هوس به قیمت تباهی
نویسنده ومحقق : واحد یکتا
به نام سرچشمه ی زیباییی ومحبت
جوانان چرا ؟همه مسوولیم وهنوز امید وزیبایی هست!!
افکار سرگردانی تن خسته وگلایه مند رنجورشان را به دیوار خانه ی اندیشه م می مالند وگاهی که بهشان کم توجهی می کنم(یا شاید چون ساکتم وخاموش آن ها چنین تصور می کند!؟) مشت ها ولگد های محکمی به آن می کوبند ولی من هنوز خاموش وعمیق ، در خودم فرو رفته ام وجهانی خاموش را پیرامونم ، تجسم می کنم که تنها موجود زنده ی آن جا منم وبقیه هر چه هست جمادات ونباتات بی روح ولا یعقل وبی احساس وبی عاطفه ایست که ناچارم بافرورفتن در تخیلاتم وشخصیت واحساس وتعقل وادراک قائل شدن برای این دنیای خاموش ، به خودم امدهای تصنعی وزیبایی های خیالی جسورانه ای القاء کنم.
به نظر من دنیای رویاها وخیالات ،اگر مارا در بهبود رفتار ومدیریت وشرایط کار وزندگی وروابط اجتماعی ونگرش مثبت به خودمان ،کمک کنند، نه تنها غیر منطقی وناخوشایند نیستند بلکه سرشار از منفعت وبهره ، وتشویش شده اند.
وگاهی ضرورت دارند که به شکل ویژه ای به آن ها پر داخته شود.
طرف حرف های من مسلمونا ومسیحیا ویهودیا ونسل انسان های آزاده ومنصف وزیبا اندیش وخیر خواه ونیک بختانی است که حقیقت انسان ووظایف اورا می دانند ، پذیرفته اند وعمل می کنند در حد وسعشان ، ونه صرفا در شناسنامه خدایی وصالح هستند ودر عمل خائن وکج اندیش ومتعصب وافراطی وزشت اندیش.
خستگی وملال من از دیدن وشنیدن رفتارها وگفتار ونوشتارهایی است که گرچه امنسانی اند ولی ، " انسانی : نیستند!
وتأسف ، اینجاست که هیچ کس خودش را مقصر ومسوول نمی شمارد وهمه ی کژی ها و ناراستی ها ودلایل این رفتارها وگفتارها ونوشتار های غیر انسانی وغیر اخلاقی را ، دیگران وسایر عوامل می داند وخودش را از هر اشتباهی تبرئه می فرماید!؟
غم من برای د نیا نیست وبرای " دنیا " ست!
"هیچ بلایی بر سر شما نمی آید مگر آن که به خاطر آن چیزیست که شما انجام می دهید .. واز بسیاری از اشتباهات ولغزش های تان در میگذریم وچشم می پوشیم .."
" نمیرید مگر اینکه مسلمان باشد!"
" خودتان وخانوده تان را از آتشی حفظ کنید که سوخت وهیمه ی آن ، انسان ها وسنگ است!"
"در خوبی ها از هم سبقت بگیرید "
" سرزنشی بر شما نیست در اینکه از زنان{ودختران} خواستگاری کنید ولی در خفا وپنهونی به آن ها وعده ای { وسخنی} جز سخن نیکو ، نگویید{ومبادا باعث تحریک نفسانی وگمراهی وبه اشتباه انداختن آن ها شوید!} "
" زنان ومردان مومن ، بعضی های شان سر پرست وراهنما{به نیکی ها}ی هم هستند : همدیگر را به نیکی دعوت واز زشتی باز می دارند .."
" شیطان شمارا به فقر وناداری وناکامی وعده می دهد و به زشتی وفحشاء وسوسه می کنه ودر عوض خدا شمارا به بخشش (همه ی اشتباهات تان وروزهای خوب وزیبا وخوشبختی وبی نیازی وآرامش) وروزی وفضلش ، وعده می دهد وخداوند(که این وعده را می دهد دانا توانا و) ودارا وآگاه است."
نماز (برای شکر گذاری ویاد شبانه روزی خدا وآرامش) بر شما(مسلمانان) واجب (ونه خواهش !) شده است زیرا نماز(اگر خالصانه واز سر عشق ولذت وحس بندگی ووظیفه وقدرشناسی وخداجویی انجام شود) از فحشا وزشتی ، جلوگیری می کند."
" به(محل ها وعوامل وفاکتورها ومحرک های) زشتی ها وفحشاء ، چه در ظاهر وچه در باطن ( در عمل ونیت واخفا وآشگار) نزدیک نشوید ( چون به نفع خوداتن است)"
این ها وخیلی دیگه از این جور حرفا رو خدا در قران واسه همه ی انسان های جهان بیان فرموده چون او سرچشمه ی زیبایی وعشق ومحبته ومی خواد همه لذت برند از زندگی وخوب بودن وزیبا زندگی کردن وغصه می خوره از رنج خودکردهی انسان ها .. او نمی خواد حتی گلی را بگریاند یا گریان بیند..
..
رنگ به چهره اش نمانده . قاطی کرده وشب وروز وزمان رو زیاد تشخیص نمیده .. نمی دونه نهار چی خورده یا اصلا خورده یا نه!؟ ..دلش خیلی گرفته .. هر روز وشب هزار بار آرزوی مرگشو می کنه ... دنیا جلوی چشاش تیره وتاره ... از دیدن همه ،حتی نزدیک ترین دوستا واعضای خونواده ش ، بیزار وفراریه .. اشتها شو از دست داده .. همه ش توو خودشه ..چشمای پف کرده ش داد میزنن که زیاد گریه کرده .. هی میره توو اتاقش و در رو روخودش می بنده .. آهنگ های خیلی غمگین وسیاه ونفرت آمیز می گیره ..
لبخند از صورتش محو شده .. چشاش گود رفته ن .. ذهنش تحلیل رفته .. باخودش درگیره .. زودجوش وعصبی شده .. حواسش جمع نیس ..نمرات درسیش وامتحاناشخیلی افت کرده ن..اتاقش به هم ریخته وشلم شوربا شده .. معلوم نیس چه جوری لباس می پوشه : نه فقط آشفته وچروک ومبتذل وزننده وشاید تحریک کننده واجغ وجغ، بلکه اصلا رنگ وجنس وعنصر وماهیت وذات وترکیب لباساش به هم نمی خوره !! ..
جوراباشو هفته به هفته نمی شوره .. دندوناشو خیلی از وقتا مسواک نمی زنه ... خودشو ماه به ماه نمی شوره .. لباساش رو ماه به ماه اتو نمی زنه .. موهاش به هم ریخته وژولیده س ... مدام تو اینترنت پرسه می زنه وهرجا فرصت کنه به سایت های نامطمئن وعجیب وغریب سر می زنه و یه ایمیل آدرس می ذاره که :تورو خدا کمکم کنید والتماس می کنه شاید کسی وامیدی بهش کمک کنه ..
همه خونواده ودوستاش رو فراموش کرده وازشون غافله .. خودش هم این وضعیت بد وناخوشایند رو تا اندازه ای درک می کنه واصلا از این وضعیت راشی وخوشحال نیس ..
دلش واسه خوبی ها وزیبایی ها وسادگی های گذشته ش ، تنگ تنگ شده .. دلش فریاد می خواد واین که داد بزنه وگریه کنه .. حتی دلش می خواد یه هم زبون مهربون وسنگ صبور ودوست قابل اعتماد وصبور وخردمند وخیر خواهی کنارش باشه وسرشو بذاره تو بغلش وهق هق گریه کنه شاید کمی سبک بشه ..
هوز امیدواره راهی ، روزنه ای ، امیدی ، چاره ای پیدا بشه واون رو از این حال ناخوش وزار به حال خوشی برگردونه ونجاتش بده ..
اونقد کارنامه شو سیاه می بینه که اغلب روش نمیشه حتی با خدا حرف بزنه : می ترسه بدجور تحقیر بشه وتوسرش بزنن وتقاصی سخت پس بده !؟! ..
اما یادش رفته که اونی که نمی بینه ومی خروشه همسا یه س نه خدا که می بینه ولی می پوشه وفرصت خوب شدن میده ! ..
یادش رفته خدا دلش میخواد اون همیشه بخنده وزیبا زندگی کنه و در آرامش وخوشبختی باشه ..
یادش نیس یا باور نداره وهوز غرق تلاتم امواج سهمگین واتفاقات تلخ وزشت وغیر انسانیه که خودش هم سهم اصلی وبزرگی رو در ایجاد اونا داره وبرای رسیدن به هوس هایی کوچک وهیجانی ، آرزوهای بزرگ ومتعالی انسانی رو خیلی راحت وارزان فروخت ..
اما الان راه حل وsolution وچاره ، چیه ؟
: بشینه وغم شرافت وآبروی به تارج رفته یا از دست داده شو بخوره واز رحمت ولطف خدا نا امید بشه وبگه که دیگه راهی برای سعادت وزیبایی نمونده وامیدی به رهایی وآرامش ورستگاری وsalvation نیست ؟! ..
وهرروز وهر لحظه بیشتر وبیشتر در لجن فرو بره واحساس تیره بختی بکنه ؟!
یا از سرزنش وحرف وتهدید مردم نهراسه وترس به دلش راه نده ودر پی اصلاح وبهبود رفتار وروحیه وشرایط بر بیاد واز افراد سالم وخیر خواه واعضای خونواد ه ی فهمیده ونیک اندیش ودوستای خوبش کمک بگیره وبه خدا توکل کنه ؟! ....
جایی رو بلد نیست که سوالا شو مطرح کنه ویا اگه هستن ، قابل اعتماد ومطمئن نیستند ومی ترسه بدتر ، باعث آبروریزیش بشه ن ویا از شرایط او سوء استفاده بکنن ..
هر شب وروز هزار بار خوشو لعنت می کنه که چرا اینقدر سادگی ویا خودخواهی وهوسرونی کرده وخودش مقصر بوده .. گاهی اصلا خودشو مقصر نمی دونه وهمه ی تقصیرات رو میندازه به گردن بقیه واز اونا احساس نفرت وبیزاری میکنه تو خودش ..
گاهی چشماش بی اختیار اشک می ریزن وگاهی الهامی صدایی احساسی آشنا بهش آرامش و حس اعتماد وامید میده ویه جورایی می فهمه که تو این دنیا تنها نیس ..
.. این دخترکی است که به هر دلیل وبهونه ای ( منطقی یا غیر منطقی ، همدی یا غیر عمدی ، شرعی قانونی یا عرفی ،انسانی یا غیر انسانی ،شناخته شده یا ناشناخته ،موجه یا غیر موجه ،فردی یا خونوادگی یا اجتماعی ، اقتصادی یا فرهنگی وسیاسی ، سنی یا جنسی ، روحی یا جسمی .. ) از او رفتار یا رفتار هایی غیر انسانی (که با اصالت وماهیت وفطرت انسان وجهان آفرینش در تضاده) سرزده واز درون خرد شده وخودش رو سربار دیگران وبلا ومصیبت جامعه می دونه ..
گاهی میگه آخه خیلی دوسش داشتم واوهم منو خیلی دوس داشت یا این جوری نشون میداد : می ترسیدم اگه به خواسته هاش تن نده م وراضیش نکنم اونو از دس میده م !!؟؟
{آخ که چقد تأسف می خورم الان از این طرز فکر کج اندیشانه وهیجانی کنترل نشده ی غیر منطقی }
وادامه میده با خودش که : تازه قرار بودبا هم ازدواج کنیم وبا هم راجع به همه چیز وزندگی مشترک مون هم حرف زده بودیم .. اما او کار خودش رو کرد وفقط می خواست با اون ریایی هاش منو به دس بیاره وبعد مث یه هرزه ویه .. ازسر خودش باز کنه وبره دنبال بعدی ها ...
{البته اینجا اغلب خودشو بی گناه وفرشته نشون میده واصلا به اون لحظاتی که هوس جلو چشاشو گرفته بود وبه جای عقل ومنطق ووجدان وزیباییش دستور میداد وعمل می کرد، اعتراف نمی کنه!؟} ..
وبعد ادامه میده منو با این بی آبرویی رها کرد ودخترگیمو ازم گرفت وترس از بی آبرویی وفشار وجدان وبد یمنی وسیه بختی ، زندگیم رو الان به تباهی وفلاکت کشیده ..
از هر چی جنس مرده متنفرم !!
.. بعضی ها که عمدا فاسد اندیش وهوسرونن توو دلشون فقط به دنبال آرزوهای دور ودرازشون به خیال خام خودشون می خوانسر شوهر آینده شون رو کلاه بذارن ..
این یک اشتباه معمولی وساده نیس وبلکه گناهی بزرگ وشنیعه وتا دلت بخواد غیر قابل توجیه ..
این رو انکار نمی کنم که هستن دخترایی که واقعا فریب نفس شان را به اقتضای نادانی وکم یا بی اطلاعی یا سن پایین ونبودن بلوغ کافی فکری شان را خورده اند به اینکه داشتن رابطه ی جنسی قبل از محرم شدن درادیان الهی همانند اسلام ومسیحیت ویهودیت ویا انسانی مثل زرتشتی و بودایی و.. ،نکوهیده وزشت وغیر اخلاقی وتباه است .
ولی اکثر جوونا امروزه تشخیص خوب وبد را می دهند واگر به نفع شان باشد قبول وگر نه ردش می کنند!!؟؟
اما با قلب ووجدان شان چه کار می کنند وچه جوابی برای روزی که باید حساب این بدیهیات پس بدهند ، دارند؟
هر کس می تونه از زیر بار این وجدان ، در بره ولی عواقب اون با خودشه که معمولا همیشه پشیمونی وحسرت وغمه !
و اما شما پسرایی که فکر می کنین این جور دخترا چقد زشت وهوسرون هستن ! شما هم همینطور .. بالاخره این دخترا که همه شون پرده ی حلقوی وکرکره ای ندارن ویا مادر زادی بی پرده نیستن و یا تو حوادث واتفاقات غیر جنسی پرده شونو از دست ندادن .. پسرا ومردای هوسرو تری هستن که این اتفاق می افته حالا اگه به خواهش خودش باشه که کاملا مقصره ن مث شما واگه به زور وناخواسته از هر کدام از طرفین باشه او(دختر یا پسر)از گناه تبرئه میشه ومعذوره..
کسانی که ایمانی در دلشون نیست وباوری به حساب وکتاب ندارن وزیبایی وعشق رو درک نکرده ن وبه خونواده تعهدقلبی ندارن ،وعشق برای اونا جز فوران والتهاب هوس وشهوت و تسلیم امیال نفس بودن وپایین شکم شون نیس، ادعا می کنن که بدون داشتن رابطه های جنسی متعدد با افراد مختلف ودر هر موقعیتی ، کلاس شون پایینه ویا اصلا انسان نیستن!!؟؟ ..
من دیگه نمی تونم این جور انسان هارو توجیه کنم وبا این جور انسان ها نمیشه بحث اخلاقی کرد مگر اینکه خدا هدایت شون کنه و زیبایی رو با اختیار خودشون ویا از ترحم الهی ، ببینند ودرک کنند ..
طرف صحبت من با مومنین وبندگان خوب خداس که عاشقی رو با جون شون درک می کنن وهدف خلقت رو جز زیبایی نمی دونن واز هرزگی وبی بند وباری متنفرند وازاده وآزاد اندیش وساده وساده زی وقانع وپاک دامن هستن وبا همه کمبود ها واشتباهاشون ولی برای خودشون هدفی متعالی در زندگی انسانی ،جدا از زندگی مادی، تعیین کرده اند وسعی میکنن بهش متعهد وپایبند باشن.. نه کسانی که حتی سکس با محارم رو ترویج می دهند وانسان رو اسیر خواهش ها وغریزه ش می دونن!!؟؟
عشق به نظر من اساس مقدساته وبه قول احسان خواجه امیری تو آهنگی که می خونه : عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه س ..
من اینو خودم تجربه کرده ام وعمق خداشناسی ولذت بندگی رو در عشق واقعی درک کرده ام واین تجربه ی منه که ادعاشو دارم .. این لطف خدابوده که به من فرصتی داد تا اونو بهتر وقشنگ تر وزیباتر وصمیمی تر وساده تر بشناسم ..
واقعا خدا انسان رو خوب توصیف فرموده که هم می تونه از حیوونا لایعقل تر وبی ادراک واحساس تر بشه( یعنی حیوونا غریزتا زندگی میکنن وزندگی جبری دارن ولی انسان از عمد واختیار زشتی رو بر می گزینه!) ویا از فرشته ها ی پاک خدا مقامش بالا تر ومتعالی تر بشه ..
یه بار در اینترنت سایتی رو دیدم که مدیریت اون مدعی بود یه خانمه وهر کسی میومد وبه طور زنده نظر ویا درد ودلش رو ابراز می کرد ومتوجه شدم از هر 10 نظر حد اقل 6-7 تاش مال دختر خانمای جوونیه که به هر دلیلی قبل از ازدواج رابطه ی جنسی با دوس!!؟؟ پسرشون داشته ن ولی اون دوس!!؟؟ پسرشون اونارو تنها ورها فرموده .. وبا التماس می خواستن کسی بهشون آدرس دکتری رو نشون بده تا برن وآبروشون بخرن!!؟؟ وبا هایمنو پلاستی وترمیم پرده ( (HYMENOPLASTYدوباره به زندگی عادی !!؟؟ برگردن وبرن ازدواج کنننننن ...
همه مدعی ان که گول خوردن و برای اینکه اون پسرو از دس نده ن تسیلم وراضی به این کار شده نننن !!؟؟
البته من متأسفم که خونواده ها هم گناه بزرگی رو به دوش می کشن همیچنان که نهاد ها وموسسات مسوول آموزشی وپرورشی ومدیریتی .. چون اغلب این اتفاقات زشت وغیر اخلاقی به دلیل نادانی ویا ترس از دست دادن ها وعدم اعتماد وامید به آینده به وجود میان ..
اگر چه خود جوونا هم مسوول اصلی هستن .. ما نسبت به هم خیلی خیلی خیلی مسوولیم وباید جوابگوی رفتارمون باشیم ونمی تونیم هرگز از بار حساب مسوولیت مون به عنوان انسان های بالغ وعاقل وتوانا ودانا ، در بریم ...
بی شک داشتن روابط جنسی قبل از ازدواج حرامه وموجب غضب وعذاب خداست وبعداز ازدواج بهترین کار ممکنه درزندگی مون که با همسرمون می تونیم در انجامش شریک بشیم وتأثیرات مثبت عظیمی در روحیه وشخصیت فرد وجامعه خواهد داشت.
اگه بکارت اهمیتی نداشت لزومی برای خلقت اون نبود واگر چه 30 درصد به قولی از دختر خانم ها یا پرده ی حلقوی دارند یا مادر زاد بی پرده هستن ویا در اثر تصادفات غیر جنسی از دست میره ووجود نداره ، ولی این فقط قلب انسان هاست که باید سالم باشه چون کسی که از درون سالم نباشه اگه ازدواجم بکنه یا نکنه کارای زشت وفحشای خودشو انجام میده ..
هرگز کسی که عاشقی واقعی باشه قبل ازحلال شدن ویا ازدواج با کسی که دوسش داره ، اونو از لحاظ جنسی تحریک نمی کنه واز جونش مواظب عشقشه تا تعالی ومقام عشق پاک وسالم ودر حدود ومرزش بمونه تا لذت واقعی برای همیشه بعد از ازدواج بمونه واگه تقدیر به ازدواج نبود از درون با خودش راحت باشه وراضی وخدا هم بهش آرامش وزیبایی ببخشه ..
عشق برای عاشق از مقدساته وبالاخره خودش زمانی اگه قراره تشکیل خونواده بده باید از همین ایام نوجووونی وجوونی پاک وسالم بمونه واون موقع متوقع باشه خونواده وبچه های خودش سالم وخوشبخت بشه ن وزندگی آینده ش در آرامش بگذره ..
سایر عوامل محیطی وخونوادگی واجتماعیر مکنه محرک فحشا باشن ولی دلیل قابل قبول وموجهی نیستن برای رفتار غیر اخلاقی چون باید اونقد خوب زندگی کنیم که انگار همیشه خدارو در کنار خودمون می بینیم یا اگه ما اونو نمی بینیم او مارو می بینه ..
با هم عاشقی کنیم ونه هوسرونی
مرزهارو رعایت کنیم ودر پیدا وپنهون خدارو ناظر رفتار ونیت واعمالمون بدونیم
وسوسه ها همیشه هستن به بدی ها ولی تا به زبون نیان وعملی نشن وبه تصمیم در نیان وتصمیم قلبی نباشن ، خدا اونارو می بخشه
خدا محبت وعشق مطلقه ومی خواد همه مون خوب وعاشق باشیم.
من نمیگم عاشق نباشین وعاشقی نکنین، ولی تحریک جنسی ، فقط برای کسی که روح برهنه ش فقط مال شماست وحلال هم هستین درست وجائزه ..
تن شما لایق بهشت مادیات خدا وجان شما لایق بهشت لقای خداست ،اونو به کمتر از اون معامله نکنین..
عاشق باشیم ولی عشق رو برای هوس نخوایم بلکه زندگی رو برای عشق ، وعاشقی رو باخدا .
ازدیگراشتباهات وطرزتفکرات غلطی که بعضی زوج های جوان وکسانی که تازه تشکیل خانواده داده اند مرتکب می شوند این است که تفاوتی بین زمان مجردی وبعداز ازدواج قائل نمی شوند ویا تشخیص نمی دهندکه نوع رفتارشان باید در بعضی حیطه ها اصلاح وتغییر پیداکند.
اگر پسری یا دختری آرزوهای کودکی ویا همه ی آرزوهای بلندبالا ودودر ودرازی راکه در خانه ی پدری وقبل از ازدواجش داشت باخودبه خانه ی متاهلی ومشترک ببرد کاملادر اشتباه است وناکامی وتنهایی به سراغش خواهد آمد.
البته منظورم این نیست که پی گیری همه ی آرزوها وخواسته های دوران کودکی ونوجوانی ومجردی کار اشتباهی است بلکه منظورم آن قسمتی از آنها ست که خودمان هم میدانیم نیاز به موقعیت های مناسب تری دارد ویا شاید اصلادرشرایط ما عملی نباشد وبخواهیم ومتوقع باشیم همسرمان آن را برایمان برآورده کند !
یا همان طور که می خواهیم او فکر کند،عمل کند، ویا حتی همان چیزی راکه ما احساس می کنیم او هم به همان طریق آن را احساس کند !(البته این تنها قسمت کوچکی از تفاوت های بین هردونفراست که زمان خیلی کوچکی را اززندگی فردی شان به خود اختصاص می دهد که خاص اوست .. وگرنه هم احساسی ها ویکی شدن های زن وشوهر فوق العاده زیاد ونزدیک به هم است) ویا از همسرمان شاهزاده ای خیالی ورویایی بسازیم که درصورت محقق نشدن آرزوها وتصورات مان دلسردی وناکامی به ما روی خواهد آورد. پس بهتراست ازهمان ابتدا تصورات مان را اصلاح کنیم وحداقل توقعات ضروری زندگی وآسایش را از شریک زندگی مان داشته باشیم. ومطمئن باشیم زمانی خیلی زود کنارهمسرمان ،با کم توقعی مان ،به زیبایی ها ولذت ها وارزش های ناب واستثنائی خواهیم رسید که قبل ازآن هرگزتصورش را هم نمی کردیم ومارامتعجب خواهدساخت. ولی با ابراز وتوقع آرزوهاوخواسته های دور ودراز غیرضروری وحیاتی ،از شریک زندگی مان ، که قرار است همه کس ما میان خلایق ومحرم شب وروز ما ویاروغمخوار ورفیق ودوست وپدر ومادرفرزندهای ما باشد،
ازآرزوهااشباع شده وچیزی برای تلاش نخواهیم داشت واگر چیزی بر آرزوهای ما افزوده می شود صرفا غرور و خودخواهی ماست ونه خیرخواهی زندگی مشترک مان !
لازم است توضیح دهم که منظورم از توقعات ، توقعات احساسی وعلایق وسلیقه ها وطرز فکرهاونیازهایی غیراز ضروریات حیات وزندگی مستقل است. یعنی بایدبه تفاوت ها ی احساسی بین زن ومرد وهم بین دونفر، باور داشته باشیم وقبولش داشته باشیم وآنوقت نه تنها از این تفاوت ها رنج نخواهیم برد بلکه با قبول شریک زندگی مان باهمه ی تفاوت هایش، به هردوی مان فرصت داده ایم تا اززیبایی های باهم بودن لذت ببریم وهمیشه برای هم تازگی داشته باشیم.
اگر همه مثل هم فکر می کردنددرواقع هیچ کس فکر نمی کرد! واین سخنی به جا وعالمانه ست.
ماشریک زندگی مان را نه به خاطر اینکه عینامثل ما فکر می کند انتخاب می کنیم نتایج تحقیقات نشان داده است که بیشترین گرایشات انسان ها به سوی دیدگاه های متفاوت ولی به شرط مثبت بودن است ! توضیح بیشتر اینکه این تفاوت نباید اختلاف باشد بلکه هدف یکی است ولی اسباب وطرز فکرها متفاوت وگوناگون هستند تا مارا به سوی اهلی شدن سوق دهند.
وباز این یعنی اینکه لطف زندگی زناشویی ومشترک زیریک سقف این است که دونفرازدوخانواده ی متفاوت با گرایشات گوناگون مثبت باهم زندگی می کنند واز تازگی های شخصیتی مثبت همدیگر لذت می برند. اگر با این دید به شریک وپارتنر زندگی مان نگاه کنیم ، نه تنها زندگی مشترک مان در بعدباهم بودن مان ودرک واحترام متقابل، سختی وتنگنانخواهد داشت ، بلکه به موهبت ونعمتی شیرین که خداوند شرح فرموده تبدیل خواهدشد وزن ومرد موجب آرامش وسکنای روح وقلب همدیگر وامنیت وآرامش وپرورش جسم وروح هم خواهندشد. این تمام اسرار زندگی مشترک است یعنی درک وقبول واحترم به تفاوت های اندیشه وسلایق واحساس های مثبت همدیگر ولذت بردن ازکنار هم بودن با همه ی این تفاوت ها وبه زبان عشق ، با همه ی این جاذبه ها وتازگی ها!
اشتباهی دیگر بین زوج های جوان تحمیل نوع کار ویا محل زندگی است که یا از سر نادانی به هم فشار می آورند ویا از سر لج بازی وغرور ودر عین حال که همدیگر را دوست دارن به زودی بااین کار ابلهانه وکودکانه همدیگر را ازدست خواهند داد ورویاهای شان هرگز به تحقق نخواهد پیوست ! چرا که دراین موقعیت نه کار برای هرکسی قابل تغییر ودل بخواه است ونه محل سکونت .اما حق زن است که شوهرش منبع کسب درآمدی حلال ومشروع برای تامین حق نفقه وراحتی وآسایش اووفرزندانشان را داشته باشد وهم مسکنی مناسب ونیز امنیت جسمی وروحی اورا تامین کند وبه نیازهای زناشویی اش کاملا رسیدگی کند. این حق مسلم اوست همچنان که سایر حقوق مرد هم مشخص وروشن است . زن وشوهر مکمل وپوشش روح وجسم وامین ناموس وموجب سکنا وآرامش روحی وجسمی همدیگر هستند واین تحقق نخواهدیافت مگر وقتی که محدویت ها را کنار بگذارند وبه خواسته ها ونیازهای دیگری به عنوان یک انسان بالغ وبا طرز تفکر خاص خودش ، احترام بگذارند ونزدیکی وصمیمیت وراحت بودن های شان باعث این نشود که به هم زور بگویند واین ، دو مقوله ی جداگانه است.
اشتباه دیگری که دربین زوج های جوان ویا هر فردمتاهلی وجود دارد این است که چون فکر می کنند الان شریک زندگی شان مال آنهاست واز همه ی اسرار هم آگاه هستند ومحرم ناموس هم هستند پس حق دارند هر حرف رکیک وزشتی به هم بگویندویا هررفتارحیوانی ای باهم داشته باشند! واگر چه در ظاهر از هم قبول کنند اما روح آدمی طوری خلق شده که به سوی احترام وادب وحیا وعفت واخلاقیات تمایل وگرایش دارد واین در دراز مدت وبا ادامه ی بی ادبی ها نسبت به هم زن ویا مرد در چشم دیگری سبک وخوار می شود واذهان شان به سوی انحرافاتی ناخواسته سوق پیداخواهدکرد. ملاعبت وشوخی ورفاقت بین زن وشوهر میان هیچ دونفر دیگر وجودندارد وخاص آنهاست اما نباید این از حد به در شود وموجب تالم ورنجش یکی ازآنها گرددواو به دلیل حفظ موقعیت زندگی شان اعتراضی نکند وزن ومردباید قلبا باهم صادق وروراست باشند تا خوشبخت شوند وخیانت ها وزشتی ها از آنها دور ودورتر گردد وبه هیچ کس اجازه ی دخالت درزندگی شان را ندهند حتی والدین هم . چون بهترین مدیران زندگی آنها فقط وفقط خودشان هستند وبس .
منظورم این نیست که همه باید فرشته سا وبی خطا بشوند وبا چندبار حرف آنچنانی قرار است زندگی شان از هم بپاشد ولی این زمینه ی این تخریب وانهدام درونی وسپس فاصله گرفتن های قلبی وسرانجام انحطاط وسقوط وبی بندوباری ویا متارکه وطلاق خواهدبود ویاعمری با تحقیر زندگی کردن را در پی خواهد اشت.
البته شوخی ظاهرا در میان افرادباگرایشات مختلف وطرز فکرهای گوناگون ومختلف ، فرق می کند وبعضی به کار بردن زشت ترین ورکیک ترین کلمات را در چارچوب شوخی به هم می گویند وظاهرا ازهمدیگر قبول می کنند واز آن به عنوان شوخی ! یاد می کنند. فارغ از اینکه ، نوع انسان فطرتاکمال گرا وزیباگراست واز زشتی ها، خواسته ناخواسته روحش متالم وآزرده خواهد شد واین سنت خداوندی است که در این سنت وروش تغییری نخواهد کرد.
باز باید این را توضیح بدهم که منظورم ادای بعضی لغات تحریک کننده بین زن وشوهر نیست. چرا که در مراحلی هرکدام برای تحریک وترغیب همدیگر می توانند ومانعی نداردکه از بعضی لغات مثبت وتحریک کننده که فقط برای آن دونفر ، که حلال همدیگر هستند ، استفاده کنند وبی شک بین حرف زدن بازن یا شوهرمان بایک نفر غریبه ،تفاوت ها واختلافاتی عمیق وجود دارد.
به این معنی که شریک زندگی ما هر کسی نیست وشریک نفس ها وحتی بیماری ها(به دلیل ترکیب ونزدیکی هورمون های دوطرف با هم دیگر) واحساسات وعواطف وهیجانات ولحظه لحظه ی زندگی ما هم هست وهردو لباس وپوشش جسم وروح وعیب های همدیگر هستیم واز خصوصی ترین اسرار هم مطلع وآگاه می شویم که جز خدا قبلا ازاین خصوصیات وحرف ها وطرز فکر ها ورفتارها مطلع نبود وبه همین دلیل ارزش مندترین رابطه ی عالم رابطه بین زن وشوهر است وبیش از نود درصدبحث وگفتگوای دنیا برسر همین زندگی مشترک ویا زن ومرد است.
زندگی مشترک آنقدرهاکه فکر می کنیم پیچیده نیست ودر عین حال بیش از آنچه که تصورکنیم زیباست. از زیبایی های ازدواجی موفق که باگرایش وبرای پاکی وکمال اخلاقیات واستعدادهاوصفات انسانی صورت گرفته باشد، این است که زن ومرد بعداز ازدواج بیش از آنکه به زشتی وزیبایی ظاهری هم فکر کنند ، مراقب زشتی وزیبایی درونی همدیگر هستند. چون عیب وزشتی وزیبایی وشکوه ظاهری یکی شان زشتی وزیبایی آن یکی است وبه همین دلیل هرکدام درتلاش هستندکه مواظب دیگری باشند ودرعین حال از شادی وزیبایی رفتار ومنش دیگری خودشان هم شاد وزیبا می شوند وبه آرامش ولذت می رسند.
زندگی زناشویی برای کسانی که با هدف مقدسی باهم ازدواج کرده اند وعشق وزیبایی ومهربانی واحترام وگذشت ووفا وهمه ی صفات نیکوی فطری – انسانی - الهی ، وراه وروش ورضایت خدای آفریدگار وپروردگارشان خواست ومدنظرآنهاست، یک موهبت ونعمت بی مانند وزیباست که به وسیله ی آن به خداوروح وهدف عالم هستی نزدیک تر ونزدیک تر می شوند .
زن وشوهر موجب تعالی معنوی وجسمی همدیگر می گردندوباعث بروز استعدادهاوتوانایی های نهفته وشکوفایی پتانسیل بالقوه ی هم می شوند واز این کنار باهم بودن لذتی خواهندبردکه قبلا تصورش راهم نمی کردند.
یادمان نرودکه باهمه ی این زیبایی ها ،سختی هایی باید باشدتا این باهم بودن ها ودرخدمت متقابل هم بودن ها ، معنی ولذت داشته باشد.
نیزباید متذکر شوم که هرچیزی که باعث اختلال در لذت بردن وشادی وشکوفایی بین زن وشوهر می شود اشتباه ونادرست است واین هم نباید یادمان برود که همه اشتباه می کنند اما این نباید بهانه ای برای ارتکاب آن باشد وهرکس قلبا فرق اشتباه وعمدرا پیش خودش می داند وهرچقدر بخواهد طرز تفکرات غلطی مثل ارباب بودن یکی از زوجین ویا برتربودن آنها را درنظام خانواده پیاده کند ، نه تنها به لذت وآرامش وشکوفایی وپیشرفت نخواهد رسید بلکه همه ی رویاها وزیبایی ها ولذت هایش را از دست خواهد داد وزمانی خواهدرسید که برای فرصت های ازدست رفته اش حسرت خواهدخوردکه می توانست درکنار همسرش خوشبختی حقیقی را درک کند ونسلی از فرزندان نیکو وصالح وسالم وموفق وشادومتعادل تربیت کند ،اما خودخواهی ها وغرور وکوته فکری هایش مانع تمام این شکوفایی ها وموهبت ها ونیکویی هاشد.
مهم نیست چقدر دارایی داشته باشیم مهم نیست در چه موقعیت اجتماعی وفرهنگی باشیم . مهم نیست سطح تحصیلات مان چقدرباشد، اگر مهارت های زندگی را خوب یاد نگیریم وبرای خوشبختی آن یکی وخودمان ،صادقانه ، تلاش نکنیم ، فردی شکست خورده وناکام خواهیم بود که زندگی فقط مارا رنج خواهد داد وغرورمان مارا خواروکوچک و طردشده خواهدکرد.
لازم است تفاوت های همدیگر را درک و باور شان کنیم وبه هم به عنوان یک شخص مستقل با همه ی نیازها واستعدادهاواحساس ها وطرزفکرهای متفاوت مثبت ، احترام بگذاریم وبه همدیگربرای موفقیت درآرزوهاوخواسته های زیبای هم کمک کنیم وآنوقت از زیبایی وشادی وخوشبختی شریک زندگی مان خودمان هم به اوج لذت وزیبایی وآرامش خواهیم رسید . وبه قول قدیمی ها از هر دست بدهید از همان دست خواهیدگرفت .. وسزای نیکی ، نیکی است وسزای بدی عدالت !
زن وشوهر برای همدیگر همه کس هم میشوند . آنها باید برای هم، همسر،مادر،پدر،خواهر، برادر ،دوست ورفیق ومحرم اسرار وپزشک وبهترین یاور وغمخوار زمینی ، باشند تا خدا هم به زندگی وهمراهی آن ها برکت وروشنی وآرامش وزیبایی بدهد وآنها را به احساس ابدی خوشبختی وزیبایی ولذت برساند. خداپشتیبان چنین زندگی خواهدبود که بانیت خیر خواسته شود وبانیت خیر وصال صورت گیردوبا نیت خیر دوام یابد ودر همه ی سختی ها وراحتی ها وهمه ی فرازونشیب های عمر، زن وشوهر رفیق ویاور وغمخوار ودوست واقعی وصمیمی هم بمانند. به طوری که بعداز گذشت سال ها نه تنها ذره ای از محبت وعشق فی مابین کم نشودبلکه درخت این پیوندروحی وجسمی هرروز پربارتر وشکوفاتر وزیباتر ومحبت بین قلب های شان هرروز که می گذرد گرم تر وصیمی تر شود.
نه زن تنها برای توارث وزایمان وتولد وپخت وپز وکلفتی ازدواج می کند ونه شوهر تنهابرای روزی آور وتامین مایحتاج خانواده وانجام کارهای پرمشقت وطاقت فرسا. بلکه زن ومرد قبل از همه ی این ها دوموجود زنده هستند با احساسات واز نوع بشر ،بادرک وشعورونیازهای روحی وجسمی خاص خود و باید رفیق ودوست وغمخوار هم باشند تا بتوانند وطایف شان را به عنوان زن وشوهر وشریک زندگی ، صادقانه ودرست وشایسته ،به انجام برسانند وخوشبختی را با همه ی وجود کنار هم بچشند ومعنای عشق را بفهمند ونه فقط زیر یک سقف سال های سال موجب سلب آسایش ورنجش وآزردگی هم باشند وبه غلط ،تحمل کردن ابلهانه ی همدیگر را به زندگی تعبیر کنند درحالی که یک بار دست همدگر را نگرفته اند که به دور از همه ی گرفتاری ها ودغدغه ها ی شان بیرون بروند ودرخلوت شان صمیمانه تراز هردوستی ورفاقتی باهم گپ وگفتگو داشته باشند ومدتی درسکوت همدیگر را دربغل بگیرند وبه هم امید وآرامش بدهند. درصورتی که هرخدمتی که به هم می کنند خداوند سزاوزیبایی ومنفعت آن را به خودشان برمی گرداند وبه زندگی شان زیبایی وبشکوهی وخیر وبرکت وخوشبختی ورضایت را هدیه می دهد وهمیشه مورد رضایت خدا خواهند بود. اگر مردی کفش های خانمش راگاهی برایش واکس بزند ویا لباس هایش را ( البته اگر خانم ها اجازه ی دست زدن به مردها را بدهند!) برایش مرتب کند وبشوید، نه تنها کسر شان مرد نیست بلکه قرب واحترامش را پیش خانمش بیشتر می کند ویا بالعکس وقتی خانمی به شوهرش می رسد وبرایش پخت وپز می کند ویادرجلب رضایتش تلاش می کند ومواظب ناموس ودارایی وشرف خانواده اش است ، برای یک مردفهیم وعاقل لذت بخش ترین چیز دنیاست وبی شک قدر خانمش را بیش از پیش خواهد گرفت ودرمقابل جبران خواهدکرد وچه خوب است که به این رفتارها صرفا به عنوان وظایف نگاه نکنیم وازهرخدمت ومهربانی که در حق هم انجام می دهیم باهمه ی وجود لذت ببریم وبه عشقی واقعی برسیم وبا بندگی مطلق برای خدای آفریدگار ویکتای عالمیان ، به این زیبایی وهمراهی ، ارزش ولذتی واقعی وابدی بدهیم ..نگرش ارباب ورعیتی ویا برتری یکی از زن یامرد ،طرز فکر غلطی است که بایددریک پروسه ی خیرخواهانه ودوطرفه حل وفصل شود واهداف ازدواج بین دونفرزن و مرد بررسی ووظایف اصلی هرکدام مشخص گردد وآنوقت به طرف دیگرمان حق بدهیم که بعداز انجام وظایف اصلی به عنوان زن یا شوهر، بقیه ی اوقات رابرای خودش باشد ومسلما هیچ زن وشوهرفهیم وخردمندی جز برای منافع زندگی مشترک شان کاری نخواهدکرد . با اعتماد به توانایی ها وبه شخصیت ورفتار هم وباور به اینکه " او " زن یا شوهر من است ومن به خاطر اعتمادی که از هر لحاظ به اوداشتم بااو ازدواج کردم والان هم بهش اعتماددارم هرکجا باشد، به هم دلگرمی بدهیم وکنار هم به آرامشی واقعی وعمیق برسیم. نباید این اشتباه رابکنیم که هرلحظه به هم گیربدهیم واز شریک زندگی مان خواهان این باشیم که ثانیه به ثانیه ی لحظاتی راکه ازمادور می شود به ما بگوید کجابوده است ویا چی خورده وباکی بوده است . البته منظور این نیست که برای مان اهمیت نداشته باشد بلکه بایدبه او اعتماد داشته باشیم ویادمان نرود او همان کسی است که ما قبل از ازدواج آن همه بهش اعتماد داشتیم وتاپای جان باهاش عاشقی می کردیم وحرفای آنچنان رمانتیک بهش می گفتیم چون دوستش داشتیم وبرای مان مهم بود وآرزوشو داشتیم که با او زندگی کنیم. اغلب بخصوص خانم ها از این شکایت دارند که آقایون بعداز ازدواج آن چیزی نیستندکه قبل ازآن ادعاشو می کردند ونشان می دادند ! دلیل این طرز رفتار دوپهلو ومتناقضی است که بعضی مردها قبل وبعداز ازدواج ازخودنشان میدهند چون درون شان تعهدی نسبت به خود وخانواده احساس نمی کنند ودرواقع ظاهروباطن شان یکی نیست .ولی همیشه باید یادمان باشد کسانی هستند که ظاهر وباطنی صمیمی وبی ریا دارند وبه قولی باید هر قولی رابه کسی که ازش خوششان می آید وبه او پیشنهاد ازدواج می کنند ، ندهند که بعدا نتوانند انجامش دهند وهر زن فهیمی هم وقتی از مردی شنیدکه نمی تواند بهش قول چیزغیرضروری را که او ازش خواسته بدهد نباید فکر کند او مردلایقی نیست چون آنچه او می خواهد را نمی تواند وادعا نمی کند برایش انجام خواهد داد چون اگر مرداز روی ریا ودروغ وصرفا برای به دست آوردن او این قول را به او داده باشد ، به زودی زندگی شان با برآورده نشدن خواسته های شان تباه خواهدشد وزن ناکام می ماند ومرد طردخواهدشد ولذتی نخواهد ماند . پس برای داشتن یک زندگی شیرین وزیبا واحساس خوشبختی باید از همان زمان آشنایی باهم روراست وصادق باشیم وفقط برروی توانایی های مان سرمایه گذاری کنیم وقول بدهیم. که البته زمانی می رسد که بیش از آنچه که صادقانه ودرحدتوانایی های مان ،قول داده ایم می توانیم عمل کنیم وخداوندازدواجی را که بر اساس صداقت ویکرنگی وبا این نیت خیر صورت گرفته باشد متبرک وباشکوه وسالم ورضایت بخش خواهد کرد.بی شک اگر ما کسی را واقعا دوست داشته باشیم از انجام هیچ کار زیباومثبتی درحقش کوتاهی نخواهیم کرد وباهرآنچه درتوان داریم می کوشیم اورا راضی وخوشنودکنیم تاخودمان هم به رضایت وشادی وآرامش برسیم.
یادمان نرود که درعین حال که زندگی پیچیده تراز آن چیزی است که تصور می کنیم، زیباتراست ازآنچه که هست و ارزش مند تر از آن است که دست کم گرفته شود!
با قبول این نکته که هیچ کس به تنهایی کامل وبی نقص نیست وبانیت خیرخواهانه و آرزوی موفقیت داشتن وخوشبخت کردن شریک زندگی مان وباکسب دانش و مهارت های مشترک با هم وتقویت وپرورش روح گذشت ومهربانی وخیرخواهی وکمک به همدیگر، زندگی مشترک مان را در همه ی ابعاد ، زیبا ورویایی کنیم ! وزندگی اجتماعی مان هم درسایه ی این صداقت ومهربانی وبخشش وگذشت ووفاداری وخوبی ، پرخیر وبرکت وخیرخواهانه وزیباخواهدشد ومنافع ذهن زیبای مان نه تنها به شریک زندگی وجامعه ای که درآن زندگی می کنیم برخواهد گشت بلکه اولین کسی که از نوع نگرش و رفتار ما تاثیر می پذیرد خود ماخواهدبود .
نویسنده : واحد یکتا(نیایش) 19:4 دقیقه ی جمعه شب 10 مهر1388
کلمات کلیدی: ازدواج، مهارت های ازدواج، اشتباه زوج های جوان، زندگی