودارو ندارش می دونه .
محاله کسی عشقی واقعی رو درک کنه وحتی توی فکرش بد عشقش رو بخواد.

عاشق حتی توی ذهنش هم تا با عشقش محرم نشه ، واجازه شو نگیره ، در مورد هوس فکر نمی کنه وقلبشو متعهد به فکر زیبا و عشق مطلق می کنه ..
با خودش متعهد میشه که تا اجازه ی عشقش رو از مادر وپدر وخودش نگیره ، هرگز در مورد مسائل جنسی وهوسی فکر هم نکنه  ،گرچه دلش می خواد عشقش تنها کسی باشه که در تموم هوس وعشق و احساسش سهیم باشه ، اما تا زمانی که محرمش نشه هرگز جز زیبایی دوستی ومهرورزی ، به چیز دیگری نمی اندیشه.
اگه واقعا کسی رو دوست داشته باشیم ، اونو مادر یا پدر فرزند احتمالیمون می دونیم وغیر ممکنه بهش نظرسوئی داشته باشیم یا بدشو بخوایم بلکه هرنفس ودر هر کلام ورفتاری که با هم داریم ، خودمونو مسوول محبوب مون می دونیم و با همه جان اونو ملاحظه می کنیم .
منتظر تذکر وگفتن کسی نمی نشینیم که بهمون بگه چه رفتاری با عشقمون داشته باشیم ، پاکی وزیبایی اندیشه ورابطه ی بین مون رو وظیفه ی خودمون می دونیم وسرزنش یا تشویق کسی مارو در مسیری که هستیم عقب وجلو نمی بره .. گرچه همیشه نظرات مثبت اطرافیان که مارو به مثبت اندیشی ونیک خواهی سوق میدهند مارو شاد می کنه ..



برای این که بفهمیم عشق ما  ،چقدر ارزش مند وسالم وپاکه ، هرکس ، می تونه ببینه آیا عشقش اونو به خدا وارزش ها واخلاقیات نزدیک تر کرده یا اونو غرق هوس ها وزشتی ها کرده ؟ اگر رابطه ش با کسی که دوسش داره ، اونو به خدا نزدیک تر می کنه ، خیالش راحت باشه که احساس بزرگی رو خدا به او امانت داده ومسوولیت بزرگ تری رو در قبال این احساس برعهده ش نهاده است .
عشق ، معمولا آرام وزیباست ..

هوس همیشه منتظره که به تختخواب ختم بشه!!
عشق ، چیزی فراتر از تمام هوس های دنیا می ارزه :
گاهی چشمانی خیس ، قلبی مهربون وهمیشه دلتنگ وپرشور وصمیمی ونگران برای کسی که دوسش داره با احساس مسوولیت تعهد وبسیار رفیق رقیق عتیق وشفیقه. مونس وهمنشینی بی همانند وناب ودلنشین وآرامشبخشه..
اگه تموم خوبیای دنیاروجمع کنیم تا عشق رو توصیف وبیان کنیم ، هنوز در ابتدای راه شناخت اونیم وطفیلی نیازمند یادگیری ومعرفتیم..
عشق این دنیا پلیست به سوی خدا وقطره ایست از بی نهایت ذات پاک خدای بزرگ بخشنده ی دانا ومهربون.
عشق چیزی فراتر از تمام این آفرینشه وعاشق سطح وارزش احساسش رو در حد هیچ مادیاتی پست نمی کنه . اگرچه از کمترین احساس مادی به نفع عشقش استفاده می کنه.
عشق یعنی خوشبختی بقیه رو از صمیم قلبمون بخوایم.
خوشبختی یعنی این که خدا اونقد عزیزمون کنه که باعث ارامش دیگری بشیم.
غیرت یعنی مراقب باشیم کسی عزیزمونو اذیت نکنه
عشق یعنی مراقب باشیم خودمون عزیزمونو اذیت نکنیم
خوشبختی یعنی این که همدیگه رو دوس داشته باشیم چون همدیگه رو لایق دوست داشتن می دونیم.
دوست داشتن یعنی ابراز علاقه کردن
علاقه یعنی اشتیاق
اشتیاق یعنی اهلی شدن
اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن
وقتی دوست داشتن زیباترینه که نه به خاطر نیاز مون به دیگری باشه ونه به دلیل سرزنش ویا حتی تشویق بقیه ویا سایر شرایط وفشارهای محیطی ، بلکه چون کسی رو که دوسش داریم ومی خوایمش لایق خواستن ودوست داشتن می دونیم وبرای این که عشق وزیبایی ای رو که درون مون احساسش می کنیم با او سهیم بشیم ..
اگه این احساسات درست به وجود بیایند ، موندگار وسازنده می مونند وحسرت وبخل وکینه وبدخواهی وبدبینی وسردر گمی با اونا نمیاد وسراسر نشاط ودلگرمی وقوت قلب وامیده .. وهیچ اتفاق وهیچ شرایط سختی اونو تهدید نمی کنه ، حتی مرگ!

عاشق می دونه کسی رو که دوسش داره مثل اون بنده ای مخلوق ونیازمند رحمت ولطف خداست وهردوشون فقط خدارو می پرستن ونه همدیگه رو .. اما چون عشقش ، خدارو ، از همه بیشتر دوست داره ، وخلق وخوی وشخصیتی مهربون وزیبا داره ، اونو دوس داره و بهش دلبستگی پیدا می کنه واحساسش از میون تموم دنیا ، با تنها اون یک نفر ،  خاص میشه ..

اگه حضورفیزیکی داشته باشه ، که بهش ابراز می کنه واگر ازش دور وبی خبر باشه ، با خدا یادش می کنه و براش ، همیشه ، پراز دعا وزیباییه .

هیچ مخلوق دیگری اونو از عاشقی در حضور وغیاب با کسی که دوسش داره ، غافل وسرد نمی کنه وتا با خود محبوبش حرف نزنه ، هیچ قضاوتی در مورد او نمی کنه جز نیکی .

اونو از دور ، درون قلبش ، احساس می کنه ودلگرم میشه .
هیچ قلب منصفی چشمانی رو که از حادثه ی عشق خیس میشن ، سرزنش نمی کنه ، از احساس وعاطفه ای که پاکه.
دونفر اگه عاشق باشن همیشه خدارو به یاد هم میارن وهم رو به زیبایی وحسن آخرت وعاقبت مشتاق می کنن وموجب خیر وبرکت وامید هم میشن .



برخلاف هوس که همیشه با حسرت وپشیمانی وغم وتاسف همراهه ، عشق همیشه زیبا وخواستنی وآرام کننده ست  وغم وحسرتی با او همراه وبعد از اون نمیاد.. عشق موجب رشد اخلاقی ورفتاری ورشد اندیشه وتعالی وبالندگی فکر وزیبایی ها در انسان میشه واستعدادهای بالقوه وبالفطره ی اونو به منصه ی ظهرو وطلوع وتلألو می رسونه ..
غم عشقی که میگن فرق می کنه : اون غم که میگن قشنگه ، همون دلتنگی دودلداده ست برای هم وقتی که حتی نزدیک هم هستن یا در مدتی که از هم دورن ودلشوره دارن برای هم وسلامتی وشادی هم رو همیشه از خدا می خوان.
یکی دیگه از راه هایی که می تونیم به این که مطمئن بشیم احساسی که به کسی داریم عشقه یا وابستگی صرف ویا هوس وچیز دیگری ، یانه که از خودمون بپرسیم : اون رو به خاطر این که تنهاییم دوس داریم؟ یا به خاطر فشار وحرف مردم؟ یا به خاطر یه عقده؟ یا برای هوسی وشهوت ونیاز بی حد وحصرمون؟ یا می خواهیم بی نهایت محبت وزیبایی ومهربونی وعشق ودوستی وصمیمیت وأنس وروشنی ای رو ، که توی قلب مون از موهبت وامانت الهی ، احساس می کنیم با او که لایق دوست داشتن می دونیم ، سهیم بشیم؟



تنها جواب مثبت به سوال اخیر  ،یعنی سهیم کردن تموم عشق وزیبایی هایی که درون مون احساسش می کنیم با کسی که لایق دوست داشتنش می دونیم ، می تونه به ما بگه که واقعا اون شخص رو دوست داریم وعاشقش هستیم .

خدایا!

حکمت قدم هایی را که برایم برمی داری ، بر من آشکار کن

تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم  ،و درهایی را 

که می بندی به اصرار ، نگشایم !

آمین!

تهران / واحد مرکزی خبر / اجتماعی 1391/10/14
00:12:34.12
وکیل هندی گفت، اعضای کانون وکلای هند، وکالت متهمان به تجاوز به عنف به دختر هندی را نخواهند پذیرفت.
به گزارش مونیتورینگ اخبار خارجی واحد مرکزی خبر، اعتراضات مردمی و تظاهرات وکلای هندی در دهلی نو در بیرون ساختمان دادگاهی که قرار است در آن افراد مظنون به هتک حرمت دختری جوان که متعاقباً جان باخت، محاکمه شوند، همچنان ادامه دارد.
یک خانم هندی گفت، نقش پلیس هند نباید صرفاً تشکیل پرونده بعد از وقوع جنایت یا تجاوز باشد، بلکه آنان باید مانع ارتکاب چنین جنایاتی بشوند. البته ما به همین دلیل که این افراد دستگیر شده و قرار است بزودی محاکمه شوند، بسیار خوشحالیم.
مردمِ معترض به این جنایت در دهلی نو، ضمن روشن کردن شمع ها، روی پلاکاردی خطاب به قربانی این تجاوز نوشته بودند: «ما نخواهیم گذاشت قربانی شدنِ تو به هدر برود.»
یک خانم هندی گفت، برای چنین جنایتکارانی باید اشد مجازات تعیین شود، تا پیامی باشد برای همه مردان که حق ندارند با زنان آنگونه رفتار کنند که با قربانی این حادثه رفتار شد.
یک وکیل دعاوی هندی درباره روند محاکمه متهمان به تجاوز به عنف به دختر هندی گفت، جنایتی که آنان مرتکب شده‌اند بسیار فجیع و تکان‌دهنده است و از همین رو، اعضای کانون وکلای هند، به عنوان نمادی از احترامشان به دختری که قربانی این جنایت شد، اعلام کرده‌اند که وکالت متهمان به این تجاوز به عنف را نخواهند پذیرفت. وی افزود، این پیامی است که ما می‌خواهیم به جامعه بدهیم که ما خواهان برقراری امنیت در شهرهایمان هستیم و چنین جانیان و برهم‌زنندگانِ امنیت از سوی ما حمایت نمی‌شوند و وکالت آنان نیز پذیرفته نخواهد شد؛ کانون وکلای هند پس از بررسی و تدبر فراوان، این تصمیم را گرفته است.
00:14:57.12
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=1787312

///////////////////

جنجال تجاوز گروهی به “امانت” دختر هندی+عکس

امانت دختر هندی قربانی تجاوز گروهی در بیمارستان سنگاپور درگذشت

امانت دختر هندی قربانی تجاوز گروهی درگذشت

متجاوزان گروهی به دختر هندی چه کسانی بودند؟ سرانجام آنان چه شد?

داستان از این قرار است که دو هفته پیش یک دختر دانشجوی پزشکی(فیزیوتراپی) 23 ساله پس از سوار شدن به یک اتوبوس غیردولتی در روز 23 دسامبر، مورد حمله‌ی 6 مسافر مست قرار می‌گیرد. این مردان، پسر همراه وی را به شدت کتک می‌زنند و یکی پس از دیگری به مدت یک ساعت به دختر تجاوز می‌کنند. در این کار، راننده هم با متجاوزان همدست و همراه بوده است. به گفته‌ی مقامات بیمارستان، متجاوزان از میله‌ی آهنی هم استفاده کرده‌اند.

 

هویت این دختر هندی عنوان نشده است،به روایتی دیگر وی حدود دو هفته پیش به همراه یکی از دوستان مرد خود در حال برگشت از سینما بوده ، شش مرد در داخل اتوبوس توسط میله های فلزی آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و به این دختر تجاوز میکنند، بر اساس گزارش رسانه های هندی، از میله های فلزی در جریان تجاوز مورد استفاده قرار گرفته که موجب جراحات شدید داخلی شده است و سپس هر دو نفر از اتوبوس به بیرون پرتاب شده اند که مرد همراه دختر، جان سالم به در می برد.

سرانجام متجاوزان گروهی به دختر هندی

به گفته‌ی مقامات پلیس، هر شش متجاوز دستگیر شده‌اند. بنا بر خبر منابع غیررسمی، یکی از متجاوزان فراری است.

به گفته پلیس در مورد تجاوز اخیر، 5 مرد از جمله دو برادر که سن آنها بین 20 تا 40 سال بوده وهمچنین یک نوجوان 15 ساله نقش داشته اند که پس از چند ساعت در زاغه نشین های اطراف دهلی توسط پلیس دستگیر شده اند، مقامات هندی عنوان کرده اند سخت ترین مجازات های ممکن برای این متجاوزین اعمال خواهد شد.

خشم مردم هندوستان پس از مرگ امانت

بلافاصله پس از اعلام مرگ این دختر، هزاران نفر به خیابان‌ها ریختند و علیه دولت و قوانین زن‌ستیز آن دست به تظاهر زدند. تدابیر امنیتی در این روز (29 دسامبر) در پایتخت هند تشدید شده است. پلیس در بیانیه‌های مکرر از مردم خواست،‌ خویشتن‌داری و آرامش خود را حفظ کنند.

این حمله، موضوعات جنسیتی را برای اولین بار در هند به موضوع شماره یک این روزهای فضای سیاسی بدل کرده است، مسایلی همچون تجاوز، کشتار نوزدان دختر، از جمله مسایلی است که در بزرگترین دموکراسی دنیا کمتر مورد بحث و بررسی قرار میگرند.
بنا بر گفته تحلیلگران مسایل هند، مرگ این دختر که گفته میشود نام وی «امانت» است که در زبان اردو«گنجینه» معنا می دهد، امکان دارد به این فضا تغییر دهد اما همچنان برای قضاوت در این زمینه زود است که معترضین دقیقا چه درخواستی از دولت خواهند داشت و آیا این اقدمات منجر به بهبود وضعیت زنان در این کشور خواهد شد یا خیر.

پزشک معالج این دختر هندی پس از مرگ وی عنوان کرده است: با ابراز تاسف باید اعلام کنیم که بیمار ساعت 4:45 دقیقه صبح به وقت محلی با آرامش فوت کرد، خانواده و اعضای سفارت هند در کنار بستر وی بودند.
یکی از مقامات عالی رتبه هند پس از مرگ این دختر هندی عنوان کرد:« این یک لحظه شرماگین نه تنها برای من به عنوان وزیر کشور، بلکه به عنوان یک شهروند هند است.»

آخرین خبرها در رسانه ها سوزانده شدن جسد امانت پس از ورود به هندوستان بود. مراسم سوزاندن مردگان جزو اعتقادات مردم هندوستان است

گردآوری: پاتوق 2000 – پاتوق جوانان ایرانی

///////////////////////

پزشک قانونی عربستان سعودی پس از چند روز بازرسی بدنی و بررسی پرونده احتمال تجاوز جنسی به «سارا خطیب» دخترک 15 ساله الجزایری در شهر مکه مکرمه، که پس از مورد تجاوز قرار گرفتن جان باخت، وقوع چنین تجاوزی را رد کرد.

پزشک قانونی سعودی در گزارش خود که در این مورد منتشر کرد، نوشت: هیچ گونه تجاوز به این دخترک نشده بود بلکه علت مرگ وی، شکستن دست و پا و وارد شدن ضربه شدید به ستون فقرات او به دلیل پرتاب شدن از ارتفاع بوده است. در همین حال اظهارات ضد و نقیض بسیار زیادی از مسئولان مختلف عربستان سعودی در مورد این پرونده بیان شده است.

در همین راستا سرهنگ «عبد المحسن» سخنگوی پلیس شهر مکه مکرمه طی ادعایی تعجب برانگیز با هدف سرپوش گذاشتن بر جنایت انجام شده در شهر مکه، گفت: تحقیقات و بررسی های انجام شده نشان می‌دهد که به این دختر 15 ساله تجاوز نشده بلکه به دلیل افتادن از طبقه شانزدهم هتل، دست و پای وی شکسته و به بخش های دیگر بدنش ضربه وارد شد و سپس جان باخت!

سرهنگ «عبد المحسن» در ادامه، اظهارات سابق خود را رد کرده و گفت: البته این پرونده هنوز بسته نشده و بازجوئی ها با متهمان و مظنونین همچنان ادامه دارد و طی چند روز آینده نتیجه نهایی تحقیقات رسما اعلام خواهد شد. اکثر متهمان بازداشت افرادی غیر سعودی هستند! هنوز برای اعلام نتایج تحقیقات زود است اما سر نخی بدست آورده ایم که نشان می‌دهد یکی از متهمان با «سارا خطیب» رابطه برقرار کرده است. این منظون تبعه یکی از کشورهای عربی است که به طور غیرقانونی وارد عربستان شده است! پدر این دخترک الجزایری طی اظهاراتی گفت: برای زیارت خانه خدا به اینجا آمدیم. در این هتل مستقر شدیم.
سه شنبه گذشته که در اتاقمان بودیم، دخترم برای بازی کردن از اتاق بیرون رفت. بعد که قرار شد برای شام به رستوران هتل برویم، ناگهان متوجه غیبت دخترم شدم. فورا مسئولان هتل را مطلع ساختم. مسئولان هتل هم به مهمانداران دستور دادند که همه جای هتل را بگردند. همه مهمانداران دقایقی بعد بازگشتند و از نیافتن دخترم خبر دادند. سه تن از مهمانداران که به طبقه شانزدهم (طبقه ای متروکه) رفته بودند، بازنگشتند.
دقایقی بعد صدای سقوط دخترم از آن طبقه به گوش رسید. فورا نیروهای امداد و امنیتی را با خبر کردیم و در محل حاضر شدند اما دختر جان باخته بود. گفتنی است در اعتراض به وقوع چنین جنایتی بیش از 300 زائر الجزایری در نزدیکی هتل محل وقوع این جنایت دست به تظاهرات زده و خواستار حضور فوری سفیر الجزایر در عربستان شدند تا از وی بخواهند فورا مقامات سعودی را زیر فشار قرار داده و از آنان بخواهد که پرونده تجاوز به این دخترک 15 ساله را بررسی کنند و پاسخی منطقی به آنان بدهد.
تظاهر کنندگان همچنین خواستار تحویل دادن جسد این دخترک شدند اما گویا مقامات سعودی که از فاش شدن این جنایت در هراسند، از تحویل دادن جسد خودداری می‌کنند.

////////////////////

 البته در همین ایران خودمونم شاهد تجاوزات عدیده ای بوده ایم به زنان ومردانی که توسط اشرار مورد تجاوز قرار گرفته اند وکم وبیش در رسانه ها منعکس شده اند ... که مجال سخن می خواهد ..
این نوع بزه ها در تمام جوامع وجود دارند اما گاهی بیشتر بزتاب می یابند وگاه آشکار نشده ، به هر دلیلی ، خاموش وپنهان می مانند ..
مسوولیت این قبیل اتفاقات تلخ وغیر انسانی ، به عهده ی تموم ماست ، چه والدین وچه مسوولین جامعه وتربیتی در مدارس ودانشگاه ها وسایر مراکز آموزشی خصوصی ودولتی ..

به امید روزهی خیلی زیباتر وسالم تر وامن وبهتر برای تموم انسان ها در همه ی نقاط دنیا ..

بهونه ی سالروز تولد حضرت عیسی پیامبر مهربونی وآشتی مبارک

من مسلمونم ولی عیسی علیه السلام پیامبر خداست ومن دوسش دارم ..
زیبای های سالم مونده از انجیل که تحریف نشده ، کم نیستند ومیشه به رسالت زیبای این رسول خدا پی برد ..

در هنگام بارداری مریم ،‌ قیصر روم فرمان سرشماری عمومی را صادر نمود. بدین منظور هرکس باید به میان قوم خود باز می گشت و در شهر خود نام نویسی می کرد. بنابراین یوسف به همراه نامزدش _مریم_ از ناصره به بیت لحم بازگشت و از آنجا که شهر برای نام نویسی و نیز برگزاری جشن های سالیانه ابتدای پاییز بسیار شلوغ بود ، ایشان نتوانستند منزل یا کاروانسرایی برای خود بیابند و در همین شرایط مریم وضع حمل نموده و پسر خود را به دنیا آورد. به ناچار او را در قنداقه ای پیچیدند و در آخوری خوابانیدند. (لوقا2: 7-1) از این جملات به خوبی فهمیده می شود که تولد عیسی در ابتدای پاییز بوده است..

بیست وپنجم دسامبر ، سالروز تولد پیامبر صلح ودوستی ، مهربانی ومودت ، عیسی مسیح علیه السلام است .
پیامبری که تصریح قران ، بی پدرو از مادری باکره چون مریم که تمام عمر خویش را به عبادت خویش را به عبادت وبندگی خداوند صرف کرد وسرانجام با زادن فرزندی پاک ومبشر  و روح القدس اجر ومزد عبادات خویش را در دنیا وآخرت گرفت.
اسلام در مواجهه با این دو مادر وپسر بانهایت احترام وارج وقرب ازآن ها یاد می کندبه طوری که کمتر کسی در قران از آن مقام ومنزلت برخوردار شده است.
"مسیح عیسى ابن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه(مخلوق) اوست که آن را به سوى مریم افکنده(رسانده) و روحى از جانب اوست" سوره ی نساء آیه ی 171

"به عیسى پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم " بقره 253
" در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید سپس بدو گفت باش پس وجود یافت " 59 آل عمران

{یاد کن] هنگامى را که خدا گفت اى عیسى من تو را برگرفته و به سوى خویش بالا مى‏برم و تو را از [آلایش] کسانى که کفر ورزیده‏اند پاک مى‏گردانم و تا روز رستاخیز کسانى را که از تو پیروى کرده‏اند فوق کسانى که کافر شده‏اند قرار خواهم داد آن گاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى‏کردید میان شما داورى خواهم کرد"  55 آل عمران

[یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه‏اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى‏بن‏مریم است مژده مى‏دهد در حالى که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است آل عمران 45
" و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است "
"اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع‏کنندگان رکوع نما " 42 و43 آل عمران
 " و مریم دخت عمران را همان کسى که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتابهاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود" 12 سوره ی تحریم
" و پسر مریم و مادرش را نشانه‏اى گردانیدیم و آن دو را در سرزمین بلندى که جاى زیست و [داراى] آب زلال بود جاى دادیم" 50 مومنون
" و آن [زن را یاد کن] که خود را پاکدامن نگاه داشت و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را براى جهانیان آیتى قرار دادیم " انبیاء 91

به قول برتراندراسل : هر زن پاکدامنی جذاب وخواستنیه ..

عیسی مسیح علیه السلام به رسالت رسید تا حقیقت دین خدارا با نور وجودش که امانت گرفته از خدایش بود ، به یهودیان عصر خویش بشناساند.
اساس بعثت انبیاء از آدم ابوالبشر تا خانم المرسلین به تصحیح وتکمیل وتایید ادیان پیامبران قبل از خودشان بوده است.
همان طوری که هیچ پیامبری به کلی دین وکتاب پیامبر قبل از خود را نفی ورد نکرده است .
حضرت عیسی علیه السلام نیز منکر کتاب ودین حضرت موسی علیه السلام نشد وبا نهایت احترام در صدد  تکمیل وتصحیح آن برآمد.
 زخارفی که بزرگان دین یهود پس از حضرت موسی بدان افزودند وبدین کار نور حقیقت ودین الهی را به خاموشی کشانیده بودند.
عیسی علیه السلام خود در این باره می فرماید : " گمان نبرید که آمده ام تا تورات  و  نوشته های سایر انبیاء را منسوخ کنم من آمده ام تا آن ها را تکمیل کنم وبه انجام برسانم " انجیل متی ، آیه ی 17
در جای دیگر می فرماید : " به راستی به شما می گویم که از میان احکام تورات ، هر آن چه باید عملی شود یقینا همه یک به یک عملی خواهد شد ، پس اگر کسی از کوچک ترین حکم آن سرپیچی کند وبه دیگران نیز تعلیم دهد که چنین کنند او در ملکوت آسمان از همه کوچک تر خواهند بود " انجیل متی 5/18
حضرت محمد - صلی الله علیه وسلم - نیز در رسالت خویش با همین رویکرد به مسیحیت وادیان گذشتگان وپیامبرانی آسمانی نگریسته است . وپس از تصدیق کلیت دین وکتاب مقدس شان به بیان تحریف ها واصلاح آن ها پرداخته است.
مسیح فرزند خدا!؟:
 از مهمترین اشتباهات مسیحیان در رویارویی با حضرت مسیح علیه السلام این است که او را پسر خدا خواندند واز این رو به خداوند شریک ورزیدند واین در حالی است که مهم در انجیل برنابا که نزدیک ترین انجیل در میان مسیحیان ، به قران است نیز بیان شده وخواندن حضرت عیسی علیه السلام به عنوان پسر خدا را  کفر می دانند :" ای عزیز به درستی که خدای بزرگ عجب تفقد نموده است مارا دراین روزهای پسین به پیغمبر خود یسوع مسیح بزرگ از برای تعلیم وآیاتی که گرفته است آن ها را شیطان وسیله ی گمراه نمودن بسیاری را بدعوی پرهیزگاری که بشارت دهندگانند. به تعلیمی که سخت کفر است. انجیل برنابا ، ترجمه سردار کابلی ، ص 59
در این اسلام نیز این نکته به عنوان شعار تعبیر ناپذیر مسلمانان روزانه ده بار از عبادی ترین اعمال مسلمانان در نماز تکرار می شود که خداوند لم یلد ولم یولد است ..
در قران این انحراف وتحریف حقیقت این چنین ذکر شده است : اتخذوا احبارهم ورهبانهم  اربابا من دون الله والمسیح ابن مریم وما امروا الا لیعبدوا الها وحدا ..
اینان دانشمندان وراهبان خود مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند با آن که مأمور نبودند جز این که  خدای یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آن چه {با وی} شریک می گردانند. 31 توبه
در آیه ای دیگر خداوند به تصریح این شرک بزرگ را با عیسی  مسیح مطرح می کند: واذ قال الله یا عیسی ابن مریم أ أنت قلت للناس اتخذونی وأمی الهین من دون الله .. " {یادکن} هنگامی که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم : آیا تو به مردم گفتی من ومادرم را همچون دوخدا به جای خداوند بپرستید؟ گفت: منزهی تو مرا نزیبدکه {در باره ی خویشتن} چیزی را که حق من نیست بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعا آن را می دانستی .
آن چه در نفس من است تو می دانی تو می دانی  وآن چه در ذات توست من نمی دانم ، چرا که تو خود دانی رزازهای نهانی ." مائده 116
قران وقتی وارد احتجاج علیه تثلیتث مسیح می شود ، آن را از دو طریق رد می کند اول از طریق بیان عمومی ، یعنی بیان این معنی که به طور کلی فرزند داشتن برای خدا محال است  وفی نفسیه امری است ناممکن ، چه این که فرزندی فرضی عیسی باشد یاعزیز یاهرکسی دیگر . دوم از طریق بیان خصوصی ومربوط به شخص عیسی ابن مریم واین که جنابش نه پسر خدابود ونه الهه معبود،بلکه بنده ای بود برای خدا ومخلوقی بود از آفریده های او .(تفسیر المیزان جلد3 ص452)
سرانجام مسیح علیه السلام
از جمله نقاط اختلاف برانگیز اسلام ومسیحیت در سرانجام حضرت مسیح علیه السلام است وآن در هنگامی است که شام آخر که مصادف است با 23 ماه مبارک رمضان ، سربازان رمی به قصد دستگیری مسیح به مکان مورد نظر حمله می کنند وشخص دیگری را که بسیار به حضرت شباهت داشت دستگیر واورا به صلیب می کشند .. امامسیحیان معتقدند حضرت مسیح به شهادت رسید وپس از شهادت به آسمان صعود کرد ودر آسمان چهارم به انتظار نشسته است تا روزی بیاید وجهان را به سامان برساند. وعذاب های قبل از به صلیب کشیده شدن را تحمل کرد تا کفاره ی گناهان مسیحیان وعالمیان باشد .
 این نکته از دیدگاه اسلام وقران مردود است چرا که هیچ کسی وزر و وبال دیگری را به گردن نمی گیرد ومسوول اعمال خودشان هستند در عین حال این حقیقت انکار ناپذیر است که عیسی مسیح از شافعین ومقربان درگاه حضرت احدی است وبا شفاعت ایشان ، بسیاری ، از عذاب روز جزا در امان خواهند ماند. در مورد به صلیب کشیده شدن حضرت نیز در قران آمده است : . وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وما قتلوه وما صلبوه ولکن شبه لهم .. گفتند ایشان که ما مسیح عیسیی ابن مریم ، پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او به صلیب کشیده شده  ونه کشته شده بلکه امر بر آن ها مشتبه شد .. نساء 157
 به هر رو ، قران واسلام شرط ایمان وتقوی برای مسلمانان را ، ایمان به پیامبرو کتاب های مقدس ،میداند وخود نیز مکمل آن هاست همان طور که مسیحیت مکمل یهود وادیان گذشته ی خویش بوده است.
 با نگاه به آیاتی سوره هایی چون بقره4 ، 136، 285: آل عمران 85: شوری13 و.. می توان این مهم را اثبات کرد .