کد خبر : 34160 | تاریخ ارسال : 11مهر1390 - 10:38 | |
در محافل زنانه چه میگذرد؟/ مواظب بازیهای پنهان خاله زنکها باشید
منبع : سلامت نیوز |
عنصری سراید : به مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال |
نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال |
بنده (واحد یکتا) فقط دنبال بهونه هستم که زیبایی ومهربونی تقدیم کنم وبه این امر که جز الله خداومعبودی نیست لایق پرستش و
ملک آسمونا وزمین همه از آن اونه ودر اختیار او ، باور یقینی دارم واز هرچی که منو از یکتا پرستی دور کنه بیزارم وفراری وازش فاصله می گیرم.
من ایرانی ام وپدران ومادران گذشته ی من این سرزمین رو به امید خوشبختی ونیک وبهروزی آباد کردند وبعد که اسلام آمد ، وقتی اونو شناختند با آغوشباز ازش استقبال کردند ویکتاپرستی شون محکم واستوار شد وخرافاتی رو که بود کنار گذاشتند وعزیز وشریف شدند.
من هرجای دنیا باشم به زیبایی های کشورم افتخار می کنم واز زشتی ها هرکجاباشه منزجر وفراری ام ..
آرزومه توی ایرانی آباد وآبادتر باشیم وخودم همین جا زندگی شرافتمندانه ای داشته باشم وهمین جا هم بمیرم وخاک بشم .. نه به تصعب فقط ایران بلکه به تعصب دینم اسلام وزادگاهم که برام همه خاطره وزیباییه ..
باشد که اگه خواهان افتخاریم وعزت ایران ووطن مون ، پاکی ها وزیبایی های اسلام رو بگیریم واز خرافات وزشتی ها دوریکنیم .. بی شک اسلام مخالف زیبایی ها ودوستی های دیگر اندیشه های باستانی ومعاصر نیست چون خوی ونیت نیکی وپاکی ومحبت در نهاد همه ی انسان ها از بدو آفرینش به ودیعه نهاده شده وتا آخرین نفس دنیا می مونه .. زبان مشترک همه ی ما انسان ها همین خدا گرایی وفطرت زیبایی جوییه ..
اما اگه جایی بهونه ای برای خوبی ونیکی بین انسان ها ببینم برام فرق نمی کنه از کجای دنیا و مربوط به کدام قوم ونژاد باشه ، ازش به نفع نیکی ، بهره می گیرم وبقیه ی خرافات وزشتی هاییی اگه داشته باشه رو ازش پاک می کنم ..
خوبی رو بگیر وبشنو از هر کی باشه وبه کار ببند! این شعار خوب وخواستنیه ..
تا جایی که خونده م ومطالعه کردم جشن مهرگان هم به خاطر پیروزی کاوه (اسطوره ی نیک نام ایرانی) بر ضحاک(اسطوره ی دیو شده وزشت کار ایرانی) است ودر این روز که اقوال مختلفی در تاریخ اون هست(اول تا 12 مهر به تقویم امروزی ، مردم به فالنیک پیروزی کاوه ، وسایر بهونه های قشنگ به هم مهرورزی می کردند و از اعیادزیبای باستانی ایرانیه که میشه بعضی خرافاتشو زدود وزیبایی هاشو به نفع انسانیت وزیباییی ومحبت ، برای نسل امروزی به ارمغان آورد.
جشن مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر افزا ای نگار مهر چهر مهربان
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود، گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آنرا با گلهای دیگر آذین میکردند. امروزه نمیدانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گلهایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا میمانند.
در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه میشد. میوههایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی.
دیگر خوراکیهای خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن مینوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه میگردید. غلهها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمههای سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنیهای محلی و بویهای خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختهاند. سرودهایی از مهریشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت میرفتهاند (میرقصیدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبوییها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش میشوند.
از آنجا که نشانههای بسیاری، همچون تندیسها، کتیبهها و سنگنگارهها (از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت میکند؛ بعید نیست که «سماع»های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشتهای میترایی باشد.
در پایان مراسم، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود که بطور دستهجمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمانهای گذشته، در هم فشرده میشدند.
ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی میگوید:
گزارش خلف تبریزی درباره? پیدایش مهرگان این چنین است:
کلمات کلیدی: عشق، زندگی، محبت، دوستی، عید مهرگان، جشن مهرگان، ایران، وطن
بزرگ تریم افسوس انسان زمانیست که می خواهد ونمی تواند وبه یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نخواست ...
دستاشو مشت کرده بود
پرسیدم تو مشتت چی داری؟
گفت :خودت نگاه کن
دستاشو گرفتم آروم باز کردم
تو دستاش چیزی نبود!
گفتم؟:چیزی نیست که!
دستامو که تو دستش بود فشردگفت:
نبود ولی حالا هست...
دستام گرم شد و اون لبخند زد....
ما حق داریم خوشبخت باشیم تا وقتی که قلبی رو که بهش امید داده ایم ، نشکنیم.
ماحق داریم آزاد باشیم تا وقتی که به حریم دیگران تجاوز نکرده ایم.
ما حق داریم ثروتمند باشیم تا وقتی که از راه خلاف اخلاقیات انسانی ونامشروع وظلم آن را کسب نکرده ایم.
ما حق داریم بخندیم تا وقتی که باعث اشک دیگری نباشیم.
باز باران بارید ،
خیس شد خاطره ها
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم :(عزیزم ، این کار را نکن .)
نگفتم :(برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده .)
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ،
رویم را برگرداندم.
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
نگفتم :( عزیزم متاسفم ،
چون من هم مقّصر بودم.)
نگفتم :(اختلاف ها را کنار بگذاریم ،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است.)
گفتم :(اگر راهت را انتخاب کرده ای ،
من آن را سد نخواهم کرد.)
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم :( اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.)
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد.
اما حالا ، تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم.
نگفتم :(بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.)
نگفتم :(جاده بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست.)
گفتم :(خدانگهدار ، موفق باشی ،
خدا به همراهت .) او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم...
"شل سیلور استاین"
ازم پرسید من را بیشتر دوست داری یا زندگی را؟
جواب دادم : زندگی را!
دلخور شد ورفت ...
اما نفهمید که او تمام زندگیم بود .
عشقم را به باد سپرده ام
تا او را به شهر قاصدکها ببرد
میدانم روزی باران او را بر دلم نازل میکند
تا پیام قاصدکها را به گوشم برساند ...
تا آن روز من سوره ی انتظاررا
برای پروانه ها زمزمه میکنم ....
ازدل تنگ من اما......
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
باهیچ بارانی رد پایت از کوچه های قلبم پاک نخواهد شد!
اگر توانسته باشم درقلب یک انسان
پنجره جدیدی را به سوی او باز کرده باشم
زندگانی من پوچ نبوده است.
زندگانی تنها چیزی است که اهمیت دارد
نه شادمانی و نه رنج و نه غم یا شادی.
تنفر همان قدر خوب است که عشق
ودشمن همانقدر خوب است که دوست.
برای خودت زندگی کن
زندگانی را آنسان که خود می خواهی زندگی کن.
واز این رهگذر است که تو
باوفاترین دوست انسان خواهی بود.
من هر روز تغییر می کنم
ودرهشتاد سالگی هم همچنان تجربه می آموزم
وتغییر می کنم.
من برای زندگی هنوز نقدینه های بسیاری
در اختیار دارم.
"جبران خلیل جبران"
زندگی سخت ساده است خطر کن وارد بازی شو چه چیزی از دست می دهیم؟ با دستان خالی آمده ایم با دستان خالی خواهیم رفت نه?چیزی نیست که از دست بدهیم فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند تا سرزنده باشیم تا ترانه ای زیبا بخوانیم و فرصت به پایان خواهد رسید مرگ تنها برای کسانی زیباست که زیبا زندگی کرده اند از زندگی نهراسیده اند شهامت زندگی کردن را داشته اند پس هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و کسی چه میداند؟
سلام . توی این پست تصمیم گرفتم برای زوج های عاشق چن تصویر عاشقونه بذارم وبرن حالشو ببرن به عشق هم اونایی هم که دلشون شکسته نا امید نشن یه روز خدا با نیت دل پاک شون به اونا زیباترینا رو میده ..
چون بعضی از این تصاویر رو از سایر منابع وسایت ها کپی کرده م،, واز هاست خودم نیستن ،اگه لطفا تصویری رو دیدید که خلاف اخلاق بود بهم خبر بدید یا ایشالا اگه بعدا بیام حتماحذف می کنم . چون یه بار برای وبلاگ شخصیم یه عکسی رو کپی کرده بودم از یه سایت خارجی وبعدا که رفتم به جای تصویر قبلی یه تصویر مبتذل جاش گذاشته بودنننن!!!!! که واقعا ناراحتم کرد .. چیکار کنیم از دست اینجور آدما که پر از ریا وماسک ونقاب های رنگارنگن .. خدا بزرگه بی خیال به قول انگلیسا take it easy ممنونم .. واحد یکتا
کلمات کلیدی: عشق، زندگی، صداقت، زیبایی، زناشویی، عکس درخواستی، عکس، تصویر، عاشقانه، پاکی، لطافت، من، تو، دوستی، وفا، صمیمیت..